جستجو
Close this search box.

شکستِ نشست دوحه؛ پیامدهای دردناک ناتوانی سازمان ملل متحد

Facebook
Twitter
Telegram
WhatsApp
Email
Print

شکستِ نشست دوحه

دومین نشست دو روزه ­ی دوحه، با شعارهای نه چندان مشخص و عملی در پایان روز دوشنبه 30 دلو خاتمه یافت. همانطور که پیش بینی می ­شد، به دلیل اینکه طالبان در این نشست حضور نداشت، نمایندگان کشورها ظاهرا دچار دو دست­گی و چند دستگی گردیدند و دومین نشست دوحه نیز بی نتیجه پایان یافت.

یکی از آجندای عمده ­ی دومین نشست دوحه، تعیین نماینده ­ویژه در امور افغانستان، بود. اما باتوجه به عدم حضور طالبان و همچنان بعضی مسائل دیگر، شرکت کنندگانِ نشست دوحه، موفق نشدند تا به این آجندای عمده و مهم این نشست، رسیدگی نمایند. عدم رسیدگی به آجندای تعیین شده برای نشست دوحه در کنار اینکه بعضی از شرکت کننده ­گان با ادبیات غیر منطقی و غیر متعارف سخن می­ گفتند، از یک طرف شکست نشست دوحه را رقم زد و از طرف دیگر ناتوانی منشی سازمان ملل متحد در مدیریت نشست را نشان داد.

باتوجه به شکستِ نشست دوحه و مدیریت ضعیف سرمنشی ملل متحد، لازم است تا در رابطه به این مسئله­ تامل گردد و پیامدهای ضعف مدیریت ملل متحد در مورد افغانستان در بوته ای تبیین و تحلیل قرار داده شود.

  • ناتوانی سازمان ملل متحد و بحران فزاینده ­ی کنونی

سازمان ملل متحد، بزرگترین و قدرت­مندترین سازمان جهانی است که ملت­ ها و دولت ­های زیادی به آن چشم امید دوخته است. البته این سازمان نیز در دوره ­های گذشته به ویژه طی سالهای 1990 تا 2000 الی 2002، در حفظ و امنیت صلح جهانی نقش پر رنگ و تاثیر گذار داشته است. چنانچه از سال 1990 تا 2002، ماموریت ­های سازمان ملل در امر جلوگیری از جنگ 6 درصد رشد داشته و در قبال مسائل مانند متوقف سازی درگیری ها، طراحی میکانیزم ­های دوستی، تحریم ­های اقتصادی علیه رژیم­ های مختلف دنیا و عملیات­­ به منظور حفظ صلح، از 4 تا 11 درصد رشد داشته است.

با آنکه نیروهای حافظ صلح سازمان ملل متحد به مراتب ارزان تر و موفق ­تر عمل کرده است و دست آوردهای عمده ­ی نیز در سطوح مختلف در کارنامه ای این سازمان به ثبت رسیده است، اما پس از سالهای 2005، به دلیل یکه ­تازی و تطاول و تجاوز دیوانه­ وار آمریکا به منطقه ­ی خاورمیانه، کارایی سازمان ملل متحد کم­رنگ گردید و نقش رو به تزایید این سازمان، پس از سالهای 2018 به ضعیف ­ترین حالت خویش رسیده است.

نقش ضعیف سازمان ملل متحد در کنترول اوضاع باعث گردید تا آمریکا و قدرت های غربی در قبال کشورهای که منافع آنها را تامین نمی نمایند از سلاح تحریم اقتصادی استفاده نمایند. این در حالی است که تحریم اقتصادی یک نوع سلاح کشتار جمعی محسوب می­ گردد. هرچند در قیاس به بمباران­ های مانند بمباران غزه توسط اسرائیل، ویرانی مشهود و کشتار ترسناک ایجاد نمی نماید، ولی با این وجود سلاح اقتصادی که در قبال ملت­ های زیادی از سوی آمریکا و غرب به کار گرفته شده اند، بی تردید دردناک است.

سازمان ملل متحد نه تنها در قبال سلاح اقتصادی، بلکه در قبال جنگ ­ها و خون­ریزی های پیاپی آمریکا ـ غرب، نیز منفعل عمل کرده است و حتی در این آواخر در حراست و حفاظت از اطفال غزه ناکام بوده است. بنابراین ناتوانی سازمان ملل متحد در شرایط کنونی که آمریکا ـ غرب، خاورمیانه را در آتش جنگ می ­سوزاند و از سلاح اقتصادی گرفته تا هر نوع سلاح ­های کشتار جمعی استفاده می ­نماید، بیش از همیشه مشهود و قابل لمس است.

متاسفانه ضعف و انفعال سازمان ملل متحد، باعث گردیده است که تنش ­های جهانی بالا بگیرد و بحران­ های عمیق دامنگیر ملت ­ها شود. همین اکنون انسان­ها در غزه و سرتاسر منطقه­ ی عرب، یکی به دست رژیم کودک کش اسرائیل و دیگری به دست نیروهای ارتش آمریکا ـ غرب، سلاخی می­ گردد و بحران ناامنی حیات بشریت را در بسیاری از نقاط تهدید می ­نمایند، اما سازمان ملل متحد در ضعف و ناتوانی به سر می ­برند و در طول این مدت هیچ کاری از دست گوترش بر نیامده است.

