پرونده سیاه مدعیان حقوق بشر در افغانستان و فلسطین
در یک سده ای اخیر افغانستان و فلسطین از جمله کشورهای هستند که با طولانیترین بحران سیاسی و بشری مواجه بوده اند. فلسطین بیش از هفتادسال است که رنج اشغال، آوارگی، قتل و گشتار و خشن ترین نوع آپارتاید را تحمل می کند. افغانستان نیز طی چهار دهه علاوه بر منازعات بنیانبرافکن داخلی، تجربه دو بار اشغال توسط قدرت های بیرونی از جمله مدعیان حقوق بشر را داشته است که هزینه های سنگینی را بر مردم این کشور تحمیل کرده است. اشغال، کشتار، آوارگی، فقر، ناامنی و بهطورکلی محرومیت از ابتدایی ترین حقوق انسانی وجوه مشترک دیروز، امروز و فردای نامعلوم ملت مظلوم فلسطین و افغانستان است.
- عملکرد مدعیان حقوق بشر در فلسطین اشغالی
بر کسی پوشیده نیست که پس از تشکیل رژیم صهیونیستی و اشغال اراضی فلسطینی در سال 1948 بیش از دو سوم از جمعیت فلسطینی اجبارا از اراضیشان بیرون رانده شدند. از تاریخ یادشده بدینسو، فلسطینی ها به صورت پیوسته با کشتار وحشیانه، بازداشت های خودسرانه، زندان، تخریب منازل، آوارگی و رانده شدن از سرزمین شان توسط اسرائیل مواجه بودند که فجیع ترین و گسترده ترین این جنایات را پس از جنگ 1947 در سال 2014 و 2023 در نوار عزه شاهد هستیم؛ اما آنچه که مایه تأسف است حمایت مستمر سیاسی، اقتصادی و تسلیحاتی کشورهای غربی و در رأس ایالات متحده آمریکا از این جنایات رژیم اشغالگر صهیونیستی است.
مدعیان حقوق بشر و مسئله افغانستان
چنانکه اشاره شد افغانستان بیش از چهار دهه است که با اوضاع نابسامان سیاسی مواجه است؛ درحالیکه انتظار میرفت پس از ورود آمریکا و همپیمانانش به افغانستان بهعنوان مدعیان حقوق بشر و منادیان دموکراسی و دولتسازی، اوضاع سیاسی این کشور سامان یابد و این مقدمه ای باشد برای بازگشت آوارگان، رشد اقتصادی، توسعه فرهنگی و انسان افغانستانی نیز صاحب زندگی آبرومند در سرزمین خود شود؛ اما با کمال تأسف نه تنها این نشد؛ بلکه آن شد که نباید میشد.
حضور بیستساله آمریکا و دیگر کشورهای غربی دردسرهای زیادی برای مردم افغانستان خلق کردند که از آن جمله میتوان به رشد چشمگیر ناامنی و تروریزم، مواد مخدر، فقر و گرسنگی و وابستگی اقتصادی، مهاجرت های ناخواسته، شکاف های عمیق اجتماعی و در اخیر هم رهاکردن افغانستان در یک وضعیت بلاتکلیفی اشاره کرد.
- شعارها حقوق بشری و عملکردها منفعت محور
پس از پایان جنگ جهانی دوم و تشکیل سازمان ملل متحد کشورهای غربی و در رأس آمریکا، انگلیس و فرانسه و اخیراً هم آلمان استفاده ابزاری از حقوق بشر را در محور سیاست خارجی خود قرار داده است. مفاهیم مبهم همچون تروریزم و حمایت از تروریزم نیز در راستای بهره برداری بهتر از این ابزار، ایجاد گردیده تا بتوانند تحت پوشش این مفاهیم منافع خود را دنبال و جنایات خویش را توجیه کنند.
شعارهای آمریکا در حمله به افغانستان، عراق و دخالت در جنگ سوریه، در مقایسه به عملکردش از یکسو و تحریم های یکجانبهای ایران، سوریه، یمین و اخیراً افغانستان توسط کشورهای غربی از سوی دیگر بهخوبی این سیاست را نشان می دهد.
بنابراین اگر امروز می بینیم که غربی ها از جنایات و رفتارهای سبعانه رژیم صهیونیستی – که بارزترین و فجیع ترین نوع نسل کشی در تاریخ بشریت است – حمایت می کنند، نباید تعجب بکنیم؛ زیرا امروز غرب منافع خود را در کشتار زنان و کودکان فلسطینی می بینند و تا این منفعت برای آنها متصور باشد، با کمال بی شرمی از این جنایات حمایت می کند و هرگز از داد فلسطینیان نخواهند گفت، چنانکه در هفتاد و پنج سال گذشته نگفته اند.
چاره چیست؟
باتوجهبه آنچه ذکرش رفت انتظار ساماندادن اوضاع کشورهای اسلامی از جمله افغانستان و فلسطین از سوی کشورهای غربی با واقعیت همخوانی ندارد؛ لذا باید بازگشت به خویشتن داشت و چاره را در خود جستجو کرد. تردیدی نیست که یکی از نقاط ضعف کشورهای اسلامی که فرصت را برای استفاده جویی غرب مهیا کرده است، ناهماهنگی و اختلاف های درونی میباشد و تازمانی که این اختلافها به وحدت و ناهماهنگی ها به همگرایی نینجامد، نه آزادی فلسطین ممکن است و نه کشورهای همچون افغانستان و سوریه مکانی برای زندگی آبرومندانه خواهد شد و البته دیگر کشورهای اسلامی نیز از شر شیاطین غربی در امان نمی مانند!
بنابراین، برای برونرفت از اوضاع کنونی، آزادی فلسطین و رسیدن به منطقه امن برای کشورهای اسلامی، تنها راه نجات وحدت واقعی مسلمانان بر محور اسلام عزیز و منافع علیای ملت های مسلمان است و انتظار می رود که بزرگان دین و رهبران کشورهای اسلامی با درنظرگرفتن مسئولیت وجدانی و ایمانیشان در این راستا همت گمارند تا باشد که مسلمانان صاحب خود باشند و هر روز با القاب مختلف توسط غربی ها و یا به دستور آنها سلاخی نشوند.
سردار اخلاقی زاده