در پی تهدیدات اخیر دونالد ترامپ مبنی بر وقوع “اتفاقات بد” در صورت عدم بازپسگیری پایگاه هوایی بگرام از سوی طالبان، افغانستان با چالشهای جدی در مواجهه با فشارهای آمریکا قرار گرفته است. این تهدیدات، که در سپتمبر ۲۰۲۵ و در جریان سفر ترامپ به بریتانیا مطرح شد، نشاندهنده تلاشهای مجدد ایالات متحده برای بازپسگیری این پایگاه استراتژیک است. ترامپ در کنفرانس خبری مشترک با نخستوزیر بریتانیا، کییر استارمر، اظهار داشت که آمریکا در حال مذاکره با طالبان برای بازپسگیری بگرام است و افزود: “ما آن را به طالبان دادیم، اما حالا میخواهیم آن را پس بگیریم.”
پایگاه هوایی بگرام، که در ۴۰ کیلومتری شمال کابل واقع شده، در دوران حضور نیروهای آمریکایی در افغانستان به عنوان یکی از مهمترین پایگاههای نظامی مورد استفاده قرار میگرفت. این پایگاه پس از خروج نیروهای آمریکایی در سال ۲۰۲۱ تحت کنترل طالبان درآمد. با توجه به موقعیت جغرافیایی حساس پایگاه هوایی بگرام، که نزدیکی به مرز چین و تأسیسات هستهای این کشور دارد، ترامپ بر اهمیت استراتژیک این پایگاه تأکید کرده و آن را به عنوان نقطهای کلیدی برای نظارت بر فعالیتهای چین و مقابله با تهدیدات تروریستی معرفی کرده است.
در مقابل، طالبان با قاطعیت این خواسته را رد کردهاند. سخنگوی طالبان، ذبیحالله مجاهد، در واکنش به تهدیدات ترامپ، تأکید کرد که افغانستان به حاکمیت ملی خود پایبند است و هیچگونه مذاکرهای در مورد بازپسگیری پایگاه هوایی بگرام انجام نخواهد داد.
این تنشها نشاندهنده پیچیدگیهای روابط بینالمللی و چالشهای افغانستان در حفظ حاکمیت ملی خود در برابر فشارهای خارجی است. در ادامه، به بررسی ابزارهایی میپردازیم که افغانستان میتواند برای مقابله و مقاومت در برابر این فشارها به کار گیرد.
طالبان و ابزارهای بازدارندگی در مقابل آمریکا
طالبان، با وجود محدودیتهای ناشی از تحریمها و فشارهای بینالمللی، ابزارهایی در دست دارد که میتواند به عنوان مکانیسم بازدارندگی در برابر آمریکا عمل کند. از جمله این ابزارها میتوان به کنترل استراتژیک بر پایگاههای مهم مانند پایگاه هوایی بگرام، توانایی استفاده از شبکههای اطلاعاتی محلی، بهرهگیری از نیروی انسانی سازماندهیشده و نفوذ در مناطق حساس جغرافیایی اشاره کرد.
همچنین طالبان میتواند با ایجاد اهرمهای سیاسی از طریق روابط با قدرتهای منطقهای و جهانی مخالف آمریکا، فشارهای اقتصادی و دیپلماتیک ایالات متحده را متوازن کند. استفاده هدفمند از رسانهها و شبکههای اجتماعی نیز به طالبان این امکان را میدهد که روایت خود را شکل دهد و افکار عمومی داخلی و بینالمللی را به نفع خود بسیج کند، که مجموع این اقدامات یک سیستم بازدارنده موثر در برابر تهدیدات مستقیم یا غیرمستقیم آمریکا ایجاد میکند.

دیپلماسی منطقهای و بینالمللی
افغانستان، به ویژه در دوره کنونی که با فشارهای شدید آمریکا و تهدیدات بینالمللی مواجه است، میتواند از ظرفیت دیپلماسی منطقهای برای تقویت موقعیت خود بهرهبرداری کند. کشورهای همسایه مانند پاکستان، ایران، چین و هند، هر یک به نوعی در مسائل امنیتی و اقتصادی افغانستان نقش دارند و میتوانند به عنوان میانجی یا حمایتکننده در برابر فشارهای خارجی ایفای نقش کنند.
بهرهگیری از این روابط به افغانستان امکان میدهد که ائتلافهای منطقهای و جهانی ایجاد کرده و فشارهای یکجانبه آمریکا را متوازن سازد. بهعنوان نمونه، مذاکرات دیپلماتیک با چین و روسیه میتواند به افغانستان امکان دسترسی به حمایتهای امنیتی و اقتصادی بدهد که برای حفظ ثبات داخلی و مقابله با تهدیدات خارجی حیاتی است.
