مایک پمپئو وزیر خارجه پیشین ایالات متحده آمریکا در تاریخ 23جدی 1401، در دانشگاه شیکاگو در مورد سقوط جمهوریت در افغانستان، اشرف غنی رئیس جمهور فراری را مقصر اصلی و حتی دزد انتخابات، توصیف نمود و تمام تقصیرات را به گردن اشرف غنی انداخت. پرسشهای اساسی که باید پاسخ داده شود اینست که آمریکائیان با افشاء بعضی از کثیف ترین معاملات سیاسی به دنبال چیست؟ چرا آمریکائیان یک دست و منظم اشرف غنی و تیم وی را مورد حمله قرار می دهد؟ و در نهایت مقصر اصلی این ماجرا استراتژی آمریکا در افغانستان است یا اشرف غنی و تیم ایشان؟ در این نوشته تلاش می گردد که به پرسش های فوق پاسخ داده شود.
استراتژی آمریکا در افغانستان
استراتژی آمریکا در قرن بیست و یکم، استقرار دموکراسی در کل جهان تعریف شده است. اما هیچ کشوری تا اکنون این ادعا را به رسمیت نشناخته است. ملتها و حتی نومحافظه کاران جامعه ی آمریکا به دلیل جنایت های بی شماری که ارتش این کشور در کشورهای مختلف مرتکب شده است، ادعای استقرار دموکراسی از سوی کاخ سفید را یک پوشش کثیف برای قابل قبول جلوه دادن استعمار جدید از سوی آمریکا می دانند.
آمریکا با ادعای استقرار دموکراسی به خاورمیانه و افغانستان حمله نمود و بیش از دو دهه از هیچ نوع جنایت و خیانت در افغانستان دریغ ننمود. هرچند بنگاه های رسانه ای تحت تسلط آمریکا و غرب، هرگز به جنایت ها و خیانت های آمریکا و شرکای غربی اش اشاره ننمودند، اما وقایع و فجایع برگرفته از استراتژی آمریکا در افغانستان، یکی پس از دیگری بر ملا شدند.
استراتژی آمریکا در افغانستان تحت پوشش تبلیغات رنگارنگ، طی بیست سال گذشته نظامی و امنیت محور بود. زیرا در آن زمان، منافع این کشور ایجاب می نمود تا آمریکا حضور نظامی خود را در افغانستان حفظ نماید. اما پس از دو دهه چور و چپاول، جنایت و خیانت، بر اساس منافع آمریکا، سیاست مداران این کشور استراتژی شان را در افغانستان تغییر داده و هرچند غیر مسئولانه و بدون در نظر داشت سرنوشت ملت افغانستان، از این کشور خارج شدند. اما این بار با تغییر استراتژی آمریکا در افغانستان، اقدام به حضور استخباراتی و اطلاعاتی نمودند که تا اکنون نیز این وضعیت ادامه دارند.
شکست استراتژی آمریکا در افغانستان
دو دهه حضور پر قدرت آمریکا و غرب در افغانستان، جز ویرانی و تباهی چیزی دیگری به ارمغان نیاورد و سر انجام خروج افتضاح آمیز آمریکا از افغانستان و فاجعه ی که پس از آن در این کشور بوجود آمد، برای همیشه طشت رسوایی آمریکا و ادعای استقرار دموکراسی اش را از بام تاریخ انداخت.
رسوایی آمریکا در قضیه ایی افغانستان باعث گردید که دوستان و دشمنان این کشور به ذات قبیح و رذالت عمیقی که در استراتژی این کشور نهفته است، آگاه گردند. به همین دلیل میزان محبوبیت آمریکا در سر تاسر جهان و به ویژه در آسیا به شدت اُفت نماید.
افزون بر اینکه شکست آمریکا در افغانستان، محبوبیت و جایگاه جهانی این کشور را به شدت کاهش داد، بسیاری از مطبوعات، رسانه ها و افراد آگاه نیز جرات و شجاعت این را پیدا نمودند تا از جنایت ها و خیانت های فجیع آمریکائیان در افغانستان پرده بردارند. حتی اشرف غنی و دارو دسته اش که اکثریت آگاهان اعتقاد دارند که از مهره های در خدمت آمریکا بوده اند، در حال حاضر به انتقاد از آمریکا پرداخته است و گه گاهی بعضی از معامله های کثیف آنها را افشاء می نمایند.
