مردم افغانستان زلمی خلیلزاد (متولد 22 مارچ 1951)، را بیشتر به عنوان نماینده ویژه امریکا در امور صلح افغانستان از حزب جمهوری خواه (2018 – 2021) در دوره دونلد ترامپ می شناسند. او همچنین سفیر امریکا در ملل متحد در دوره بوش پسر و مدت کوتاهی در دوره بارک اوباما بود. خلیلزاد همچنین به عنوان مشاور در مرکز مطالعات استراتژیک و بین المللی و رئیس گرایفون پارتنرز که شرکت مشاوره تجارت بین المللی که در واشنگتن مستقر بود، وظیفه اجرا کرده است.
خلیلزاد در شهر مزار شریف افغانستان به دنیا آمد. او در کابل، بزرگ شد و پس از بازگشت از برنامههای بینالمللی تبادل فرهنگی، از لیسه فارغ التحصیل شد. او مدرک لیسانس خود را از دانشگاه آمریکایی بیروت – لبنان و سپس دکترای علوم سیاسی از دانشگاه شیکاگو در سال 1979 دریافت کرد.
خلیلزاد سپس در دانشگاه کلمبیا در رشته علوم سیاسی مشغول به تدریس شد و در سال 1985 به وزارت امور خارجه پیوست و زیر نظر پل ولفوویتز کار کرد. ولفوویتز، معاون وزیر دفاع کنونی، یکی از مدافعان سرسخت خلع صدام حسین بود.
با نگاهی به پیشینه و سوابق «زلمی خلیلزاد» مرد پیشین شماره یک واشنگتن در امور افغانستان، بسیاری وی را از حامیان جنگ افغانستان می دانند و او را مسئول وضع نابسامان به جا مانده در کشور عنوان می کنند.
عراق – افغانستان
زلمی خلیلزاد فرستاده ویژه کاخ سفید همانطور که می دانیم برای دو جنگ افغانستان و عراق در دولت بوش و اخیرا در دولت ترامپ خدمت کرده است. وی پس از مدت کوتاهی نقش اصلی را در بخش بازسازی و ماموریت برای تامین صلح دو کشور ایفا کرد.
او در عراق به سازماندهی اولین نشست رهبران عراق پس از سرنگونی رژیم صدام کمک کرد و همچنین در افغانستان مسئول تشکیل لویه جرگه یا نشست شورای قبایل بود که به انتخاب حامد کرزی انجامید. خلیلزاد در نشست اولیه در عراق به نمایندگان اطمینان داد: “ما هیچ نفعی نداریم، مطلقاً هیچ علاقه ای به حکومت عراق نداریم.”
این یک وعده غیرعادی برای خلیلزاد بود، زیرا ژنرال بازنشسته ارتش ایالات متحده، جی گارنر، مقامی که توسط کاخ سفید برای اداره دولت موقت عراق منصوب شده بود نیز در این مراسم حضور داشت. اما ظاهراً کاخ سفید به خلیلزاد متولد افغانستان به عنوان چهره ای در برابر جهان اسلام نگاه کرده است.
خبرگزاری آلمانی دویچه وله دویچه پرس-آژانتور در مقاله ای درباره خلیلزاد گفت که دولت بوش او را ” مسلمانی با سلاح مخفی ” خود می دانست.
ریچارد دکمجیان، استاد علوم سیاسی در دانشگاه کالیفرنیای جنوبی گفت: “این واقعیت که او افغانستانی است و از یک کشور اسلامی آمده است احتمالاً او را نسبت به یک سفیدپوست بدون نام خاورمیانه ای، پذیرای عراقی ها و خاورمیانه ای ها می کند.”
زمانی که کاخ سفید پس از حملات 11 سپتمبر 2001، خلیلزاد را به عنوان نماینده ویژه خود در افغانستان معرفی کرد، شکی وجود نداشت: او تنها افغانستانی از قوم پشتون در کاخ سفید بود.
