جستجو
Close this search box.
Facebook
Twitter
Telegram
WhatsApp
Email
Print

توافقنامه صلح دوحه در 29 فبروری 2020 برابر با 10 حوت 1398 در حضور وزیر خارجه آمریکا بین نماینده ویژه این کشور زلمی خلیلزاد و ملا عبدالغنی برادر نماینده طالبان امضا شد. توافقنامه ای که وعده صلح و آبادانی می داد. توافقنامه ای که بوی امید و آینده ای بهتر می داد، اما چه شد آنهمه وعده؟! توافقنامه سه ساله شد و آرزوهای مردم افغانستان ده ها ساله!

با گذشت سه سال از امضای توافقنامه صلح دوحه، شاهد آن هستیم که وضعیت مردم افغانستان نسبت به گذشته وخیم تر شده است. هزاران نفر از مردم به دلیل مسائل مختلفی همچون اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و امنیتی مجبور به ترک وطن شدند و مردم باقی مانده در این کشور با فقر و بدبختی و تعصبات طالبانی دسته و پنجه نرم می کنند.

بدون شک حال و روز امروز افغانستان از نتایج شوم اشغالگری و سپس خروج غیر مسئولانه آمریکا از افغانستان است. در سالروز امضای این توافقنامه نه چندا میمون برای مردم افغانستان، تصمیم گرفته شد تا نوشته ای کوتاه از پیامدهای آن بالای مردم این کشور نوشته شود.

  • طالبان هنگام امضای توافقنامه صلح دوحه چه وعده هایی داده بودند؟

پیش از آنکه توافقنامه صلح دوحه توسط دو طرف به امضا برسد، مذاکره کنندگان طالبان و امریکا به کرار در مصاحبه هایشان همراه با رسانه های بین المللی مختلف، صحبت از امنیت، رشد و شکوفایی کشور می کردند.

آقایان ملا برادر سرتیم مذاکره کننده طالبان و سهیل شاهین سخنگوی پرکار آن روزهای پروسه صلح در هنگام مصاحبه با رسانه ها به گونه پی در پی عنوان می کردند که: “طالبان خواهان انتقال مسالمت آمیز قدرت” هستند و از شکل گیری دولت اسلامی فراگیر حمایت می کند.

توافقنامه صلح دوحه
طالبان هنگام امضای توافقنامه صلح دوحه وعده ها داده بودند. اما چقدر از این وعده ها عملی شدند؟

به گفته سهیل شاهین، دختران و زنان می توانند به تحصیل و کار درصورت رعایت حجاب، ادامه و دسترسی داشته باشند. همچنین در گفته هایشان این موضوع بسیار شنیده می شد که شهروندان افغانستان حتی کسانی که در نظام پیشین در ادارات ملکی و غیرملکی مشغول به وظیفه بودند، مورد عفو عمومی قرار گرفته و ما یکجا کشور را آباد می سازیم.

با این حال، گفته ها و صحبت هایی که مقامات طالبان در زمان جریان پروسه صلح به مردم ارائه می کردند به گونه گسترده با زمان حال، زمین تا آسمان تفاوت دارد.

در ادامه نوشتار، دو مسئله امنیت و اقتصاد را مورد بررسی قرار می دهیم.

  • امنیت کنونی با گذشته چه تفاوتی دارد؟

همانطور که همه مردم افغانستان آگاهی دارند و فضای امنیتی کشور را تجربه کرده اند، امنیت به معنای واقعی در سطح بسیار پایینی قرار داشت. می دانیم که در سالها و روزهای اخر نظام جمهوریت جنگ در کشور میان نیروهای حکومت پیشین و طالبان افزایش پیدا کرده بود و با جریان داشتن پروسه صلح، مردم افغانستان در این فکر بودند که اگر صلح در کشور تامین شود و طالبان در قدرت سهیم شوند ممکن است امنیت بهبود پیدا کند.

اما چیزی که مردم در ذهن خود داشتند با واقعیت کنونی بسیار تفاوت پیدا کرد، در نهایت با سقوط نظام جمهوریت، نه تنها امنیت بهبود پیدا نکرد بلکه بدتر از گذشته هم شد.

شاید بعضی از صاحب نظران و همچنین طرفداران گروه طالبان عنوان کنند که افغانستان پس از دوره اشغال و با روی کار آمدن نظام جدید، از امنیت نادری در طول دو دهه برخوردار شده است. درست که سطح خشونت ها نسبت به گذشته که یک طرف آن جنگ، خودِ طالبان بودند کاهش پیدا کرده است اما طبق آمار و گزارشات، جنگ به تدریج در حال افزایش است.

حضور رهبر القاعده و نیروهای تحریک طالبان پاکستانی در کشور (براساس گزارش سازمان های بین المللی و موسسات تحقیقاتی)، نشان از آینده ای نه چندان مطمئن و آرام دارد.