از سوی دیگر، استفاده از کشورهای میانجی مانند قطر نقش مهمی در کاهش تنشها و ایجاد کانالهای مذاکرهای ایفا میکند. قطر در سالهای اخیر بارها به عنوان واسطه میان طالبان و آمریکا عمل کرده و موفق شده در جریان مذاکرات آزادی شهروندان آمریکایی، توافقهایی حساس به دست آورد. این نوع دیپلماسی فعال نه تنها امکان دسترسی به توافقهای سیاسی و امنیتی را فراهم میکند، بلکه به افغانستان کمک میکند تا جایگاه خود را در جامعه بینالمللی تثبیت کرده و فشارهای اقتصادی و سیاسی ایالات متحده را به حداقل برساند.
در مجموع، بهرهگیری هوشمندانه از دیپلماسی منطقهای و بینالمللی میتواند به عنوان ابزاری مؤثر برای بازدارندگی و تقویت موضع افغانستان در برابر تهدیدات خارجی عمل کند.
مقاومت مردمی و جنبشهای اجتماعی
افغانستان سابقهای طولانی و پرافتخار در مقاومت مردمی دارد که ریشه در تاریخ طولانی کشور در برابر اشغال و دخالتهای خارجی و نیز اعتراض به تبعیض و بیعدالتی دارد. جنبشهای مدنی و اجتماعی، مانند “جنبش روشنایی” که برای حقوق هزارهها شکل گرفت و “کاروان صلح مردم”، نمونههایی از تلاشهای سازمانیافته برای مطالبه حقوق اجتماعی و سیاسی هستند.
این جنبشها نشان میدهند که مردم افغانستان، حتی در شرایط سخت، توان بسیج عمومی و تأثیرگذاری بر روندهای سیاسی و اجتماعی را دارند.
جنبشهای مردمی میتوانند نقش مهمی در ایجاد بازدارندگی غیرنظامی علیه فشارهای خارجی ایفا کنند. با سازماندهی اعتراضات مسالمتآمیز، انتشار مطالب و تصاویر از طریق رسانهها و شبکههای اجتماعی و جلب توجه جامعه جهانی، این جنبشها میتوانند فشار داخلی و بینالمللی را بر گروهها و دولتها افزایش دهند و در نتیجه طالبان یا سایر بازیگران را به رعایت حاکمیت ملی و توجه به خواستهای مردم وادار کنند.
به این ترتیب، مقاومت مدنی و جنبشهای اجتماعی نه تنها ابزار اعتراض هستند، بلکه میتوانند به بخشی از سیستم بازدارندگی غیرمستقیم در برابر تهدیدات و فشارهای خارجی تبدیل شوند.
همکاری با قدرتهای جهانی مخالف آمریکا
افغانستان با توجه به موقعیت ژئوپلیتیکی حساس خود، میتواند از ظرفیت همکاری با قدرتهای جهانی که سیاستهای آمریکا را به چالش میکشند بهرهبرداری کند. کشورهایی مانند چین، روسیه و ایران به دلایل ژئوپلیتیکی و اقتصادی، علاقهمند به محدود کردن نفوذ آمریکا در منطقه هستند و به همین دلیل میتوانند شریک استراتژیک برای افغانستان محسوب شوند. ایجاد کانالهای دیپلماتیک فعال با این کشورها میتواند به افغانستان امکان دهد تا اهرمهای فشار خارجی را متوازن کند و از حمایت سیاسی، اقتصادی و امنیتی آنها بهرهمند شود.
یکی از محورهای اصلی این همکاری میتواند تبادل اطلاعات امنیتی و نظامی باشد. افغانستان با اشتراکگذاری اطلاعات حساس درباره تهدیدات تروریستی، قاچاق مواد مخدر و تحرکات نظامی در منطقه میتواند حمایت عملی و مشاورهای این کشورها را جلب کند. ایران به ویژه با تجربه طولانی در مسائل امنیتی مرزی و مبارزه با گروههای مسلح غیرقانونی، میتواند نقش حیاتی در ایجاد کانالهای اطلاعاتی و حمایت از ثبات منطقهای داشته باشد.
علاوه بر این، ایجاد توافقنامههای امنیتی با روسیه، چین و ایران میتواند به عنوان یک عامل بازدارنده در برابر تهدیدات مستقیم آمریکا عمل کند، چرا که هرگونه اقدام خصمانه آمریکا میتواند واکنش متقابل قدرتهای منطقهای را در پی داشته باشد.
همچنین همکاری اقتصادی با این قدرتها میتواند به تقویت موقعیت داخلی افغانستان کمک کند. سرمایهگذاری مشترک در پروژههای زیرساختی، انرژی و معدن، بهبود توان مالی دولت و کاهش وابستگی اقتصادی به کشورهای غربی را به همراه دارد. ایران به ویژه در حوزه انرژی و تجارت منطقهای میتواند گزینههای اقتصادی جایگزین ایجاد کند، که نه تنها قدرت چانهزنی افغانستان را در عرصه بینالمللی افزایش میدهد، بلکه به طالبان و دولت افغانستان امکان میدهد در مواجهه با فشارهای آمریکا از ابزارهای اقتصادی و دیپلماتیک مؤثر بهرهمند شوند.
