پیش به سوی همگرایی منطقوی
کابل، چندی پیش محل تجمع و ازدحام نماینده گان و سفرای کشورهای مختلف منطقه بودند. دیپلمات ها و سیاسیون از کشورهای مالیزیا و آسیای مرکزی گرفته تا ایران و روسیه به کابل سفر داشتند و پیرامون موضوعات مختلف از جمله روابط سیاسی و تعامل اقتصادی با افغانستان، با مقامات مختلف طالبان دیدار و گفتگو نمودند.
ازدحام نماینده گان سیاسی و سفرای کشورهای منطقه به کابل از یک طرف نشان دهنده ی اینست که دولت های منطقه به این نتیجه دست یافته اند که جز منطقه گرایی و اتکاء به همدیگر، امکان توسعه و پیشرفت وجود ندارد و از طرف دیگر موقعیت و جایگاه کلیدی افغانستان را در منطقه نشان می دهد که بایستی طالبان بیش از پیش به مسئولیت های اساسی شان عمل کنند.
باتوجه به اینکه منطقه گرایی، همکاری و همسویی تمام کشورهای منطقه را می طلبد، لازم است در این رابطه کنکاش بیشتر صورت گیرد و آینده ی روشن منطقه و افغانستان در سایه ی این حرکت بدیع و جسورانه مورد مطالعه و بررسی قرار گیرد.
همگرایی منطقوی
همسوی و همگرایی منطقوی یا همان «منطقه گرایی» به معنی تشدید و تعمیق روندهای همكاری سیاسی و اقتصادی در میان دولتهای یك منطقه جغرافیایی خاص است. در بحث منقطه گرایی، منظور از منطقه یك مفهوم مكانی است كه بر اساس آمیزهای از مجاورت جغرافیایی، تراكم تعاملات، وجود چهارچوبهای نهادی مشترك و هویتهای فرهنگی مشترك تعریف میشود. به لحاظ تجربی نیز میتوان بر اساس معیارهایی چون دادههای مربوط به تعاملات دو و یا چند جانبه مثل جریانهای تجاری، میزان شباهت ویژگیهای ارزشی بازیگران و … مناطق را بر اساس یكدیگر از هم تشخیص داد.
منطقه گرایی پس از جنگ جهانی دوم در اروپا شکل گرفت. دولت های اروپایی پس از جنگ جهانی دوم سعی کردند با حمایت از تولیدات داخلی منطقه یی شان، به سمت خود کفایی پیش رود. این نوع منطقه گرایی تا دهه ی 1980 ادامه یافت. پس از اینکه اروپا کم وبیش به خودکفایی رسید، پس از دهه ی 1990 نوعی از منطقه گرایی ـ جهانی را به منظور قلع و قمع کشورهای عقب مانده به راه انداخت.
کابل محل ازدحام دیپلماتیک کشورهای منطقه
در یک هفته اخیر، هیئتهای کشورهای مختلف منطقه و جهان به کابل سفر کرده و با مقامات تالبان دیدار و گفتوگو داشتند که این ازدحام نشاندهنده عمق و علاقه تعامل جهان و منطقه با افغانستان است. از گفتگوهای دو جانبه گرفته تا نشست سه جانبه میان قزاقستان، ترکمنستان و افغانستان که ضمن اینکه ایجاد کمیته مشترک جهت تداوم گفتگوها، مورد توافق قرار گرفته است، مسئله ی احداث خط آهن از قزاقستان از مسیر ترکمنستان و افغانستان به پاکستان، مورد تحلیل و ارزیابی قرار گرفته اند.
تجمع و بیروبارِ دیپلماتها و سیاسیون کشورهای منطقه در کابل ـ افغانستان، ضمن اینکه تائید و تاکید تمام دولت های منطقه مبنی بر همگرایی و همسویی منطقوی است، بیانگر هراس و نگرانی آنها از سوی افغانستان نیز می باشند. زیرا همانطور که گفته شد، به دلیل اینکه همگرایی منطقوی، همکاری و همسویی تمام کشورهای منطقه را می طلبد، کشورهای همسایه ی افغانستان اطمینان های لازم را از سوی دولت طالبان تا اکنون دریافت نکرده اند. به همین دلیل کشورهای منطقه هر کدام به نحوی با مقامات مختلف طالبان دیدار و گفتگو دارند، تا میزان تعهد آنها را به همگرایی و همسویی منطقوی دریابند.
مسئولیت های طالبان در قبال همگرایی منطقوی
همانطورکه یادآوری گردید، نظر به رفت وآمدهای دیپلمات های کشورهای منطقه به افغانستان، به نظر می رسد آنها عزم جدی دارند تا با کابل وارد تعامل گردد. از اینرو مسئولیت طالبان است در شرایط کنونی اعتماد سازی کنند و فضای قابل اطمینان را در کشور ایجاد نمایند، تا افغانستان نیز به عنوان یکی از کشورهای منطقه در همگرایی و همسویی منطقه سهیم گردد.
این نکته را بایستی در نظر داشت که افغانستان دهه هاست که قربانی قدرت های خارجی بوده است. در طول این مدت هیچ تغییر و تحولی در کشور صورت نگرفته است. زیرا نیت و اهداف صادق پشت هیچ نوع تعهد و معاهده ای قدرت های خارجی نبوده و نیست. به تعهدات و توافقات آمریکا و حتی قبل از آن، اگر نظارت شود، به خوبی مشاهده می گردد، بیش از نیم قرن است که افغانستان، پیوسته از سوی قدرت های خارجی تحت عناوین مختلف ضربه خورده و صدمه دیده اند.
افزون بر عوامل و دلایل زیادی که در قربانی شدن نیم قرنه ی افغانستان دخیل است، مسئله ای عدم پیوند اقتصادی و سیاسی این کشور با همسایگانش از عمده ترین دلیل وضعیت کنونی افغانستان محسوب می گردد. از این رو طالبان، بایستی شرایط حساس کنونی را درک کرده و از فرصت پیش آمده به طور احسن استفاده نمایند و شرایط و تمهیدات لازم را جهت پذیرش افغانستان در منطقه و تعمیق روابط کشور با کشورهای همسایه مهیا سازند.
عایشه ببرک خیل