توافقنامه صلح دوحه
مجموع حوادث خشونت آمیز در افغانستان، سپتمبر 2020 تا جولای 2022
                                            منبع: گروه بین المللی بحران

در رابطه به این موضوع گروه طالبان در جریان روند مذاکرات صلح بارها به طرف آمریکایی و مردم افغانستان وعده سپردند که این کشور هیچگاه به سکوی امن گروه های تروریستی در جهت فعالیت های دهشت افگنانه علیه دیگران تبدیل نخواهد شد که تاکنون بدین شکل بوده است، اما حضور گروه ها تروریستی، این نگرانی ها را افزایش داده است. براساس گزارش نشریه HSTODAY القاعده در افغانستان حضور داشته و از حاکمیت طالبان بهره لازم را می برند.

در پایان این بخش باید گفت امنیت، مسئله ای است که سالها مردم افغانستان از نبود آن رنج و مشقت اساسی را دیده اند و سالها در انتظار رسیدن به آن هستند.

توافقنامه صلح دوحه
مردم افغانستان سالهاست که درگیر ناامنی ها هستند و نه توافقنامه صلح دوحه سه ساله، نه حکومت طالبان و نه هیچ کَس و چیز دیگری قادر نبوده امنیت را به کشور و مردم بازگرداند!

وضعیت اقتصادی و معیشتی مردم با گذشته چه تفاوتی دارد؟

افغانستان کشوریست که بسیاری از عالمان علم سیاست به دلیل اهمیت آن، به این کشور لقب “قلب آسیا” را داده اند. با وجود همین مسئله، درست سه سال قبل در چنین روزی که توافقنامه صلح دوحه امضا شد، مردمان این کشور به امید آینده ای روشن تر، شاهد گشایش یک صفحه جدیدی در تاریخ کشورشان بودند که تاثیر بسزایی در تمام ابعاد زندگی شان داشت.

در جریان مذاکرات صلح بود که ملا برادر رئیس هیئت مذاکره کننده طالبان در دوحه در جمع رسانه ها اظهار داشت که “امارت اسلامی افغانستان به ملت رنج دیده خود اطمینان می دهد که با تمام اخلاص در جریان مذاکرات بین الافغانی کوشش می‌کند که برای ملت مسلمان خود زمینه زندگی توام با صلح، آرامش و خوشحالی را مساعد سازد.”

وضعیت اقتصادی و معیشتی مردم افغانستان پیش از سقوط نظام جمهوریت چندان تعریف اساسی نداشت که بخواهیم مدعی شویم اکنون وضعیت بدتر از گذشته شده است. یک سال قبل از سقوط، اقتصاد افغانستان براساس گزارش سال 1399، با بحران های جدی از جمله، بی‌ثباتی و سردرگمی سیاسی، پروسه مبهم صلح، خروج شماری از نیروی‌های خارجی و شیوع ویروس کرونا مواجه بود که باعث آسیب‌پذیری شاخص‌های بزرگ اقتصاد (رشد اقتصادی، تجارت، کاریابی، فقر و عواید داخلی) شد.

گزارشات گوناگون داخلی و خارجی نشان دادند که وضعیت اقتصادی مردم در سالهای گذشته، چنان مناسب نبوده و با بحران شیوع کرونا، ایجاد وقفه ها در پروسه صلح و ناامنی گسترده از دلایل عمده افزایش فقر، بی ثباتی اقتصادی، فساد روز افزون … بود.

اما با وجود وعده و وعیدهایی که توسط مقامات طالبان در جریان مذاکرات صلح و توافقنامه صلح دوحه به مردم داده شد، افغانستان همچنان در صدر فهرست نظارت کشورهای شکننده توسط ملل متحد قرار دارد.

بیش از دو سال است که طالبان قدرت را بدست گرفته اند، کمک های بین المللی به دلیل عملکرد این گروه، به تعلیق افتاده است. مردم افغانستان اثرات این تحریم ها را در زندگی خود به شدت احساس می کنند.

در زمستانی که در حال گذر است، مردم بسیار سختی و مقشت ها را تحمل کردند. در مورد همین مسئله خانم شبنم نسیمی از فعالین حقوق بشری در توییتی نسبت به بحران کنونی نوشته است که نزدیک به 28 میلیون نفر از فقر و گرسنگی شدید جان هایشان در خطر است. کودکان بیشتری نسبت به گذشته مجبور هستند در خیابان ها برای فرار از گرسنگی دست به هر کاری بزنند. انسانیت کجاست!

 

بر اساس گزارش جدید بانک جهانی در مورد انکشاف افغانستان، پس از رویدادهای آگست 2021، که منجر به انقباض اقتصادی قابل توجه و محرومیت گسترده شد، اقتصاد افغانستان در حال تطبیق با یک “شرایط جدید” است.

