نشست مسکو، نشست تاجیکستان و نشست ویانا که با اشتراک عمده ترین مخالفان طالبان برگزار گردیده بودند، بی نتیجه پایان یافتند. این در حالی است که افغانستان در بحران های عمیقی فرو رفته است و مردم این کشور با هزاران مصائب و مشکلات دست وپنجه نرم می کنند.
با آنکه مردم افغانستان با مشکلات فقر و بیکاری و دهها بحران دیگر مواجه اند، اما طالبان متاسفانه طی بیشتر از دو سال گذشته همچنان یکدنده در مقابل خواست ملت افغانستان و جامعه جهانی ایستاده اند و با مخالفت با آموزش دختران و کار زنان و همچنان با نقض حقوق اقلیت ها و گروه های قومی و مذهبی، کشور را بیش از همیشه در انزوا برده اند و به تشدید بحران کنونی افزوده است.
در چنین وضعیتی که مخالفان طالبان سرگردان و یا اینکه بهتر بگوییم در پی مفری و مخرجی برای دست یابی به منافع شخصی شان استند و طالبان نیز اصلاح پذیر نیستند، چاره ی کار چیست و مصائب دامنگیر مردم افغانستان سر انجام سرنوشت این ملت را چه خواهد کرد؟.
نشست های بی نتیجه ی مخالفان طالبان
مخالفان طالبان طی دو سال گذشته، افزون بر اینکه نشست های بی شمار برگزار کرده اند و جبهاتِ زیادی جهت مقابله با طالبان ایجاد نموده است، اما تا اکنون فعالیت های آنها نتیجه ای در پی نداشته اند. زیرا از یک طرف مردم افغانستان دیگر اطمینان و اعتمادی به رهبران جهادی و مهره های جمهوریت ندارند و از طرف دیگر آنها به طرز بیشرمانه همچنان به دنبال منافع شخصی و بی توجه به وضعیت شکننده ای مردم افغانستان است.
باتوجه به اینکه نشست های پیاپی مخالفان طالبان نتیجه ی در پی نداشته و ندارند و این مخالفان همچنان به دنبال منافع شخصی سرگردان است، می توان حدس زد که اوضاع جاری در جبهه ی مخالف طالب به شدت آشفته و درهم و برهم و بلاتکلیف است. زیرا در میان رهبران جهادی و مهره های دوران جمهوریت همیشه رقابت و دشمنی و حسادت های بی شرمانه وجود داشته است و اکنون این رقابت ها و دشمنی ها وسعتی جدید پیدا کرده و بر آشفتگی اوضاع افزوده است. به همین دلیل امکان شکل گیری مقاومت معتبر که بتواند بر سرنوشت مردم افغانستان تاثیر مثبت بگذارند، تقریبا بعید است.
30 چهره مخالف طالبان دور یک میز در نشست ویانا: چهره هایی که خود با هم اختلاف دارند
چاره ی کار چیست؟
افغانستان در شرف یک فاجعه ی اساسی است؛ صفحات زمین زیر پای سیاست طالبان در حال زیر و رو شدن است و طالبان در قلب این فجایع، به دلیل اینکه ماهرانه دولت قبلی را سقوط داده و آمریکا را اخراج نموده، مغرور و بی توجه اند.
از طرف دیگر آمریکای ها بی شرمانه و کاملا بی تعارف در حال شیطنت و شرارت است. جان کلام اینست که، افغانستان ویران شده ی کنونی محصول شیطنت ها و شرارت های آمریکا و غرب است و اینک ثابت گردیده که تحت هیچ شرایطی نمی توان به آنها اعتماد کرد.
نشست ها و گفتگوهای مخالفان طالبان نیز اولا که به منظور تامین منافع شخصی شرکت کننده گان برگزار می شوند و ثانیا فاقد یک برنامه ی جامع و مشکل گشاست که در هر صورت بی نتیجه و فاقد راهبرد عملی و موثر در امور افغانستان است.
باتوجه به آنچه که گفته شد، افغانستان کنونی نیازمندِ فوری به یک برنامه و پلن جامع است که بتواند همه طرف ها در آن سهیم شوند و کشور را از بحران کنونی نجات دهند. بنابراین کسانی که در قبال افغانستان و سرنوشت غم انگیز این ملت احساس مسئولیت می کنند و یا توانایی تغییر وضعیت حاکم در اینجا را دارد، به نکات ذیل توجه نمایند:
الف: برنامه ها و پلان های که برای افغانستان در نظر گرفته می شود بایستی عاری از هر نوع منافع شخصی وگروهی افراد و گروه ها در نظر گرفته شود.
ب: تمام برنامه ها و پلان ها و گفتگوها و تصمیماتی که درباره ی افغانستان گرفته می شود، بایستی در چارچوبی صورت گیرد که مهره های غربی و به ویژه آمریکایی کمترین دسترسی را به آنها داشته باشد و از دخالت و تاثیر هر نوع مداخلات خارجی مصئون باشد.
ج: تاریخ معاصر افغانستان ثابت ساخته اند که جنگ و خشونت به فجایع و خشونت های بیشتر می انجامد، بنابراین بحران کنونی افغانستان، با جنگ و خشونت غیر قابل حل است، از این رو بایستی تمام ظرفیت ها در مسیری سوق داده شود که برنامه ها و پلان ها جهت حل بحران افغانستان، عاری از جنگ و خشونت سامان یابد.
عایشه ببرک خیل