دومین نشست دوحه، تحت عنوان «تعامل بیشتر با طالبان» در پایتخت قطر برگزار گردیده و دو روز ادامه داشته است. همانطور که از عنوان این نشست بر می آید، عزم جهانی بر «تعامل بیشتر با طالبان است». با این حال، اما طالبان بدلیل پیش شرط های که به سازمان ملل متحد پیشنهاد داده بود و پذیرفته نشده است، از اشتراک در این جلسه خود داری نمودند.
عدم حضور و شرکت طالبان در نشست سازمان ملل متحد از نگاه ظاهری، ممکن است فرصت سوزی به نظر آید، چنانچه بعضی از رهبران پیشین نیز گفته است که عدم اشتراک طالبان در نشست سازمان ملل، به انزوای بیشتر طالبان می انجامد؛ اما آنها سیاست مداران ماهر اند و تحت هیچ شرایطی فرصت ها را از دست نمی دهد. به همین دلیل اگر روشنی و افقی در این نشست می دید، تحت هیچ شرایطی این فرصت را از دست نمی دادند.
بنابراین عدم اشتراک طالبان در دومین نشست دوحه، نشان می دهد که طالبان چندان به اینگونه نشست ها اهمیت نمی دهد و یا دست کم اینگونه نشست ها از منظر آنها مهم تلقی نمی شود. در چنین وضعیتی پرسش های اساسی ذیل مطرح می گردد. نخست اینکه آیا دومین نشست دوحه می تواند تغییراتی در افغانستان به وجود آورد یا اینکه مانند نشست دور اول این نشست نیز بی نتیجه خواهد بود؟ دوم اینکه روابط طالبان و سازمان ملل چگونه است و چرا به رغم دعوت از طالبان، آنها در این نشست شرکت ننمودند؟
در این نوشته تلاش می گردد تا به هریک از پرسش های فوق پاسخ های مقنع و منطقی ارایه گردد.
روابط طالبان و سازمان ملل متحد
پس از اینکه طالبان در آگست 2021 زمامداری افغانستان را به عهده گرفتند، تلاش های زیادی را جهت به دست آوردن کرسی افغانستان در سازمان ملل متحد به خرج دادند، اما موفق نگردیدند. عدم توفیق طالبان در به دست آوردن کرسی افغانستان در سازمان ملل متحد، باعث گردید که روابط طالبان و ملل متحد، بر پایه ی بی اعتمادی و بی اعتنایی بنا گردد.
به همین دلیل طالبان پس از آن در قبال قطعنامه ها و فشارهای این سازمان، بی اعتنا عمل کردند و به خواسته های مقامات سازمان ملل توجه ننمودند. اما سازمان ملل متحد به امید آمریکا و غرب، همچنان بر موضع خود در قبال طالبان پا فشاری نمود. بالاخره طالبان کوتاه نیامدند و روابط سرد آنها با سازمان ملل تداوم یافتند و آمریکا و غرب نیز کاری از دست شان بر نیامدند.
در طول این مدت افزون بر سازمان ملل متحد، کشورهای غربی و آمریکا نیز تلاش نمودند تا دیدگاه های شان را بر طالبان تحمیل نمایند، اما همانطور که تجربه ثابت ساخته اند، طالبان تحت هیچ شرایطی در تقابل کوتاه نمی آیند و چنانکه کوتاه نیامدند و از انقیاد به خواسته های آمریکا، غرب و حتی سازمان ملل متحد اباء ورزیدند.
زیرا نقطه ی قوت طالبان در حفظ استقلال آنهاست. طالبان در هر شرایطی سعی کرده اند تا استقلال عمل داشته باشند. این موضوع را خود آنها نیز به خوبی درک کرده اند و به آن اهمیت فوق العاه قایل اند. به همین دلیل آنها بر خلاف زمامداران پیشین افغانستان، در شرکت یا عدم شرکت در نشست ها و گفتگوهای بین المللی آزادانه عمل می کنند و در هیچ صورت، شرایط تحمیلی را نمی پذیرند که این موضوع در حال حاضر اساس پیروزی های آنها مبدل گشته اند.
اهداف دومین نشست دوحه
آمریکا و غرب، در طول مدت دو سال و نیم گذشته، از هر طریقی تلاش نموده اند تا طالبان را مطیع سازند. حتی آنها سعی کردند با تقویت داعش و ناامن ساختن افغانستان، عرصه را برای طالبان تنگ سازند تا آنان به خواسته های آنها توجه نمایند. اما ظاهرا این تلاش ها نتیجه نداشته اند و طالبان آنگونه که آنها می خواستند به بسیاری از خواسته های آنان بی توجه بوده اند و بی تفاوت عمل کرده اند.
بی توجهی طالبان به خواسته های آمریکائیان و غربیان، باعث گردیده است که آنها این بار تلاش نمایند تا از طریق سازمان ملل متحد، فشارهای بین المللی و سیاسی را بر طالبان افزایش دهند. از اینرو یکی از اهداف اساسی دومین نشست دوحه، ایجاد سازوکار متناسب به وضعیت موجود جهت افزایش فشارهای سیاسی و بین المللی بر دولت طالبان است.
افزون بر ایجاد فشارهای سیاسی و بین المللی بر طالبان، انفکاک افغانستان از منطقه و همسایه ها نیز از دیگر اهداف اساسی دومین نشست دوحه است. زیرا حاکمان کنونی افغانستان طی دو سال و نیم گذشته با ایجاد روابط گسترده و نیک با کشورهای منطقه و همسایه، سعی نموده اند که منافع افغانستان را با کشورهای منطقه گره بزند و کشور را از بازیچه بودن قدرت های جهانی خارج سازند.
نتایج احتمالی دومین نشست دوحه
باتوجه به اینکه طالبان در تقابل هرگز کوتاه نیامده است و حفظ استقلال عمل یکی از خطوط قرمز آنها بوده است، به نظر می رسد که دومین نشست دوحه، چندان نتیجه ی ملموس و محسوسی در پی نخواهد داشت. زیرا سازمان ملل متحد تحت تاثیر آمریکا و کشورهای غربی، در تلاش اند تا قُلدر مآبانه خواسته های غیر منطقی شان را بر طالبان تحمیل نمایند و طالبان نیز به دلیل اینکه استقلال عمل دارند، تحت هیچ شرایطی به خواسته های آنها توجه نخواهد کرد.
چنانچه طالبان با شرکت نکردن در این نشست، ثابت ساختند که آنها هرگز شرایط تحمیلی را نمی پذیرند و به خواسته های غیر معقول و غیر منطقی دیگران که بر خلاف منافع افغانستان و خودشان باشند، عمل نمی کنند یا دست کم توجه نمی نمایند. بنابراین وضعیت بی ثبات رو به تزاید کنونی، بدون بازگشت به دیپلماسی، ممکن است بحران افغانستان را تشدید و وضعیت را از کنترل خارج نماید.
از اینرو تنها راه مناسب برای جامعه ی جهانی تعامل صادقانه با طالبان و جلوگیری از دخالت های شریرانه ی آمریکا در امور افغانستان است. زیرا آمریکا به دنبال انتقام شکست تحقیر آمیزی است که در افغانستان متحمل شده است. چنانچه استراتژیست های پنتاگون به خاطر انتقام گرفتن از مردم افغانستان، حتی به داعش و دیگر گروه های تروریستی متوسل شده اند و حاضر اند تا افغانستان را به صحنه ی یک جنگ ویرانگر دیگر تبدیل نماید.
مسلم اخلاقی