پس از به قدرت رسیدن طالبان در پانزده آگست 2021، علیرغم حسن رابطه این گروه با دولت پاکستان بارها شاهد تنشهای نظامی و سیاسی بین طالبان و پاکستان بودیم! پیشینه روابط گروه طالبان و پاکستان این سوال را به وجود می آورد که علت چیست؟ چه باعث شده است که دوستی دیرینه، رنگ ببازد و هر روز تنش طالبان و پاکستان عمیق تر گردد؟ در این نوشتار در پی پاسخگویی به سوال مذکور هستیم.
پیشینه روابط طالبان و پاکستان
برای بررسی پیشینه روابط گروه طالبان با پاکستان لازم است دو بازه زمانی مورد بررسی قرار گیرد؛ یک: از بدو پیدایش این گروه تا زمان سقوط حاکمیت اول؛ دو: از زمان سقوط حاکمیت اول تا تسلط دوباره این گروه بر افغانستان.
الف) نقش پاکستان در پیدایش گروه طالبان
بر اساس مطالعات سیاسی – تاریخی و اعترافات مقامات پاکستانی، گروه طالبان در خاک پاکستان تحت نظارت دولت به ویژه سازمان اطلاعات نظامی این کشور (آی اس آی) به وجود آمد؛ چنانکه بی نظیر بوتو صدر اعظم وقت پاکستان در توضیح چگونگی پیدایش طالبان میگوید: “هیچ کس نمی تواند فقط پاکستان را در این زمینه متهم سازد زیرا تشکیل این جنبش ثمره کار مشترکی است که پاکستان یک ضلع مثلث آن را تشکیل می دهد. تشکیل طالبان پروژه ای است که آمریکا آن را طرح ریزی و عربستان نیز پول و هزینه اش را تقبل نموده و پاکستان تنها مجری طرح می باشد. لذا نباید تنها پاکستان را در این رابطه محکوم ساخت.”
بنابراین خانم بینظیر بوتو اعتراف میکند که پاکستان در تشکیل گروه طالبان نقش داشته است؛ اگرچه آمریکا و عربستان نیز شریک کار این کشور بودند. پس از تصرف کابل توسط این گروه و اعلام حکومت، پاکستان اولین کشوری بود که دولت طالبان را به رسمیت شناخت و تا زمان سقوط حکومت این گروه در پی حمله آمریکا و متحدینش در سال 2001 به افغانستان، بر حمایتهایش ادامه داد.
ب) نقش پاکستان در حمایت از طالبان پس از سقوط حکومت این گروه در سال 2001
پس از حمله آمریکا به افغانستان در سال 2001 وسقوط حکومت طالبان، جنگجویان و رهبران این گروه از افغانستان متواری شده و به مناطق قبایلی پاکستان پناه آورند. احمد رشید نویسنده و روزنامه نگار مشهور پاکستان می نویسد:
«طالبان در زمستان سال 2001 به طور مخفیانه به سوی مرز پاکستان فرار نکردند؛ بلکه به صورت گروهی و به وسیله اتوبوس، تاکسی، تراکتور، سوار بر شتر و اسب و حتی پیاده به مرز رسیدند»
تعبیر احمد رشید این است که برای بسیاری از اعضای طالبان این یک فرار نبود، بلکه بازگشت به خانه بود. پاکستان از سال 2001 تا به قدرت رسیدن دوباره این گروه نه تنها پناهگاه برای آنها بود، بلکه از لحاظ آموزش، کمک مالی، سلاح، امکانات طبی و … نیز حامی اصلی طالبان بود.
این حمایتهای همه جانبه باعث شد که در فاصله زمانی 2001 تا 2004 طالبان فرصت مناسبی برای تجهیز و سازماندهی مجدد پیدا کرده و از آن پس تحت حمایت پاکستان حملات شان را در افغانستان، علیه نیروهای بین المللی و دولت جدید افغانستان، راه اندازی کنند. بدین جهت بود که مقامات دولتی و سیاستمداران افغانستانی و حتی سران کشورهای ذی دخل در جنگ افغانستان، بارها دولت پاکستان را متهم به حمایت از طالبان و دیگر گروههای تروریستی فعال در افغانستان نمایند.
