داعش خراسان، از زمان شکلگیریاش در سال ۲۰۱۵ در شرق افغانستان، یکی از پیچیدهترین و خطرناکترین شاخههای داعش در منطقه بوده است. این گروه در سالهای نخست با استفاده از خلأهای امنیتی و ساختارهای فروپاشیده، توانست در برخی مناطق ننگرهار و کنر پایگاههایی ایجاد کند و عملیاتهای خونینی را سازماندهی نماید.
اما سه سال گذشته نشان داده که این گروه بهتدریج و گسترده، از افغانستان بیرون رفته و در عمق خاک پاکستان مستقر شده است؛ استقراری که امروز نهتنها در سطح شواهد میدانی بلکه در اسناد بینالمللی نیز منعکس شده است. مهاجرت داعش از افغانستان به پاکستان تنها یک جابهجایی جغرافیایی نیست، بلکه تبدیل شدن پاکستان به «مرکز جدید داعش خراسان» است؛ مرکزی که اکنون شواهد نشان میدهد در بلوچستان، خیبرپختونخوا و حتی سند بهصورت شبکهای منسجم در حال عمل است.
این مهاجرت بزرگ، تصویر امنیتی منطقه را دگرگون ساخته و مرکز ثقل تهدید را از افغانستان به پاکستان برده است. همزمان، شکاف تازهای در جنگ روایتها پدید آمده؛ جاییکه اسلامآباد میکوشد با اثرگذاری بر گزارشهای بینالمللی، ضعفهای امنیتی خود را پنهان کند و افغانستان را همچنان کانون داعش جلوه دهد. در حالیکه شواهد میدانی و روند تحولات به وضوح جهت دیگری را نشان میدهد.
با همه حال اما اکنون پرسش اساسی این است که آیا زمان آن نرسیده که نقش پاکستان در تبدیل شدن به مرکز فرماندهی و عملیات داعش خراسان، شفافتر از هر زمان دیگری دیده و پذیرفته شود؟
ریشههای مهاجرت داعش خراسان؛ ضربات طالبان و خلأ امنیتی پاکستان
داعش خراسان در جون ۲۰۱۵ با بیعت فرماندهان جداشده از تحریک طالبان پاکستان (TTP) و برخی گروههای تروریستی از آسیای مرکزی در ننگرهار اعلام موجودیت کرد. طی سالهای بعد، این گروه با بهرهگیری از آشفتگی سیاسی افغانستان و حمایت پنهان برخی شبکههای غربی ـ آمریکایی، به اوج قدرت رسید. چنانچه سال ۲۰۱۷ نقطه اوج این گروه بود؛ براساس گزارش مرکز مبارزه با تروریسم وستپوینت، داعش خراسان در آن سال مسئول بیش از ۱۰۰ حمله در افغانستان بود.
اما با سقوط جمهوری، ورق برگشت و اولویت امنیتی کابل تحت حاکمیت امارت اسلامی طالبان، بهگونهای بیسابقه بر داعش متمرکز شد. از پاییز ۲۰۲۱ تا پایان ۲۰۲۴، طالبان حدود ۶۰۰ عملیات هدفمند علیه هستهها، پناهگاهها و فرماندهی داعش انجام داد. نتیجه این حملات، کشته شدن یا بازداشت بیش از ۱۲۰۰ عضو داعش بود؛ از جمله سه امیر پیاپی:
- سناءالله غفاری (شهاب المهاجر) ـ کشتهشده در کنر، ۲۰۲۲؛
- اسلم فاروقی ـ بازداشتشده؛
- ابوعمر افریدی ـ کشتهشده در ۲۰۲۳
چنین ضرباتی هستهی فرماندهی داعش را از هم پاشید. فشار طالبان به حدی سنگین شد که داعش عملاً توان نفسگیری در خاک افغانستان را از دست داد و ناگزیر شد مرکز ثقل خود را تغییر دهد. این تغییر نه انتخاب، بلکه ضرورت بقا بود. از همین رو داعش اقدام به مهاجرت به پاکستان نمود.
زیرا پاکستان که با ساختار امنیتی آشفته، جغرافیای قبایلی نفوذناپذیر، شبکههای قومی درهمتنیده و خلاهای گسترده امنیتی مواجه بود، بهترین بستر برای بازسازی داعش خراسان فراهم میکرد. چنانچه گزارش شورای امنیت سازمان ملل با شماره S/2025/95 به صراحت تائید می نماید که «بخش قابل توجهی از رهبری و ساختار عملیاتی داعش خراسان اکنون در بلوچستان پاکستان مستقر است».
سلسلۀ ترورهای رهبران داعش خراسان در پاکستان
از ابتدای ۲۰۲۳، سلسلهای از ترورهای هدفمند رهبران داعش خراسان در پاکستان آغاز شد؛ ترورهایی که نه در افغانستان، بلکه در ایالتهای بزرگ پاکستان مانند پنجاب، سند، بلوچستان و خیبرپختونخوا رخ داد. این موج ترورها نقشه حضور داعش را بهطور کامل برملا کرد:
- در جون ۲۰۲۳؛ در ایالت پنجاب، برهان مشهور به «زید»، مسئول آموزش داعش، در لاهور کشته شد.
- در مارچ ۲۰۲۳؛ در ایالت سند، ابوحفص، مسئول مالی داعش، در کراچی هدف قرار گرفت.
- جولای ۲۰۲۳؛ در ایالت بلوچستان، عاصم بلوچ همراه با یک تبعه تاجیک، در قلعه سیفالله کشته شد.