کاهش شدید مخارج عمومی، کاهش درآمد خانوارها و کاهش مصرف باعث کاهش تقاضای کل شد، در حالی که اختلالات در سیستم پرداخت و محدودیت‌های عرضه بیشتر فعالیت‌های بخش خصوصی را با مشکل مواجه و در ابتدا بسیاری از مشاغل را مجبور به تعطیلی یا کاهش فعالیت‌های خود کرد.

آمارهای اولیه در مورد تولید ناخالص داخلی (GDP) نشان می دهد که اقتصاد در سال 2021 حدود 20 درصد کاهش یافته است. در یک سال گذشته، از سرگیری حمایت های بین المللی خارج از بودجه برای نیازهای بشردوستانه و خدمات اساسی به کاهش برخی از اثرات منفی کمک کرد.

این گزارش نتیجه می گیرد که افغانستان کنونی، اقتصاد بسیار کوچک تری دارد. پس از انقباض قابل توجه، اقتصاد به نقطه عطفی رسیده است و احتمالاً حول تعادل در سطح پایین قرار دارد. در حالی که تورم همچنان بالاست، برخی از شاخص ها بهبود یافته اند: صادرات افزایش یافته، نوسانات نرخ ارز کاهش یافته است و جمع آوری درآمدهای داخلی نسبتا سالم است.

آیا همه چیز از توافقنامه صلح دوحه شروع شد؟ چه کسی مقصر و مسبب چنین وضعیتی است؟

اینکه بنویسیم و مدعی شویم که باعث و بانی چنین وضعیتی حاکمیت جدید افغانستان می باشند دور از انصاف خواهد بود. ریشه یابی چنین وضعیتی به عوامل داخلی و خارجی در طول دو دهه اشغال کشور بر می گردد.

البته باید بدانیم که رسیدن به چنین مرحله و وضعیتی، کار یک شب و یا مدت زمان یک ساله نبوده بلکه روندی است که می توان به چندین دهه قبل بازگشت و آن را ریشه یابی کرد.

بیشتر صاحب نظران و کارشناسان عوامل داخلی و خارجی را برای وجود چنین وضیعتی معرفی می کنند: حضور و دخالت آمریکا و قوای ائتلاف در مسائل کشور و نادانی آنها از احولات آن، کمک های بی حساب میلیون دالری به جنگسالاران – گروه های مافیایی و …، ناکامی در زمینه ایجاد حکومتی موثر – پاسخگو و مردم مدار، ایجاد کشوری با اقتصاد وابسته، نادیده انگاشتن فساد گسترده در بدنه حکومت که آنها را می توان از عوامل اصلی سقوط دانست. تعصب قوم گرایی، نژاد پرستی، سمت گرایی و قبیله گرایی شدید در ساختار حکومت و جامعه … عوامل بسیاری را می توان نام برد که به همین چند مورد بسنده می کنیم.

توافقنامه صلح دوحه ویرانگر بود، اما تنها عامل همۀ پیامدها نبود

خوب خواهد بود مردم افغانستان همواره سعی در ایجاد وحدت و یکپارچگی به دور از تعصبات قومی، زبانی، مذهبی و زبانی برای رسیدن به آینده ای بهتر داشته باشند در غیر این صورت وضعیت به مراتب بدتر خواهد شد.

متاسفانه مشکل افغانستان در تاریخ نخواندن و عبرت نگرفتن از گذشته است. تا زمانی که از گذشته درس عبرت نگیریم وضعیت به همین بوده و می باشد و خواهد بود و اگر مانند پروسه صلح توافقنامه صلح دوحه به تعداد بی شماری پروسه صلح تشکیل شود، هیچگونه تاثیر بالای کشور نخواهد داشت.

توافقنامه صلح دوحه
توافقنامه صلح دوحه چاره ساز نبود، چاره کار چیز دیگری است!

در پايان اين نوشتار بايد متذکر شویم که حواله دادن مشکلات افغانستان به گردن کشورهای دیگر و يا هر کشور ديگري فرافکنی است. واقعيت امر اين است که مشکلات را خود ما به وجود آورده ايم. ما چشم خود را به روی مسائل حقیقی بسته ‎ايم. مشکل ما وجود نگاه های قبيله ‎ای، مذهبی و نژادی و خودفروشی حاکمان سياسی به بیگانگان است که باعث شدند تا پای کشورهای خارجی به کشور باز گردد.

توافقنامه صلح دوحه و توافقنامه ها نوشته و امضا می شوند و در تاریخ ثبت می شوند، اما این مردم هستند که نسل به نسل می آیند و می روند و باید در این کشور زندگی کنند.

 

توریالی محمد خیل، تحلیلگر افغانستانی

 

 

لینک کوتاه:​ https://tahlilroz.com/?p=1905

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *