نگاهی به رفتار پولیس ترکیه و اروپا با مهاجران افغانستان
اروپائیان مدعی اند آنها مهد تمدن بشریت است. حقوق بشر، حقوق زنها، حقوق اقلیتها، حقوق کودکان، حقوق مهاجرین و دهها نوع حقوق دیگر از جمله افتخاراتی اروپایی ها استند که طی سالهای متمادی از طریق همین موارد برای جهانیان فخر فروخته اند و به جهانیان منت گذاشته اند. از طرف دیگر ترکیه نیز به دنبال اروپا ادعای توسعه و پیشرفت و تامین حقوق بشر و ارزشهای انسانی را دارد.
اروپا، آمریکا و دیگر کشورهای عضوی بلوک غرب در حوزه ای ادعا و تبلیغات رسانه ی مبنی بر دفاع از حقوق بشر، همیشه در صدرمجالس نشسته اند و در رابطه به ارزشهای حقوقی و کرامت انسانی آنها تعیین تکلیف نموده اند. با این وجود اما؛ در حوزه ی عمل و پراکتیک در دوران جدید که وسایل جمعی و ارتباطی گسترش یافته اند و امکان بررسی وضعیت واقعی و عینی فراهم گردیده است، مشاهده می شود که آنها بر خلاف ادعاها و تبلیغات شان، هیچ بوی از انسانیت نبرده اند و رفتار آنها با انسانها به ویژه با مهاجرین خالی از هر نوع اوصاف انسانی، اخلاقی و حقوقی اند.
باتوجه به رفتار غیر انسانی و غیر اخلاقی نظامیان ترکیه و اروپا با مهاجرین، در این نوشته تلاش می گردد تا به نمونه ی های از رفتارهای غیر انسانی ترکیه و اروپائیان با مهاجرین پرداخته شود و میزان اختلاف «حرف تا عمل»، ترکیه و اروپا در مسئلهی مهاجرین تبین گردد.
رفتار پولیس ترکیه با مهاجران افغانستان
کتک کاری، لت و کوب، تحقیر و توهین، شکستن دست وپا و حتی تیر اندازی مستقیم از جلمه رفتارهای معمول پولیس ترکیه با مهاجران افغانستان اند. عکسها و ویدیوهایی که از رفتار پولیس ترکیه با مهاجرین افغان منتشر شده اند، نشان می دهند که در آنجا ازکرامت انسانی و حقوق بشر و از این دست مسائل که در رسانه ها از آنها سخن گفته میشود، خبری نیست.
تجاوز به زنان و کودکان و حمله ای وحشیانه و بی رحمانه به حیات برهنه ی مهاجرین از سوی پولیس ترکیه، چنان خشن و بی رحمانه است که آدمی به صرف که انسان است، انتظار چنین رفتاری را از آنان را ندارند. اما پولیس ترکیه بر خلاف همه ی شئون انسانی و اسلامی، به زنان تجاوز و از کودکان سوء استفادهی جسنی می کنند و مهاجرین را به زنجیر می بندند و با آنها مانند وحوش رفتار می کنند.
اینکه ترکیه از منظر قانونی به چه میزان برای پولیس اختیار داده اند، مسئله ی دیگری است، اما اینکه پولیس ترکیه به عنوان «انسان» با دست خودش می تواند با شکنجه و تعذیب اقدام به شکستن و کشیدن ناخنهای مهاجرین کنند، یک مسئله ی کاملا خارج از تصور آدمی است. زیرا همانطور که گفته شد، آدمی صرف بخاطر اینکه انسان است نمی تواند به این میزان وحشی و خالی از وجدان بشری باشد.
این در حالی است که علی الرغم تصاویر، ویدیوها و اسناد معتبر مبنی بر رفتار غیر انسانی پولیس ترکیه با مهاجرین افغان، اما سازمانها و دولت های مدافع حقوق بشر در قبال ترکیه هیچ کاری نکرده اند و نمی کنند. زیرا ترکیه با شکستن و کشتنِ مهاجران افغانستان، مسیر عبور آنها به اروپا و دیگر کشورهای غربی را مسدود کرده اند و به همین دلیل رفتارهای غیر انسانی پولیس ترکیه هرچه هم که باشند، بازهم در راستای منافع آنهاست و بنابراین لازم نیست که برای ترکیه مانند دیگر کشورها از حقوق بشر و ارزشهای انسانی موعظه کنند.
رفتار پولیس یونان و اروپا با مهاجران افغانستان
پس از ترکیه مقصد بعدی مهاجرین یونان است. زیرا آنها از طریق ترکیه به یونان و سپس به کشورهای اروپایی می روند. مهاجرینی که از تیغ جلادان ترکیه جان سالم به در می برند و به یونان می رسند، آنگاه نوبت پولیس یونان است تا نشان دهند که به چه میزان وحشی و خالی از هر نوع اوصاف انسانی است.
وقتی که پولیس یونان بیشتر از 40 انسان مهاجر را لخت و برهنه می کنند و پس از ضرب و شتم و شکنجه و تعذیب آنها را در صحرا و جنگل، رها می کنند، کافیست تا میزان انسانیت پولیس یونان را حدس بزنیم. زیرا شکنجه و برهنه کردن مهاجرین کمترین رفتار زشتی است که از سوی پولیس یونان با مهاجرین صورت می گیرند.
نگاهی به رفتار پولیس یونان با مهاجرین، این حقیقت را ثابت می کنند که اروپائیان فقط در روی کاغذ و صفحات تلویزیونها بلدند که از انسانیت و ارزشهای انسانی سخن گویند، آنها در عمل به راحتی می توانند مهاجرین بی پناه را به زنجیر بکشند و یا به دریا بیاندازند. افزون بر رفتارهای غیر انسانی پولیس یونان و اروپا با مهاجرین، هریک از جوامع کشورهای اروپایی و غربی به شدت نگاهی نژاد پرستانه به مهاجرین دارند و این رفتار پست و کثیف نژاد پرستانه ی اروپائیان در رفتار دوگانه ی آنها در قبال مهاجرین اوکراین و افغانستان به همگان هویدا گردیدند.
باتوجه به آنچه که گفته شد و با در نظر داشت رفتارهای غیر انسانی پولیس ترکیه و اروپا در قبال مهاجرین افغانستان، اینک می توان گفت که مسئولین و حاکمان کنونی افغانستان، بایستی به این درک واقعی رسیده باشند که مهاجرین حقارتها و شکنجه های آنها را می دانند، اما بازهم اقدام به مهاجرت می نمایند، زیرا وضعیت حاکم در افغانستان به گونه ی است که حتی آنها حاضرند تن به حقارت و شکنجه بدهند ولی در کشور خود شان نمی توانند زندگی آرام داشته باشند، پس مسئولیت شماست که حداقل از رنجها و آلام روز مرهی افغانها بکاهید تا دست کم وضعیت بهتر از شکنجه و حقارت نظامیان ترکی و اروپایی باشند که آنها بتواند در کشور خودشان زندگی کنند.
شکریه احمدی