پس از بهقدرترسیدن طالبان، تنش های مرزی در سرحدات افغانستان با کشورهای همسایه بهصورت بی پیشینه افزایش یافته است. آمارها نشان می دهد که تاکنون تنها 18 بار تنش مرزی با پاکستان رخ داده است. همچنین گزارش ها 12 بار تنش مرزی با ایران، 7 مرتبه با تاجیکستان، 3 مورد با ازبیکستان، و 2 بار در مرز با ترکمنستان را نشان می دهد که تقریباً در 99 فیصد موارد، طالبان، شروعکننده ماجرا بوده است. عامل تنش های مرزی طالبان چیست؟ این تنشها چه تأثیر بر آینده این گروه دارد؟ آیا ادامه این روند می تواند باعث تغییر در سیاست کشورهای منطقه و جهان در قبال طالبان شود؟ مسئولیت مقامات طالبان چیست؟ اینها سؤالاتی است که باید پاسخ داده شود.
عامل تنش های مرزی طالبان
مقایسه حجم تنش های مرزی در سرحدات افغانستان پس از بهقدرترسیدن طالبان با رویدادهای بیست سال گذشته بهخوبی این فرضیه را ثابت می کند که در تنش های مرزی نیروهای طالبان مقصر هستند؛ بنابراین سؤال اصلی این است که علیرغم تأکید مقامات این گروه بر روابط نیک با همسایگان چرا شاهد چنین رویدادهای هستیم؟ به نظر می رسد عوامل گوناگونی در تخطی های مستمر نیروهای مرزی طالبان دخیل اند که برخی نقش اصلی و برخی نقش تکمیلی دارند.
الف) عامل اصلی تخطی های مرزی نیروهای طالبان: عدم آگاهی این نیروها از قوانین بینالمللی حاکم بر مرز، مهمترین و محوریترین عامل تنش ها در سرحدات افغانستان است. بر کسی پوشیده نیست که نیروهای طالبان متشکل از جنگجویان دهاتی و بی سوادی هستند که در بیست سال گذشته در گروه های کوچک و بزرگ مشغول خشن ترین نوعی رفتار علیه نیروهای دولت سابق و نظامیان خارجی و حتی کارمندان ملکی دولت و مردم بودند.
پس از بهقدرترسیدن طالبان، یکباره و بدون هیچگونه آموزش، حفظ نظم و امنیت کشوری به آنان سپرده شد که تا پیش از آن خود، مسئولیت برهمزدن این نظم را داشتند! بدون شک این تغییر جهت ناگهانی مشکلآفرین بود. چگونه می توان انتظار برقراری نظم قانونی را از نیروی داشته باشیم که خود نمی داند نظم قانونی چیست؟ چگونه این نظم باید برقرار شود؟ اصول و مقررات حاکم بر یک جامعه منظم کدامند؟ ازاینرو است که هم در سطح داخلی و هم در سرحدات افغانستان با کشورهای همسایه، شاهد خشونت و هنجارشکنی از سوی این نیروها هستیم و این نیروهای ناآگاه را می توان از عوامل تنش های مرزی طالبان برشمرد.
ب) عوامل تکمیلی تخطی های مرزی نیروهای طالبان: به نظر می رسد نبود سیستم مجازات خودی در حکومت طالبان، بهوجودآمدن غرور کاذب برای جنگجویان این گروه در نتیجه دستیافتن به قدرت و وجود افرادی شدیداً افراطی در بدنه نیروهای نظامی و غیر نظامی طالبان، از دیگر عواملی اند که باعث افزایش و استمرار این تنش ها در سرحدات افغانستان می شوند.
تنش های مرزی طالبان و تأثیر آن بر مسأله شناسایی این گروه
قریب به دو سال از تسلط دوباره طالبان بر افغانستان می گذرد؛ اما تاکنون هیچ کشور و یا سازمان بینالمللی حکومت موقت این گروه را به رسمیت نشناخته است؛ موضوعی که شدیداً طالبان از آن رنج می برد؛ ازاینرو است که بارها شاهد درخواست مقامات طالبان از کشورها و جامعه بینالمللی جهت بهرسمیتشناسی حکومت شان هستیم و در مقابل کشورهای منطقه و جهان پیش شرط های را مطرح کردهاند که از آن جمله می توان به تشکیل حکومت فراگیر، رعایت حقوق بشر بهویژه حق آموزش و کار زنان و حقوق اقلیتهای قومی و مذهبی، پایبندی به تعهدات بینالمللی خصوصاً در زمینه مبارزه با قاچاق مواد مخدر و تروریسم اشاره کرد که بارها توسط دولتها، نشست های منطقه ای و جهانی، بهویژه نشست اخیر سرمنشی سازمان ملل متحد در دوحه به طالبان اعلام شده است.