استفاده از ابزارهای رسانهای و اطلاعاتی
در دنیای امروز، رسانهها و شبکههای اطلاعاتی نقش حیاتی در شکلدهی افکار عمومی و ایجاد فشارهای سیاسی و دیپلماتیک دارند. افغانستان میتواند با بهرهگیری از رسانههای داخلی و بینالمللی و همچنین شبکههای اجتماعی، روایت خود از وقایع را ارائه دهد و افکار عمومی داخلی و جهانی را به نفع خود بسیج کند. انتشار اخبار مستند، گزارشهای تحلیلی و تصاویر مرتبط با پایگاهها و عملیات خارجی میتواند موجب حساسیت افکار عمومی و افزایش فشار بر آمریکا شود.
این ابزارها همچنین امکان مقابله با جنگ رسانهای آمریکا را فراهم میکنند. با ایجاد کانالهای رسمی و غیررسمی خبری، افغانستان میتواند اطلاعات خود را به صورت شفاف منتشر کند و از انتشار اخبار یکجانبه یا تحریفشده جلوگیری کند. این اقدام به تثبیت جایگاه سیاسی و اجتماعی کشور در عرصه بینالمللی کمک میکند و در عین حال به طالبان امکان میدهد که موضع خود را در مذاکرات و تعاملات بینالمللی تقویت کند.
تقویت توان نظامی داخلی
سرمایهگذاری در آموزشهای نظامی پیشرفته و تجهیز نیروهای داخلی با فناوریهای نوین میتواند توان دفاعی کشور را به شکل قابل توجهی افزایش دهد. این اقدامات شامل تمرینهای مشترک با مشاوران بینالمللی، استفاده از تجهیزات پیشرفته ارتباطی و نظارتی، و ارتقای مهارتهای تاکتیکی و استراتژیک نیروها است. تقویت چنین توانمندیهایی نه تنها امنیت داخلی را تضمین میکند، بلکه یک پیام بازدارنده روشن به قدرتهای خارجی از جمله آمریکا ارسال میکند، که هرگونه اقدام نظامی علیه افغانستان با مقاومت سازمانیافته روبرو خواهد شد.
علاوه بر آموزش و تجهیزات، ایجاد ساختارهای فرماندهی و کنترل منسجم نیز اهمیت بالایی دارد. این ساختارها میتوانند هماهنگی میان نیروهای زمینی، هوایی و اطلاعاتی را بهبود بخشیده و واکنش سریع در برابر تهدیدات احتمالی را تضمین کنند. همچنین، سرمایهگذاری در صنایع دفاعی محلی و ظرفیت تولید تجهیزات میتواند وابستگی به منابع خارجی را کاهش دهد و استقلال نظامی افغانستان را افزایش دهد. مجموع این اقدامات، ترکیبی از آمادگی عملیاتی، بازدارندگی روانی و استراتژیک ایجاد میکند که نقش کلیدی در حفاظت از حاکمیت ملی و مقابله با فشارهای نظامی خارجی دارد.

جمعبندی
در شرایط کنونی، افغانستان با فشارهای فزاینده آمریکا و تهدیدات خارجی مواجه است، اما ابزارهای متنوعی برای مقابله و مقاومت در اختیار دارد. از دیپلماسی فعال با کشورهای همسایه و قدرتهای جهانی گرفته تا جنبشهای مردمی و مدنی، هر یک میتواند به تقویت جایگاه سیاسی و امنیتی افغانستان کمک کند. بهرهگیری هوشمندانه از این ظرفیتها باعث میشود که افغانستان بتواند تعادل قدرت را در مواجهه با فشارهای خارجی حفظ کرده و از حاکمیت ملی خود دفاع کند.
علاوه بر دیپلماسی و مقاومت مدنی، همکاری با قدرتهای جهانی مخالف آمریکا مانند چین، روسیه و ایران میتواند اهرمهای بازدارنده مؤثری برای افغانستان ایجاد کند. این همکاریها شامل تبادل اطلاعات امنیتی، توافقنامههای نظامی و پروژههای اقتصادی مشترک است که هم امنیت داخلی و هم استقلال اقتصادی کشور را تقویت میکند. نقش ایران در حوزه اطلاعات مرزی و تجارت منطقهای، همراه با مشارکت چین و روسیه در مسائل استراتژیک، موقعیت افغانستان را در مذاکرات بینالمللی و مقابله با تهدیدات آمریکا بهبود میبخشد.
در نهایت، تقویت توان نظامی داخلی و استفاده از ابزارهای رسانهای و اطلاعاتی تکمیلکننده این رویکرد جامع است. آموزش و تجهیز نیروهای داخلی، ایجاد ساختارهای فرماندهی منسجم و بهرهگیری از رسانهها برای شکلدهی افکار عمومی، همگی به ایجاد یک سیستم بازدارنده چندلایه کمک میکنند. ترکیب این ابزارها – دیپلماسی، مقاومت مردمی، همکاریهای منطقهای و قدرت نظامی – میتواند افغانستان را در برابر فشارهای سیاسی، اقتصادی و نظامی خارجی مقاوم ساخته و نقش مؤثری در حفظ استقلال و حاکمیت ملی کشور ایفا کند.
مجتبی همت