کوچی ها قبایلی از قوم پشتون و دارای پیشه مالداری هستند که مکان بود و باش مشخص ندارند و در هر فصل از سال از مکانی به مکان دیگر کوچ می کنند و در فصل زمستان معمولاً به ولایت های جنوبی و به وزیرستان پاکستان می روند. گوسفند، بز، شتر و الاغ چهار دام اصلی آنهاست. در طول تاریخی سیاسی افغانستان، حکومت های قومی و استبدادی مستقر در کشور از کوچی ها بهعنوان ابزار فشار علیه دیگر اقوام افغانستان بهره برده است و بدین وسیله جنایات بی شماری را خلق کرده اند؛ لذا به هر میزان که حکومت، قومی و استبدادی بوده است، بر عمق و وسعت این جنایات و ستمگری ها افزون گردیده است.
هجوم کوچی ها به مناطق مرکزی و شمال افغانستان
بر اساس گزارش های مردمی و رسانه ها، کوچی ها به حمایت و هدایت طالبان به مناطقی مرکزی و شمالی افغانستان هجوم بی پیشنه داشته اند. در مناطق مرکزی ولسوالی های خدیر، سنگ تخت و بندر، پاتو، میرامور و مرکز ولایت دایکندی و همچنین ولسوالی های لعل و سرجنگل و پسابند ولایت غور، ولسوالی های ورس، پنجاب، یکاولنگ و بخش های از مرکز ولایت بامیان، ولسوالی های حصه اول و دوم به سود ولایت میدان وردک، ولسوالی های ناهور، مالستان، جاغوری، قرهباغ و جغتوی ولایت غزنی و…از جمله مناطقی هستند که مورد هجوم گسترده کوچی ها قرار گرفتهاند.
از شمال افغانستان نیز گزارشهای مشابهی وجود دارند. گزارش های مردمی نشان می دهد که مناطقی مختلفی از ولایت های بدخشان، جوزجان، تخار، قندوز، بلخ و… در سال جاری با حضور بی پیشینهای کوچی ها روبهرو هستند.
پیامدهای اقتصادی و زیستمحیطی هجوم کوچی ها
افغانستان یک کشور توسعهنیافته و غیرصنعتی است. بیشتر از هشتاد فیصد مردم این کشور زراعت پیشه بوده و زراعت به عنوان منع اصلی اقتصادی مردم به شمار می رود. مردم مناطق مرکزی و شمال افغانستان نیز از این قاعده مستثنا نیستند. در این مناطق نیز مردم نیازهای زندگی شان را از طریق زراعت تأمین می کنند. در این مناطق علاوه بر زمین های آبی، زمین های للمی زیادی است که معمولا در فصل بهار کشت می شوند.
حضور کوچی ها با هزاران رمه ای بز و گوسفند و صدها شتر و الاغ در این مناطق، باعث تخریب مزارع و کشتزارهای آبی و للمی و باغات مردم می شود و خسارات هنگفت مالی بر مردمان بومی این مناطق تحمیل کرده و می کنند. علاوه بر تخریب مزارع به مسیرهای جریان آبی، چشمه ها و منابع آبی آشامیدنی و زراعتی مردم محلی، آسیب های جدی وارد می کنند.
تردیدی نیست که پوشش گیاهی دشت ها، دامنه ای کوه ها، تپه ها، جبه زارها و نیزارها نقش مهمی در جذب بارشها، جلوگیری از سیلاب و همچنین تأمین نیازهای ضروری مردم محل، از قبیل هیزم و علوفه حیوانات دارند.
چراندن هزاران بز، گوسفند و شتر و گشتوگذار آنها در این مناطق باعث می شود که پوشش گیاهی کوه ها، تپه ها و دشت ها کلاً از بین برود یا بهشدت آسیب ببیند که پیامدهای زیستمحیطی بیشماری، از جمله سیلاب و خشک سالی بر این مناطق به بار می آورد و همچنین دسترسی مردم این مناطق را به هیزم و علوفه مورد نیاز حیوانات شان با مشکل مواجه می کند.
پیامدهای سیاسی و اجتماعی هجوم کوچی ها
باتوجهبه اینکه بیشترین اعضا و رهبران طالبان را پشتونها تشکیل می دهند و حضور دیگر اقوام در این گروه انگشت شمارند. فراتر از نود فیصد کابینه حکومت طالبان پشتون هستند و در همین مقیاس پست های مدیریتی کلان چه در کابل و در سطح وزارتخانه ها و چه در ولایات در اختیار این قوم است.
حضور دیگر اقوام در حکومت این گروه بهشدت کمرنگ و سمبولیک است و امثال این مسائل بهضمیمه رفتارهای قومگرایانه طالبان باعث شده است که مردم هزاره، تاجیک و ازبک و دیگر اقوام از حکومت این گروه شدیداً ناراضی باشند و تردیدی نیست که هجوم کوچی ها به هزاره جات و شمال افغانستان با حمایت و هدایت طالبان این نارضایتی ها را دوچندان می کند و سبب می شود که بیشازپیش چهره قومی، زبانی و سمتی حکومت این گروه آشکار گردد.
بدون شک ادامه چنین وضعیتی علاوه بر ایجاد چالش ها فراروی حکومتداری طالبان، وحدت ملی را در کشور آسیب می زند، تضادهای قومی، زبانی و سمتی را شعلهور می سازد. مجموع این موضوعات، آینده سیاسی افغانستان را بی نهایت پیچیده می کند و بیم آن می رود که کشور را گرفتار یک جنگ داخلی دیگر کند.
مسئولیت طالبان در قبال کوچی ها
طالبان بهعنوان حاکمان بالفعل افغانستان در قبال تمام مردمان این سرزمین مسئولیت دارند. به همان میزان که کوچی ها باید حمایت شوند، دیگر اقوام و مردمان کشور باید مورد حمایت قرار گیرند. ضروری است که در برنامه های حمایتی حکومت، مصالح علیای مردم اعم از سیاسی، امنیتی، اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و زیستمحیطی باید مدنظر باشد.
مردم مناطق مرکزی و شمالی هرگز مخالف حمایت از کوچی ها نیستند و همیشه طرح اسکان کوچی ها را مطرح کرده اند که به نفع همه است و انتظار می رود که طالبان همچنان که مدعی حکومتداری اسلامی است، ارزش های اسلامی و ملی را در نظر بگیرند و از هجوم کوچی ها در مناطق مرکزی و شمال کشور -که باعث خسارات هنگفت اقتصادی می شود، به محیطزیست بهشدت آسیب می زند و بر حجم منازعات قومی می افزاید، آتش تعصبات قومی، زبانی، سمتی و مذهبی را شعله ور می کند- جلوگیری نمایند و ضمن یک برنامه جامعه، منسجم و مبتنی بر منافع کلان و درازمدت مردم و کشور، به اسکان و ساماندهی کوچی ها بپردازند.
گسیلکردن کوچی های مسلح با هزاران رمه بز و گوسفند و صدها شتر و الاغ در بین مزارع و کشتزارهای مردم و منع مردم از کشت و کار للمی در مناطق مرکزی و شمالی کشور به هر بهانه ای حتی با ادعای داشتن ملکیت در این مناطق قابلپذیرش نبوده و در تضاد با منافع کلان اقتصادی، زیستمحیطی، امنیتی، سیاسی و اجتماعی در کشور است.
تقی میزایی، تحلیلگر سیاسی اجتماعی