این پیشینه ای از روابط طالبان و پاکستان سبب میشود که تنش موجود میان پاکستان و طالبان به عنوان حاکمان بالفعل افغانستان پرسش برانگیز باشد و تنش طالبان و پاکستان موضوع بحث های سیاسی شود.
تنش طالبان و پاکستان از چه ناشی میشود؟
برای بررسی روابط گروه طالبان با دولت پاکستان باید مدنظر داشته باشیم که این گروه به عنوان حاکمان افغانستان، سیاست متفاوت از طالبان به عنوان یک گروه جنگجو که برای کسب قدرت علیه دولت مستقر در کابل، می جنگد، دارد و باید بین این دو وضعیت تفکیک قائل شد؛ زیرا هر کدام از دو حالت فوق اقتضائات مخصوص به خود را دارد که بعید است پاکستان از بدو ایجاد و تجدید و تجهیز دوباره این گروه بر این مسأله واقف نباشد؛ اما آنچه درخور توجه است این خواهد بود که این میزان از تنش که طالبان علیه حامی دیرینه اش دست به سلاح شوند و هوشدار سیاسی بدهند و تنش طالبان و پاکستان بالا بگیرد، نه تنها برای پاکستان قابل پیش بینی نبود، بلکه با تسلط طالبان بر افغانستان، به این باور بودند که یک دولت کاملا همسو و فرمانبردار را در این کشور، به وجود آورده است.
معطوف بر همین باور بود که پس از تسلط طالبان شاهد شور و شوقی عجیبی پاکستانی ها بودیم و رهبران این کشور را در محافل منطقه ای و بین المللی به عنوان سخنگویان طالبان می دیدیم! تحلیلگران مسائل سیاسی افغانستان و پاکستان معمولا حمایت حکومت طالبان از تحریک طالبان پاکستانی، حصار کشی مرز دیورند، تنشهای مرزی میان مرزبانان حکومت طالبان و پاکستان را علل و عوامل متشنج شدن روابط بین گروه طالبان و پاکستان عنوان میکنند؛ اما به نظر میرسد آنچه که بیشتر مایه نگرانی پاکستان است و سبب شده تا شاهد موضع گیری های تند پاکستانی ها علیه طالبان باشیم، وجود برخی افراد ملی گرا در میان این گروه است؛ زیرا این افراد باعث میشوند که پاکستان نتواند روابط دو کشور را آنگونه که میخوهد مدیریت کند که از آن جمله میتوان به موضوع به رسمیت شناختن مرز دیورند اشاره کرد.
پاکستان انتظار داشت با توجه به پیشینهای تاریخی طالبان، با به قدرت رساندن این گروه در افغانستان غائله دیورند را پایان خواهد داد؛ انتظاری که پس از یکسال و نیم از تسلط دوباره طالبان همچنان تحقق نیافته باقی مانده است؛ لذا چگونگی آینده روابط پاکستان و طالبان به قدرت این طیف از افراد طالبان بستگی دارد، به هر میزان قدرت افراد ملی گرا در بین طالبان جا باز کند، شاهد تنش بیشتر در روابط طالبان و پاکستان خواهیم بود و تنش طالبان و پاکستان چشمگیرتر خواهد شد.
لذا در یک جمع بندی میتوانیم بگوییم اگرچه پیوند ایدئولوژیکی طالبان افغانستان با طالبان پاکستانی (تی تی پی) برای پاکستان خطرناک است؛ اما آنچه که نقش محوری در اوج گیری تنش طالبان و پاکستان بازی میکند، وجود افراد ملی گرا میان طالبان است که پاکستان را از دستیابی به انتظارات دیرینه اش، از جمله حکومت همسو، مطیع و فرمان بردار در افغانستان ناامید میکند.
سردار اخلاقی زاده، تحلیلگر سیاسی مسائل افغانستان