  • ناامیدی مردم افغانستان از سازمان ملل متحد

افغانستان فروپاشیده و فرو رفته در بحران، نمونه ­ی آشکار از ضعف و ناتوانی سازمان ملل متحد در شرایط کنونی است. اینکه افغانستان به این نقطه رسیده است نشان دهنده ­ی از کار افتادگی و بیکاره ­گی عمیق و شدید سازمان ملل متحد است. هرچند هیچ کسی دوست ندارد که سازمان ملل متحد در چنین شرایطی باشد. حتی ممکن است به دلیل اینکه تمام چشم و امید شان این سازمان است، ناتوانی و ضعف شدید کنونی آن را باور نکنند، اما این چیزی است که کاملا قابل مشاهده است و متاسفانه دست سازمان ملل متحد از همه ­ی امور کوتاه گردیده است.

از آگست 2021 که افغانستان متحول گردیده و رژیم قبلی فروپاشیده و طالبان در این کشور مسلط شده اند، سازمان ملل متحد، تنها سازمانی است که در افغانستان فعال است. اما؛ همانطور که دیده می­ شود، سازمان ملل متحد در طول بیش از دو و نیم سال گذشته، هیچ کاری نتوانسته است. زیرا حقوق اقلیت ­ها، حقوق زنان و دختران پیوسته نقض می­ گردد و فریاد عدالت خواهی آنان را هیچ کسی نمی ­شنوند. با آنکه گوترش پس از پایان نشست دوحه، خواستار بازگشایی دروازه های مکاتب و دانشگاه ها به روی دختران شد، اما از همین اکنون کاملا مشهود است که تقاضای وی چندان قابل توجه واقع نخواهد شد.

در طول این مدت، سازمان ملل متحد تحت تاثیر سیاست های آمریکایی ـ غربی، منفعل عمل کرده است و علی الرغم برگزاری گفتگوها، نشست ­ها، بررسی اوضاع از نزدیک، تهیه ­ی گزارش جامع از وضعیت افغانستان و غیره، ولی تغییر مثبت و تاثیر گذار بر زندگی افغان­ها در عمل به وجود نیامده است و مردم در این کشور همچنان با قحطی و بحران های غیر قابل توصیف مواجه اند و در بدترین شرایط زندگی می نمایند. به همین دلیل مردم افغانستان به شدت از سازمان ملل متحد نا امید گردیده است و فعالیت های این سازمان را مطابق سیاست های آمریکا و غرب قلمداد می ­نمایند.

  • شکستِ نشست دوحه

قبل از برگزاری دومین نشست دوحه، طالبان اعلام نمودند که به دلیل اینکه شرایط پیشنهادی آنها از سوی سازمان ملل متحد پذیرفته نشده است، آنها شرکت در این نشست را خالی از فایده می دانند. متاسفانه پیش بینی طالبان درست از آب در آمد، زیرا اکنون که پس از ختم دومین نشست دوحه، به اعلامیه ­ها و به ویژه کنفرانس مطبوعاتی گوترش می ­نگریم، به خوبی مشاهده می گردد که این نشست، واقعا که فایده نداشته است. زیرا نماینده ­گان کشورها، حتی به آجندای مهمی این جلسه که تعیین نماینده ویژه بود، رسیدگی نتوانسته اند.

افزون بر اینکه به آجندای تعیین شده رسیدگی نشده است، ادبیات و نحوه­ ی سخن گفتن مشارکت کننده­ گان به ویژه مخالفین طالبان، نیز به خوبی مبیین شکستِ نشست دوحه محسوب می گردد. مثلا میترا مهران، یکی از فعالین حقوق زنان که از مشارکت کننده ­گان نشست بود، در سخنانش بدون کمترین ملاحظه­ ی به طالبان تاخت و از الفاظ و ادبیاتی استفاده نمود که ضعف و ناتوانی مدیریتی گوترش را به خوبی مشهود ساخت.

این در حالی است که گوترش از نماینده­ گان طالبان نیز خواسته بود که در این نشست شرکت نمایند.  باتوجه به سخنان و ادبیات مشارکت کننده ­گان، اگر نماینده­ گانی از دولت طالبان در این نشست حضور داشت، امکان افزایش تنش ها حتی در حین نشست خیلی بیشتر بود.

نشست دوحه بی نتیجه خاتمه یافت و پیش بینی شکستِ نشست دوحه کار چندان دشواری نبود و افزون بر اینکه ناتوانی و ضعف مدیریتی سازمان ملل متحد سالهاست که قابل مشاهده اند، با شکستِ نشست دوحه سوء مدیریت و ناتوانی مسئولین ملل متحد نیز افشا گردید. در چنین وضعیتی بهتر است که کشورها از سیاست انفعال در قبال سازمان ملل متحد، دست بردارند و با تقویت جایگاه این سازمان، دست آمریکا و غرب را از دامن سازمان ملل متحد کوتاه نمایند، تا سازمان ملل متحد به عنوان یگانه سازمان پر قدرت جهانی، در حفظ صلح و توقف جنگ های منطقه ایی و جهانی موفقانه عمل نمایند.

شکستِ نشست دوحه
شکستِ نشست دوحه قابل پیش بینی بود

نقیب الله جمشید

لینک کوتاه:​ https://tahlilroz.com/?p=5001

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

آخرین مقالات