دیگر ویژگی وی، مسلمان سنی و نماینده مذهب و قومیت غالب در آن کشور به شدت شکاف یافته بود که از پدری پشتون متولد شده است. از دیگر تجربیات وی می توان به خدمت او زیر نظر مشاور امنیت ملی پیشین امریکا کاندولیزا رایس اشاره کرد.
توماس گوتییر، مدیر مرکز مطالعات افغانستان در دانشگاه نبراسکا، که خلیلزاد را از زمانی که با یک دانشجو از افغانستان به ایالات متحده آمده بود، میشناسد، گفت: “من او را فردی بسیار باهوش با ذهنی بسیار نافذ میدانم.”
در همین حال، خلیلزاد همچنان یک مهره کلیدی در واشنگتن باقی ماند، زیرا نقش اساسی در شکست شوروی در افغانستان داشت. خلیلزاد با موفقیت لابی کرد تا مجاهدین افغان را با موشکهای استینگر مجهز کند که در پیروزی آنها بر شوروی بسیار مهم بود. خلیلزاد در دوره بعدی دولت بوش و اولین جنگ خلیج فارس به کار تحت رهبری ولفوویتز ادامه داد.
در دوران دولت کلینتون، او برای اندیشکده RAND مستقر در واشنگتن فعالیت می کرد و با به قدرت رسیدن جورج دبلیو بوش به خدمت عمومی بازگشت و تیم انتقالی پنتاگون خود را مدیریت کرد.
خلیلزاد – افغانستان
دولت اقای ترامپ، زلمی خلیلزاد را در سال ۲۰۱۸ به عنوان نماینده امریکا در امور صلح افغانستان معرفی کرد. او برای رساندن این روند به هدفی که همان خروج امریکا از جنگ بی پایان افغانستان بود، شخص مناسبی به نظر میرسید دلیل انکه وی تنها فردی بود که در دولت سازی افغانستان نظارت مستقیم داشت و از نگاه ترامپ وی می توانست در حل معضل افغانستان تاثیر اساسی داشته باشد.
نتیجه این مذاکرات که در نومبر ۲۰۱۸ به تشویق دونلد ترامپ رئیسجمهور پیشین آمریکا آغاز شد، پس از نُه دور مذاکره، توافق دوحه در فبروری ۲۰۲۰ انجام شد که به امضای خلیلزاد و عبدالغنی برادر معاون سیاسی طالبان با حضور مایک پامپئو وزیر امور خارجه دولت ترامپ رسید. خلیلزاد کسی بود که رهایی ملا عبدالغنی برادر را از زندان پاکستان برای آغاز مذاکرات تضمین کرد. وی با درخواست طالبان برای کنار گذاشتن دولت افغانستان از مذاکرات منتهی به توافق دوحه موافقت کرد.
اسرار مگو
زلمی خلیلزاد ممکن است یک فرد باتجربه دولتی باشد، اما بخشی از سابقه شغلی او که بیش از همه مورد توجه قرار گرفته، دوران او به عنوان مشاور حقوقی غول نفتی یونوکال (UNOCAL) در اواسط دهه 1990 است.
او در آن زمان در مذاکرات با طالبان در مورد امکان ساخت خطوط لوله گاز و نفت از طریق افغانستان شرکت کرد. او حتی در واشنگتن پست از سبک بنیادگرایی طالبان دفاع کرد.
اندکی پس از انتصاب خلیلزاد، جنیفر ون برگن، یکی از اعضای هیئت علمی دانشگاه نیو اسکل، در نشریه اینترنتی trueout.org نوشت: “به زبان ساده، انتصاب خلیلزاد به معنای نفت است. نفت برای ایالات متحده، نفت برای یونوکال”. برگن در ادامه گفت که عراق و افغانستان اشتراکات کمی دارند، عراق عمدتاً شیعه و افغانستان عمدتاً سنی هستند و فرهنگ خاورمیانه عراق با فرهنگ آسیای مرکزی افغانستان متفاوت است.