- مقصر اصلی کیست؟
در هنگامه ی سقوط افغانستان و تسلط دوباره طالبان بر این کشور، کارشناس مسائل سیاسی افغانستان دکتر ملک ستیز در یک توئیت کوتاه و مختصر خطاب به آمریکائیان نوشته بود:« شما بیست سال پیش آمدید تا قاتلان را سرنگون کنید، اما دزدان را بر ما حاکم ساختید. با قاتلان دوباره پیمان بستید و دزدان را با خود بردید. حالا ما ماندیم با قاتلان درونی و دزدان برونی. سهم فقیران در این بیستسال تحمل قاتلان، دزدان و چپاولگران بود».
آنچه که ملک ستیز نوشته است، دقیقا چیزی است که آمریکا و غرب با اعمال استراتژی آمریکا در افغانستان، با سرنوشت ملت افغانستان انجام داده اند. چنانچه در سال 2001 وقتی که آمریکا و شرکایش به افغانستان حمله نمودند و طی دو دهه انواع سلاح های سبک و سنگین را در این خاک آزمایش کردند و هر نوع جرم و جنایت را مرتکب شدند، طالبان توسط بنگاه های رسانه های غربی و آمریکایی یک گروه تروریستی معرفی و توصیف می شدند که امروز رسانه های غربی همان توصیفات را در رابطه به داعش به کار می گیرند.
پس از دو دهه زمانی که آمریکا اقدام به گفتگو و مذاکره با طالبان نمودند، یکباره رویکرد رسانه های غربی و آمریکایی یکصدوهشتاد درجه تغییر کردند و حتی یکی از رسانه های انگلیسی ملابرادر رئیس هیئت مذاکره طالبان را یکی از صد چهره ای تاثیر گذار در جهان معرفی نمود.
با توجه به گفته های بالا، سیاست مدارانِ آمریکایی، خارج از هر نوع اوصاف انسانی و اخلاقی، سرنوشت میلیون ها انسان افغان را به سخره گرفتند و با آنکه 20سال تمام، هر نوع جرم و جنایت را تحت پوشش استقرار دموکراسی و مقابله با تروریسم در افغانستان مرتکب شدند، سر انجام وقیحانه با همین گروه به قول آنها تروریستی، سرنوشت ملت افغانستان را معامله نمودند و روزگار افغانستان و مردم این مرزوبوم را به خاک سیاه نشاندند.
مقصر جلوه دادن دیگران، استراتژی آمریکا در افغانستان
اظهارات پیاپی و مقصر جلوه دادنِ اشرف غنی و دیگران توسط مقامات آمریکایی، بخشی از استراتژی آمریکا در افغانستان است. آنها تلاش می نمایند تا شکست افتضاح آمیز و رفتارهای غیر انسانی شان را به گردن دیگران بیاندازند. هرچند در این فاجعه اشرف غنی و دارو دسته اش نیز کاملا پاک و مبرا نیستند، اما اشرف غنی و حلقه ای وی نیز مهره های دست نشانده و گوش به فرمان آمریکا و غرب بودند.
اشرف غنی و تیم وی مادامی که اقرار و اعتراف به اجرای فرامین آمریکائیان نکنند، مقامات آمریکائی همچنان اینها را مقصر اصلی جلوه می دهند. البته بعید به نظر می رسد که غنی و اطرافیانش دست به چنین اقدامی بزنند، زیرا آنها همچنان در خدمت آمریکا استند و به راحتی همه ی قصورات را در خدمت ارباب شان به گردن می گیرند، اما مردم افغانستان و تمام جهان به این حقیقت وحشتناک دست یافته اند که آمریکا در قبال منافع شان، حتی حاضرند که 40میلیون انسان را در فقر و فلاکت و گرسنگی و بدبختی سوق دهند تا آنها به اهداف شیطانی شان دست یابند.
طشت رسوایی آمریکا از بام تاریخ افتاده است. جنایت ها و خیانت های بی شمارِ اینها برای تمام جهانیان به اثبات رسیده است. بعد از این دیگر کسی اعتماد به شعارهای رنگارنگ آمریکا ندارند. تمام کشورها بعد از قضیه ای افغانستان، آمریکا را به عنوان دشمن بالقوه و یک خطر جدی می شناسند. گمان میرود که زوال و فروپاشی آمریکا آهسته آهسته رقم خورده است. زیرا نظم نوین جهانی و قدرت رسانه های بزرگ عصر حاضر، دیگر به آمریکا امان نمی دهد که جنایت های شان را تحت پوشش های گوناگون به خورد جوامع بدهند.
مسلم اخلاقی، تحلیلگر سیاسی افغانستان