- در نومبر ۲۰۲۳؛ در ایالت خیبرپختونخوا، نصرت معروف به «پهلوان موسی»، در وزیرستان شمالی حذف شد.
- در فبروری ۲۰۲۴ در ایالت کویته، مولوی عبدالجلیل، جانشین احتمالی امیر، در یک عملیات ویژه کشته شد.
گزارش دفتر مدیر اطلاعات ملی آمریکا (DNI) در آپریل ۲۰۲۵ اعلام کرد که «از جون ۲۰۲۳ تا مارچ ۲۰۲۵، ۷۲ نفر از اعضای رهبری و فرماندهی داعش خراسان در پاکستان کشته یا بازداشت شدهاند؛ یعنی ۴۸ درصد کل تلفات رهبری داعش در جهان». این آمار یک حقیقت محوری را آشکار میکند: مرکز فرماندهی داعش دیگر افغانستان نیست؛ پاکستان است.
جنگ روایتها؛ تلاش پاکستان برای نسبت دادن داعش به افغانستان
در حالی که شواهد عینی حضور داعش در پاکستان را فریاد میزند، دولت پاکستان در میدان دیپلماسی بینالمللی روایت دیگری را تبلیغ میکند. اسلامآباد با نفوذ در کمیته تحریمی شورای امنیت و برخی کانالهای اطلاعاتی سازمان ملل تلاش دارد افغانستان را همچنان «مرکز داعش» معرفی کند.
در گزارش تیم نظارت تحریمی سازمان ملل در فبروری ۲۰۲۴ (S/2024/231) چنین ادعایی آمده بود که «داعش خراسان همچنان از خاک افغانستان حملات خارجی را هدایت میکند». اما در بندهای بعدی همان گزارش اعتراف شده است که «اکثر رهبران داعش در بلوچستان پاکستان مستقر هستند».
این تناقض نشاندهنده عمق جنگ روایتهاست؛ جنگی که هدف آن چیزی جز پنهان کردن ناتوانی پاکستان در کنترل تروریسم و انتقال بار مسئولیت به افغانستان نیست. طالبان در واکنش، ویدیوها و اسنادی منتشر کرد که نشان میداد طی سال ۲۰۲۲-۲۰۲۴ دهها عضو داعش در عملیاتهای سختگیرانه کشته شدهاند. تحلیلگران مستقل، از جمله پژوهشگران CSIS و مؤسسه واشنگتن، این ماجرا را چنین توصیف کردهاند: «روایتسازی برای فرار از مسئولیت».
صفر شدن حملات داعش خراسان در افغانستان؛ سند غیرقابل انکار مهاجرت این گروه به پاکستان
اما شاید مهمترین سندی که دوسیهی فرار و مهاجرت داعش را به سوی پاکستان قطعی میکند، آمار حملات این گروه در افغانستان است. براساس دادههای ACLED، داعش خراسان در سال 2021 به تعداد 215 حمله در داخل افغانستان انجام داد و این رقم طی سالهای 2022 به 89 حمله و در سال 2023 به 22 حمله کاهش یافت و در سال 2024 داعش توانست که فقط 3 حمله انجام دهد.
گزارش سازمان ملل (S/2025/482) نیز تأیید کرد که «از آواسط سال ۲۰۲۴ تاکنون هیچ حمله تأییدشدهای از سوی داعش خراسان در افغانستان ثبت نشده است». این در حالی است که در پاکستان طی همین مدت، بیش از ۱۱۰۰ حمله تروریستی ثبت شده که ۶۸ درصد آنها در خیبرپختونخوا و بلوچستان بوده و بخش قابل توجهی آن توسط داعش خراسان انجام شده است.
از سوی دیگر، حملات بزرگ خارجی داعش خراسان مانند؛ حمله به مسکو؛ کرمان و قندهار، همگی به سلولهایی مرتبط بودند که از خاک پاکستان فعالیت میکردند. چنانچه اعتراف عاملان تاجیک حمله مسکو که آموزشهایشان را در بلوچستان دریافت کرده بودند، این حقیقت را تثبیت نمود.
نتیجهگیری
مهاجرت داعش خراسان از افغانستان به پاکستان امروز نه یک تحلیل، بلکه یک حقیقت تأییدشده است که چهار محور اصلی این واقعیت را اثبات میکند:
1. فشار بیامان طالبان بر داعش و کشتن سه امیر این گروه؛
2. ترورهای رهبران داعش در چهار ایالت پاکستان؛
3. صفر شدن کامل حملات داعش در افغانستان پس از ۲۰۲۴؛
4. افزایش حملات تروریستی در پاکستان و تبدیل شدن بلوچستان و خیبرپختونخوا به پایگاه اصلی داعش
جنگ روایتها همچنان ادامه دارد، اما واقعیتها قابل انکار نیستند. افغانستان دیگر میزبان داعش نیست؛ این پاکستان است که اکنون به مرکز فرماندهی، آموزش، برنامهریزی و اجرای عملیات این گروه تبدیل شده است. تا زمانی که اسلامآباد بهجای انکار و روایتسازی، با این حقیقت روبهرو نشود، تهدید داعش خراسان نهتنها برای افغانستان، بلکه برای ایران، آسیای مرکزی، هند، خاورمیانه و حتی اروپا ادامه خواهد داشت. از اینرو منطقه برای نجات از این تهدید، به همکاری واقعی نیاز دارد؛ نه به فریب، بازیهای اطلاعاتی و جنگ روایتها.

مریم مرادی