“آنچه که او هست، یک وجه اشتراکی است که در نگاه اول چیزهایی را به هم متصل میکند که بلافاصله به هم متصل نمیشوند. او این ایده را رد کرد که خلیلزاد می تواند در همه کشورهای اسلامی فعالیت کند و گفت که چنین موضوعی فقط نشان دهنده جهل مافوق او است.”
با این حال دوستان خلیل زاد از انتصاب او دفاع می کنند. دکمجیان گفت که ارتباطات نفتی خلیل زاد “در بهترین حالت یک ملاحظۀ ثالثه” است.
او گفت: “زلمی به سادگی چنین رتبه ای را ندارد.” دکمجیان گفت که دلیل قویتر برای انتصاب دوستش این بود که “او با افرادی که اکنون در قدرت هستند ارتباط دارد و از نظر ایدئولوژیک با آن گروه همخوانی دارد.”
گوتیر گفت که خلیلزاد به سادگی بهترین مرد برای این شغل است. او گفت: “مردم عموماً او را به خاطر دانشش درباره افغانستان می شناسند، اما در طول زندگی سیاسی اش همیشه به نوعی بر عراق تمرکز کرده است”.
گوتیر گفت که انتصاب خلیلزاد به عنوان نماینده کاخ سفید در عراق “به هیچ وجه تعجب آور نبود.”
خلیلزاد از نگاه مردم افغانستان
نگاهی به دوسیه و راندمان زلمی خلیلزاد نماینده پیشین آمریکا در امور صلح افغانستان در بیست سال گذشته واضح ساخت که او در این مدت چنان کار ویران سازی علیه مردم افغانستان انجام داد که در نهایت نتیجه آن سقوط نظام جمهوریت، روی کار آمدن طالبان و تباهی بیست سال دستاورد این کشور بود. نقش خلیلزاد در مذاکرات صلح امریکا همراه با طالبان را باید به عنوان عامل نفوذی طالبان مد نظر داشت که با سیاستهای عمدی و خرابکارانه اش، یک ملت را نابود ساخت. خلیلزاد با همکاری اشرف غنی اخرین رئیس جمهور دوره جمهوریت، موفق شدند تا مجددا حاکمیت مطلق پشتون ها را در افغانستان اجرایی بسازند همین امر باعث شد تا دیگر اقوام در کشور مجددا نادیده گرفته شوند. خیانت های خلیلزاد انچنان زیرکانه بود که هنوز هم مردم این کشور نمی دانند که این شخص چه خیانتی در حق آنها انجام داده است. اکنون که خلیلزاد موفق شد تا طالبان را مجددا بر سر قدرت بنشاند، تمام جهانیان دانستند که او چه موجود خطرناکی برای مردم افغانستان به شمار می رود که باعث سقوط حکومت این کشور شد. خلیلزاد بود که باعث شد تا تمام دستاوردهای دو دهه ای این کشور از بین برود. اقتصاد بدتر از گذشته شود. زنان حقوق اساسی و اولیه خود را از دست بدهند. دختران نتوانند به مکتب بروند و ….
به باور این بعضی از تحلیگران، خلیلزاد مظهر و تجلی شکست امریکا در دو کشور افغانستان و عراق در دو دهه اخیر می باشد. “بزرگترین مغلوبیت خلیلزاد دروغ گفتن به مردم و گفتن داستانی متفاوت برای همه فقط به منظور گرفتن رضایت ترامپ بود دلیل انکه به او گفته بود فقط مرا از اینجا (افغانستان) خارج کن. هیچ مسئله ای دیگری برای اهمیت ندارد.”
مردم افغانستان و امریکا دانستند که چه کلاه بزرگی بر سر آنها رفته است که او موجب تمام بدبختی های مردم و افول هیبت امریکا در جهان می باشد. عملکرد ضعیف خلیلزاد از نگاه مردم امریکا، باعث شد تا وی با خفت از کار کنار گذاشته شود.