چند سال قبل بود در یکی از روزها، نهاد نی یا حمایتکننده رسانههای آزاد افغانستان، اعلامیه داد که کنفرانس مهمی روی وضعیت خبرنگاران افغانستان دارد و من هم در این کنفرانس دعوت بودم. ساعت 9 قرار بود نشست شروع شود، ولی از وقت معین گذشت و ما همچنان انتظار میکشیدیم که مسئولان بیایند و حرفهای مهمی که در مورد وضعیت خبرنگاران دارند بگویند. عقربههای ساعت، 10 را نشان میداد که صدیقالله توحیدی و مجیب خلوتگر از ارشدترین مسئولان نهاد نی با کبکبه و دبدبه حضور پیدا کردند و نشست آغاز شد.
از حقیقت نگذریم، هیجان عجیبی داشتم و با خود فکر میکردم که حتماً امروز حرفهای مهمی در مورد خبرنگارانی که سالهاست با مشکلات متعددی دستوپنجه نرم میکنند، گفته خواهد شد که راهحلی برای عبور از این مشکلات باشد. با کمال تعجب مهمترین و کلیدیترین حرفهایی که داشتند، این بود: خبرنگاران در وضعیت خوبی قرار ندارند، خبرنگاران به اطلاعات دسترسی ندارند، خبرنگاران مشکلات زیادی دارند، حکومت باید مشکلات خبرنگاران را حل کند. والسلام
این مورد بارها و بارها در نشستهای مختلف نهادهایی که مدعی حمایت از رسانهها و خبرنگاران بودند، تکرار شده و هیچ راه و حرفی که سبب شود، وضعیت خبرنگاران در افغانستان بهتر شود، از این نهادها دیده و شنیده نشد. مهمترین کاری که بعضی از این نهادها انجام دادند، توزیع چند واسکت و کلاه زرهی به محدود خبرنگاران آشنای خودشان بود و بس، در حالیکه صدها هزار دالر بودجه بهنام خبرنگاران از نهادهای بینالمللی دریافت میکردند.
نهاد نی، حامی خبرنگاران یا مقابل خبرنگاران؟
چند روز قبل ویدیوی کوتاهی از آقای مجیب خلوتگر، رئیس اجرایی نهاد نی یا حمایتکننده رسانههای آزاد افغانستان در رسانهها منتشر شد که در آن از توقف فعالیت این نهاد خبر داده بود. این خبر نهتنها برایم متاثرکننده نبود، بلکه مسرتبخش و خوشحالکننده هم بود، چرا که یکی از نهادهای تجارتکننده روی نام خبرنگاران بلاخره از فعالیت بازماند. البته لازم میدانم چند نکته را در این مورد یادآوری کنم، تا بهقول بعضی دوستان رسانهای، یکجانبه قضاوت نشود.
اولاً؛ نهادهایی که مدعی حمایت از خبرنگاران بودند، میلیونها دالر را طی سالهای اخیر بهنام خبرنگاران از نهادهای مختلف جهانی دریافت میکردند، ولی برای خبرنگاران هیچ کاری نمیشد. من بهعنوان یک خبرنگار افغان سالهای زیادی را در رسانههای مختلف فعالیت کردم و همینطور حداقل 100 تن از خبرنگاران دیگر را میشناسم که هیچ حمایتی از سوی این نهادها نشدند.
دوماً؛ از زمانیکه نظام جمهوریت سقوط کرد تا بهامروز که حدود دو و نیم سال میگذرد، صدها خبرنگار در داخل افغانستان حضور دارند که تاریخ، فعالیت زرین شانرا بهیاد خواهد داشت. آنان در سختترین شرایط ممکن زندگی میکنند و اکثریت شان شغلهای خود را از دست داده و به اجبار سختترین کارها را انجام میدهند، ولی در این مدت، هیچ کمک و حمایتی از سوی همین نهادهای مدعی حمایت از خبرنگاران نشدند. خبرنگاران واقعی در داخل افغانستان زندگی میکنند، ولی آقایان مجیب خلوتگر، صدیقالله توحیدی، حمید زازی، نجیبالله شریفی و دهها تن از مدعیان حمایت از حقوق خبرنگاران امروز در کشورهایی مختلف، با پولی که از تجارت روی نام خبرنگاران بدست آورده، زندگی راحت و مرفه دارند.
سوماً؛ هنوز هم نهادهایی در داخل افغانستان تلاش دارند با استفاده از نام خبرنگاران، برای خود تجارتی را راه بیندازند و حتا کمیته هماهنگی خبرنگاران که خود خبرنگاران تشکیل داده بودند، بنابر دسیسه همین نهادها از هم پاشید که خود دردیست جانسوز. بارها و در رسانههای مختلف این موضوع را یادآوری کردهام که نهادهای مدعی حمایت از خبرنگاران اگر روی نام خبرنگار تجارت میکنند، مقصر خود خبرنگاران هستند که به آنها اجازه دادند فعالیت داشته باشند و حتا بدو بدو در کنفرانسهای شان اشتراک کردند و خود را فروختند، در حالیکه بابت این فروش، هیچ چیزی گیرشان نیامد.
اشک تمساح ریختن آقای مجیب خلوتگر و دیگر یاران مدعیاش، برای همه خبرنگاران افشا شده و حنای شان دیگر رنگی ندارد و در نظام افغانستان هر تغییری که بیاید یا نیاید، دیگر خبرنگاران افغانستان به این نهادها اعتمادی ندارند و نخواهند گذاشت تجارت دیگری راهاندازی شود.
بعضی از رسانههای خارجی توقف فعالیت نهاد نی را یک عقبگرد دیگر برای خبرنگاران افغانستان تیتر زدهاند، ولی من و دهها تن از همکاران رسانهای این توقف فعالیت را یک پیشرفت و دستاورد برای خبرنگاران افغان میدانیم.
سید الیاس احمدی