اهمیت حکومت فراگیر؛ درمان دردهای افغانستان
از زمان بهقدرت رسیدن گروه طالبان، بارهاست که بحث تشکیل یک حکومت فراگیر و همهشمول در افغانستان مطرح میشود که در نخستین گام، مردم افغانستان و سپس کشورهای همسایه، منطقه و جهان آنرا شرطی برای بهرسمیت شناخته شدن حکومت موجود در افغانستان عنوان کردند.
در حال حاضر این کشور با مشکلات زیادی از جمله بحران مشروعیت، فقر، تهدید داعش و فرار جوانان مواجه است و آیا تشکیل یک حکومت فراگیر میتواند جلو این مشکلات را گرفته و درمان دردهای افغانستان باشد؟
اهمیت حکومت فراگیر
پیشینه تاریخی افغانستان نشان میدهد که یکی از دلایل مهم جنگ و خونریزی در افغانستان، عدم تشکیل یک حکومت مردمی بوده و انحصار در آنها بیداد میکرده است. حداقل پس از کنفرانس بن و حکومت موقت به ریاست حامد کرزی و حکومتهای بعد از آن، برای رسیدن به ثبات و امنیت در افغانستان، نیاز بود که یک حکومت فراگیر تشکیل شود، ولی نشد.
در این کشور قومیتهای مختلفی زندگی میکنند و نیاز است که همه اقوام در قدرت نمایندگانی از خود داشته باشند، ولی بنابر دسیسههای خارجی که امریکا در این کشور حضور نظامی و سیاسی داشت و انحصارطلبیهای داخلی، هیچگاه یک حکومت مردمی و بنا بر خواسته مردم افغانستان شکل نگرفت.
حکومت یاد شده میتوانست و میتواند جلو تبعیض، انحصار، قومگرایی و تنشها را بگیرد و یک فضای وحدت را بهمیان بیاورد که آنوقت است که مسیر برای تحول و پیشرفت باز میشود. در یک تعریف جامع از حکومت فراگیر، مردم هستند که حکومت میکنند و حکومت قابل قبول مردم، استقلال و آزادی خودش را دارد.
تشکیل حکومت فراگیر در افغانستان؛ ضرورت و مؤلفه ها
حکومت طالبان چقدر فراگیر است
همانطور که گفته شد، مردم افغانستان از ابتدای به قدرت رسیدن طالبان، از این گروه خواست تا یک حکومت فراگیر تشکیل دهند، چرا که نیاز اساسی در این کشور بوده و است. این خواسته مقبول منطقه و جهان واقع شد و با تایید آن، تاکید کردند که در صورتی حکومت طالبان را رسمیت میدهند که همه اقوام در آن سهیم شده و حکومت همهشمول شکل بگیرد.
طالبان با وعدههای که داده بودند، اما بعد از مدتی، حکومت خودشانرا فراگیر توصیف کردند و واضح بیان کردند که نیازی نمیبینند بیشتر از این حکومت شان فراگیر باشند. این ادعا در حالی بود که ساختار کابینه و حکومت طالبان را بالای 90 درصد طالبان که متعلق به قوم پشتون هستند، تشکیل میدادند و اقوام دیگر جایگاه خود را در این ساختار نداشتند و تاکنون به همین منوال ادامه یافته است.
در واقع حکومت موجود طالبان، انحصاری، تکگروهی و برمنبای اراده یک گروه خاص میچرخد که اقوام دیگر هیچ نقشی در آن ندارند.
عواقب عدم تشکیل حکومت فراگیر
واضح است که وقتی انحصار و قومگرایی جایگزین ملیگرایی و همدیگرپذیری شود، نهتنها بحرانها حل نمیشود، بلکه بحرانها، بحرانهای دیگری میزاید و آخر عاقبت آن هم به تنش، درگیری و جنگهای خونینی دیگری میانجامد که عواقب بسیار خطرناکی دارد.
در یک نظام انحصاری، فاصله بین ملت و حکومت زیاد شده و گروههای تروریستی با استفاده از نیروی درونی تقویت میشود و علیه منافع افغانستان بکار گرفته میشوند. سرمایهگذاری کم شده و فرار سرمایه و مغزها افزایش پیدا میکند. بدون تردید مشکلات کنونی در افغانستان، ناشی از کجخلقیها و انحصارگریهای حاکمان فعلی و در نظر نگرفتن اهمیت حکومت فراگیر است. در صورتیکه اگر تن به ملیگرایی داده و حکومت همهشمول شکل دهند، قدرت یکدست و مردمی شده و کشور بهسمت پیشرفت و خودکفایی میرود.
مبنا و پیامدهای امتناع طالبان از ایجاد حکومت همه شمول
حکومت فراگیر راهنجات است
بحث حکومت فراگیر یک مسئله حیاتی برای مردم افغانستان و طالبان است. گروه حاکم که در 20 سال جمهوریت علیه حکومتهای حاکم در جنگ بود، واقعیت افغانستان بوده و بخشی از همین جامعه میباشد، ولی این نکته را باید بهخوبی روشن کرد که طالبان بخشی از مردم هستند، ولی نمایندگان تمام مردم افغانستان نیستند که بخواهند در حکومت تکگروهی خودشان، نماینده تمام مردم باشند و این ناممکن است.
پس لازم است طالبان بهسمتی بروند که افغانستان را به پیشرفت و ترقی میرساند. بدون حکومت فراگیر، مشروعیتی در کار نخواهد بود و امنیت هم بدون تشکیل چنین حکومتی بهدست نمیآید. مهم و حیاتی است که طالبان سریعتر و زودتر به تشکیل یک حکومت بهمعنای واقعی فراگیر اقدام کرده و جلو هرگونه بحران را بگیرند.
همانطور که یادآوری شد، حکومت فراگیر یک نیاز و دوای درد افغانستان است و اهمیت حکومت فراگیر قابل چشم پوشی نیست. طالبان باید از فرصت بهوجود آمده، به استقبال این حکومت رفته و نمایندگان واقعی همه اقوام افغانستان را در قدرت سهیم نمایند.
سید مهدی حسینی، تحلیلگر سیاسی