پس از فروپاشی گروهک تروریستی «جندالله» به رهبری عبدالمالک ریگی، در سال 1389، گروهک تروریستی دیگر تحت نام «جیش العدل» به وجود آمد و از سال 1391 بدینسو رهبری این گروهک را «عبدالرحیم ملازاده» با نام مستعار «صلاحالدین فاروقی» به عهده دارد. این گروهک تروریستی که متشکل از بقایای جندالله و تندروان سنیمذهب ایرانی است، خود را مدافع حقوق سنی های ایران بهویژه در ولایت سیستان و بلوچستان می داند و عنوان «ارتش عدالت و برابری» نیز به خود می دهد؛ اما واقعیت آن است که میگوید یا خیر؟ در این نوشته پاسخ داده خواهد شد.
معرفی رهبر جیش العدل
برای شناخت دقیق یک جریان، شناخت رهبری آن از اهمیت فوقالعاده برخوردار است. عبدالرحیم ملازاده، متولد شهر راسک از توابع ولایت سیستان و بلوچستان ایران است. او پیش از تأسیس گروهک تروریستی «جیش العدل» عضو گروه ترویستی «جندالله» بود. ملازاده نه شخصیت علمی دارد و نه پایگاه مردمی، علیرغم اینکه او خودش را مدافع حقوق سنی ها و به ویژه بلوچ ها معرفی می کند، همواره منفور جامعه اهل سنت ایران بوده است و اقدامات گروهک جیش العدل مورد اعتراض مردم و علمای دینی اهلسنت است.
اقدامات جیش العدل
بر عکس شعارهای عدالتخواهانه این گروهک عملکردشان کاملاً تروریستی بوده است. ترور شخصیت ها، گروگانگیری، بمبگذاری، کشتار مرزبانان و نیروهای امنیتی، ایجاد رعب و وحشت در بین مردم و اقدامات ازاینقبیل شیوه رفتاری این گروهک تروریستی است. بدیهی است که اینگونه اقدامات هیچ سنخیتی با عدالت خواهی و حقطلبی ندارند.
نقش استخبارات بیرونی در ساماندهی جیش العدل
حقیقت این است که گروهک تروریستی جیش العدل همچون سایر گروه های تروریستی در منطقه ارتباط مستقیم با سرویس های اطلاعاتی بیرونی دارد. آمریکا و موساد نقش مستقیم در تأسیس، تمویل، کنترل و جهت دهی این گروهک تروریستی دارند.
برای تأیید این مدعا کافی است رویکرد رسانه های غربی را نسبت به اقدامات ضدانسانی جیش العدل مطالعه کرد. اطلاعات درز کرده از موساد (سازمان اطلاعات خارجی اسرائیل) نیز حکایت از آن دارد که اعضای این گروهک پس از دیداری در لندن در اختیار این سازمان قرار گرفته است و پس از آن در همکاری مشترک و هدفمند با افسران موساد کار می کند.
استفاده ابزاری آمریکا از جیش العدل
آمریکا همیشه اهداف سیاسی و اقتصادی خود را در منطقه از مجرای ناامنی و ناامنسازی دنبال کرده است. حضور مستقیم یا غیرمستقیم آمریکا در تمام کشورهای درگیر منازعه دلیل محکم این مدعا است. از این سیاست آمریکا حتی نزدیکترین دوستانش نیز مستثنا نیست. بهعنوان نمونه پاکستان، هند و از 2001 الی 2021 افغانستان به عنوان شرکای استراتژیک ایالات متحده، همواره قربانی تروریزم بوده اند. طبیعی است که ایران به عنوان تنها قدرت رقیب منطقه ای آمریکا در محور این سیاست باشد.
واشنگتن سعی کرده است از هر فرصتی برای برهم زدن امنیت ایران استفاده کند. وضعیت جغرافیایی، قومی و اجتماعی سیستان و بلوچستان یکی از این فرصتها برای استخبارات بیرونی است. از یکسو با استفاده از افراد خود فروخته اهداف تخریبی خویش را دنبال می کند و از سوی دیگر اقدامات آنها را تحت پوشش شعارهای حقوق بشری و عدالت خواهی توجیه می کند. پرواضح است که جیش العدل در راستای همین سیاست ایجاد، رهبری و حمایت می شود.
جاوید یوسفی