انتظارات و پیامدهای نشست دوحه
در آواخر ماه دلو قرار است سازمان ملل نشستی را در رابطه به افغانستان در دوحه میزبانی نماید. با این وجود، طرف ها و جوانب مختلف و دخیل در قضیه ی افغانستان، نگاه های متفاوت به این نشست دارند. در همین راستا مردم افغانستان و دیگران نیز انتظارات و امیدهای از نشست سازمان ملل دارند.
سازمان ملل متحد بر اساس قطعنامه ی 2721شورای امنیت این سازمان، دبیر کل گوترش را موظف و مکلف کرده بود تا ظرف 60 روز نتیجه ی تلاش های شان را جهت پیشبُرد و عملی ساختن این قطعنامه به اطلاع اعضای این شورا برساند. هرچند نشست ها و گفتگوهای متعددی در رابطه به افغانستان در سطوح مختلف برگزار گردیده است، اما تا اکنون نتیجه ی ملموس و محسوس به دست نیامده است.
به همین دلیل انتظار می رود که سازمان ملل در نشست پیشِرو، افق تازه ی در رابطه به افغانستان بگشاید و یا دست کم در حوزه ی تحریم ها و محدودیت های دست و پاگیر توجه بیشتر نماید. زیرا بحران افغانستان تحت تحریم های شدید آمریکا و غرب، ابعاد وحشتناک به خودش گرفته است و فقر و گرسنگی در این کشور بیداد می کند. باتوجه به گفته های بالا، در این نوشته تلاش می گردد تا انتظارات، نگاه ها و پیامدهای نشست دوحه را برای افغانستان بررسی نمائیم.
نگاه ها و انتظارات از نشست دوحه
طرف های دخیل در قضیه ی افغانستان در سطوح مختلف، نگاه ها و انتظارات متفاوت و گاها متناقض به نشست دوحه دارند. کشورهای منطقه و همسایه به غیر از پاکستان، در تلاش اند تا از امنیتی شدن قضیه ی افغانستان جلوگیری نمایند و با درک شرایط، سعی دارند که صلح و ثبات دائمی در افغانستان تثبیت گردد.
به همین دلیل کشورهای منطقه و همسایه ی افغانستان در تلاش اند که از طریق اینگونه نشست ها، مسیرها و کانال های گفتگوهای نتیجه بخش را دنبال نمایند. نگاه های منطقوی به نشست دوحه، در راستای منافع مردم افغانستان است. چنانچه افغانها نیز به دنبال صلح و ثبات دائمی است و نشست های مانند نشست دوحه را یک فرصت می دانند.
در همین حال نگاه ها و انتظارات فرامنطقه ی و به ویژه آمریکایی ـ غربی به نشست دوحه، بیشتر حول محورِ اهداف استراتژیک خودشان می چرخد. آنها از طریق نشست های مانند نشست دوحه در تلاش اند تا طالبان را در راستای منافع منطقوی شان مطیع سازند. این بدترین نگاه و غیر انسانی ترین انتظاری است که آنها با چشم پوشی از شرایط و بحران حاکم در افغانستان، از امثال نشسته دوحه دارند.
پیامدهای نشست دوحه برای افغانستان
بعضی از تحلیلگران بر این باورند که نشستی را که قرار است در 18 و 19 ماه میلادی جاری، سازمان ملل در دوحه برگزار نمایند، در واقع تکمیل کننده و نهایی سازی پروسه ی توافق دوحه (بین آمریکا و طالبان) اند. اما؛ نشانه ها و قرائین بر خلاف این تحلیل را نشان می دهند. افزون بر اینکه اگر قرار باشد، مسائل افغانستان همچنان در چوکات تعیین شده توسط «توافق دوحه»، تداوم یابد، متاسفانه رد پای قدرت های غربی و به ویژه آمریکا همچنان هویداست که در این صورت، پیامدها و تاثیرات نشست های مانند نشست دوحه هرگز به نفع مردم افغانستان نخواهد بود.
به همین دلیل انتظار می رود که سازمان ملل، حداقل در رابطه به قضیه ی افغانستان که اکنون باتوجه به تحولات جهانی به حاشیه رفته است، مستقلانه عمل نماید و کانال ها و مسیرهای را به روی مردم افغانستان باز کند که بتواند در زندگی روز مره ی آنها تغییرات مثبت ایجاد نماید.
تقریبا تمام منطقه و جهان به این حقیقت دست یافته اند که قضیه ی افغانستان باید به صورت مسالمت آمیز و گفتگو حل و فصل گردد. به همین دلیل انتظار می رود که سازمان ملل متحد به عنوان تنها سازمان موثر و جهانی، بتواند به گفتگوها و نشست هایش معنا ببخشد و برای افغانستان آینده ی روشن ترسیم نماید.
باتوجه به آنچه که گفته شد، اساسی ترین وظیفه ی خطیر سازمان ملل متحد چه در نشست پیش رو (نشست دوحه) و چه در نشست ها و گفتگوهای که در آینده برگزار خواهدگردید، استقلال عمل داشته باشد و منافع مردم افغانستان را در نظر بگیرد. زیرا تا اکنون تصامیم و برخوردهای سازمان ملل متاسفانه تحت تاثیر قدرت های غربی و آمریکا بوده اند و آنها نیز پیوسته منافع شان را دنبال کرده اند و وضعیت افغانستان را به مراتب به وخامت بیشتر سوق داده است.
وضعیت آشفته ی کنونی در افغانستان، متاسفانه نتیجه ی وابستگی سازمان ملل به کشورهای اروپایی و امریکاست. به همین دلیل اگر سازمان ملل استقلال عمل بیابد و منافع مردم افغانستان را در نظر بگیرد، بدون تردید پیامدهای مستقل و مثبت بر زندگی افغانها خواهد گذشت و بحران حاکم در افغانستان اگر نگوییم ریشه کن، دست کم کاهش خواهد یافت.
عایشه ببرک خیل