وزیر خارجه ایران بهتازگی در مورد طالبان گفته است که این گروه بخشی از واقعیت افغانستان است، حرفی که به مزاق چهرههای مثل رحمتالله نبیل خوش نیامده و در شبکه اجتماعی ایکس خود نوشته: کبوتر با کبوتر، باز با باز. با این حال این واکنش از بهر چیست و با چه دلیل و دانشی، نبیل، طالبان را انکار میکند؟
کنفرانس بن فرصتی بود که میشد همه طرفهای درگیر در جنگ را دور یک میز جمع کرد و آینده روشن و عاری از جنگ را رقم زد، ولی چنین نشد و امریکا عامدانه و شیطنتآمیز یک طرف جنگ افغانستان که طالبان بودند را از کنفرانس حذف کرد. این گروه بخشی از واقعیت افغانستان بوده و است و اگر خاستگاه شان پاکستان بود، خیلی از گروهها و چهرههای سیاسی افغانستان، خارج از این کشور شکل گرفتند و قد علم کردند. از جمله گلبدین حکمتیار که سالها برعلیه جمهوریت جنگید و مقر فرماندهیاش پاکستان بود، چطور با ایشان صلح جایز است، تعامل جایز است، جا دادن در قلب کابل جایز است، ولی با طالبان نه؟
این یک واقعیت است که طالبان مشکلات زیادی را برای افغانستان خلق کردند، حملات زیادی را انجام دادند که در آن غیرنظامیان زیادی جان باختند، ولی نمیشود اینکه طالبان یک بخش از واقعیت افغانستان هستند را انکار کرد. اگر انکاری در کار باشد، خیل عظیمی از احزاب، گروهها و سیاسیون افغانستان را باید انکار کرد، چون خیانتها و جنایتهای شان افغانستان را بهسمت تاریکی و بدبختی و جنگ سوق داد.
شخص شما زمانیکه عهدهدار ریاست امنیت ملی کشور بودید، اگر بپرسم که چه کاری برای بهبود وضعیت امنیتی افغانستان انجام دادید، جوابی دارید؟ یا برای نجات افغانستان چه فعالیتهایی داشتید، در حالیکه در راس کلیدیترین نهاد امنیتی بودید؟ اگر بحث انکار باشد، خود شما هم قابل انکار هستید، چون در حق مردم مظلوم و ستمدیده افغانستان ستم کردید، ظلم کردید و واقعیتهای آن زمان را پردهپوشی کرده و هیچکاری برای بهبود وضعیت انجام نمیدادید.
شاید به یاد داشته باشید، برای انجام مصاحبهای بهدفتر شما واقع در ششدرک کابل آمدم و شما در یک مصاحبه داغ و در عین حال دوستانه، از خوشداشتن پیاوه کچالو و آشک و… گفتید. برای رسیدن بهشما هنگام ورود باید از هفت خوان رستم عبور میکردم. این موانع امنیتی، حصارکشی و آنهمه بادیگارد از بهر چه بود، جز اینکه خودتان هم میدانستید وضعیت امنیتی افغانستان بهشدت خراب بود و شما که عهدهدار مهمترین پست امنیتی بودید، نتوانسته بودید کاری کنید. آیا این خیانت نیست آقای نبیل؟
هدفم از این نوشتار، سفید کردن طالبان نیست، زیرا همواره در نوشتههایم اعمال و رفتار این گروه و حکومت این گروه را مورد انتقاد قرار داده و منافع ملی کشور را طالب بوده و هستم. اینکه طالبان حکومت تکگروهی و تک قومی شکل دادهاند، درست. اینکه طالبان تبعیض دارند و زنان را از عرصه سیاسی حذف کردهاند، درست و دهها عملکرد دیگر که برای هیچ کسی قابل قبول نیست، ولی این ادبیات جنگی را تا کی میخواهید بهکار ببرید، در حالیکه حکومت خودتان یا در حکومتی که خودتان هم حضور داشتید، بدترین خیانتها در حق مردم روا داشته شد.
شما یکی از چهرههای استخباراتی کشور بودید و در ضمن حزب سیاسی را در خارج کشور تشکیل دادهاید، پس بهجای اینهمه هیاهو برای هیچ، بهتر است راه را برای تشکیل یک گفتمان بینالافغانی باز کنید، با طالبان بنشینید، بگویید، مشکلات را حل کنید و آیندهای بدون جنگ و خونریزی را ترسیم نمایید که صلح واقعی در آن موجود باشد. اگر حرف انکار باشد، خیلیها از جمله خود شما آقای نبیل قابل انکار هستید که منطقی و عملی نیست.
سالها بهعنوان یک فعال رسانهای و خبرنگار در افغانستان فعالیت کردم، واقعیتها را دیدم، درد مردم افغانستان را با تمام وجود حس کردم و خیانتهایی که از سوی حکومتیها در حق شان میشد، به عینیت مشاهده میکردم، ولی حالا زمان تعامل و ساختن است، چون هرچه به سر و کله همدیگر زدیم و یکدیگر را مقصر خواندیم، وضعیت بدتر شد و زمینه برای مداخلات خارجیها بیشتر.
سیدالیاس احمدی فعال رسانهای افغانستان