اگر همه این شرایط را کنار هم بگذاریم، به موازات توجه به مسائل حقوق بشری، بهخوبی نگرانی همسایه ها، منطقه و جهان از اینکه افغانستان تبدیل به تهدید علیه امنیت بینالمللی بشود قابلدرک است؛ بدین ترتیب می توان گفت تنش های مرزی روزافزون نیروهای طالبان با همسایه ها، دو پیامد قابلتوجه دارد:
الف) این باور را بیشازپیش تقویت می کند که طالبان ظرفیت و یا اراده لازم را برای عمل به تعهدات بینالمللی ندارد و نمی تواند به عنوان یک حکومت مسئول در جامعه بین المللی ظهور کند، درحالیکه امروزه توانایی انجام تکالیف و رعایت مقررات بینالمللی از جمله قوانین بینالمللی حاکم بر مرزهای سیاسی، شرط ضروری شناسایی حکومتها است.
ب) افزایش تنش های مرزی و آنهم درصورتیکه باعث جان باختن مرزبانان کشورهای همسایه گردد، تأثیری عمیق بر افکار عمومی ملت های منطقه و جهان درباره حکومت طالبان دارد که بدون شک در سیاست رسمی کشورها نیز بی تأثیر نیست؛ بدین اساس ناآرامی های مرزی می توانند سد بزرگی فراروی مشروعیت بینالمللی حکومت این گروه باشد.
راهحل جلوگیری از تنش های مرزی چیست؟
به نظر می رسد برای جلوگیری از تنش های مرزی، متناسب با عوامل آن، راه حل اتخاذ گردد. پیشازاین اشاره شد که محوریترین عامل این تنش ها عدم آگاهی نیروهای طالبان از قوانین بینالمللی حاکم بر مرزها است؛ لذا باید مقامات وزارتخانه های دفاع و داخله طالبان افراد مسلکی و آموزش دیده که آگاه به قوانین سرحدی باشند در مرزها توظیف کنند.
همچنین اشاره شد که نبود سیستم مجازات خودی باعث جری شدن سربازان طالبان در اقدامات هنجارشکنانه آنها هم در بعد داخلی و هم در بعد بینالمللی گردیده که در شأن یک حکومت قانون نیست و تهدیدی علیه آینده حکومت این گروه محسوب می شود؛ لذا ضروری است که مقامات طالبان با نیروهای متخلف برخورد کنند و از سیستم معافیت خودی دست بردارند.
وجود افراد افراطی در بین نیروهای طالبان از دیگر عوامل تنشزا فراروی حکومت طالبان هم در بعد داخلی و هم در بعد بینالمللی است که از آن جمله می توان به ترانه های برخی از نیروهای این گروه پس از هر بار تنش مرزی، علیه کشورهای همسایه اشاره کرد که از یک سو سبب تحریک نیروهای مرزی این گروه شده و در تضاد کامل با ارزشهای یک حکومت مسئول در جامعه بینالمللی است و از سوی دیگر باعث جریحهدار شدن افکار عمومی در کشورهای همسایه می گردد؛ لذا ضروری می نماید که مقامات طالبان جلو اینگونه رفتارها را بگیرند.
بدین ترتیب می توان گفت گماشتن افراد مسلکی و آگاه به قوانین مرزی در سرحدات، مجازات و پاسخگو ساختن افراد و نیروهای متخلف، جلوگیری از نفرتپراکنی علیه کشورهای همسایه و جهان، نقش قابلتوجهی در کاهش تنش های مرزی دارند و طالبان اگر می خواهند به عنوان یک حکومت مسئول در جامعه بین المللی پذیرفته شود، رعایت حسن همجواری و جلوگیری از تنش های مرزی، یکی از شرایط اساسی آن است که باید به آن پایبند باشد.
خالد یوسفی، تحلیلگر سیاسی