جستجو
Close this search box.

تشکیل حکومت فراگیر در افغانستان؛ ضرورت و مؤلفه ­ها

Facebook
Twitter
Telegram
WhatsApp
Email
Print

ضرورت و مؤلفه های حکومت فراگیر

پیشینه طرح حکومت فراگیر و ضرورت تشکیل آن در افغانستان به اوایل دهه هفتاد شمسی باز می ­گردد که پس از دو دهه منازعه تصور بر این بود که مردم افغانستان در نشست بن در سال 2001 به آن دست یافته ­اند؛ اما استمرار منازعات پس از بن، نشان داد که این توافق ناقص بوده است و تمام جریان­ های سیاسی ذی‌دخل در امور افغانستان را در خود ندارد؛ ازاین‌رو باری دیگر در جریان مذاکرات دوحه توسط طرفین (آمریکایی ­ها و طالبان) مطرح شد و بنابراین بود که از مجرای مذاکرات بین‌الافغانی به آن برسیم.

پس از فروپاشی نظام جمهوریت و تسلط دوباره طالبان بر کشور، مقامات طالبان حکومت اعلامی را سرپرست خواندند و از تشکیل حکومت فراگیر و همه‌شمول در آینده نزدیک خبر دادند؛ موضوعی که به باور مردم افغانستان و جامعه بین‌المللی می ­توانست پایان بیش از چهار دهه منازعه در افغانستان باشد؛ ازاین‌رو تشکیل حکومت فراگیر شرط ضروری مشروعیت داخلی (پذیرش مردم افغانستان) و مشروعیت بین‌المللی (شناسایی از سوی کشورها) حکومت جدید در افغانستان دانسته می ­شود؛ اما حکومت فراگیر چیست؟ مؤلفه های حکومت فراگیر کدام ­اند؟ آیا اساساً نیازی به تشکیل حکومت فراگیر در افغانستان وجود دارد؟ در این نوشته به این سؤالات پاسخ داده خواهد شد.

  • حکومت فراگیر چیست؟

به نظر می ­رسد امروزه هیچ ابهامی در مفهوم حکومت فراگیر در افغانستان وجود ندارد؛ هم در ادبیات داخلی و هم جامعه بین‌المللی مراد از حکومت فراگیر، حکومتی است که تمام موجودیت­ های مؤثر بر سیاست و قدرت و یا متأثر از سیاست و قدرت در آن مدنظر قرار گیرند؛ به بیان دیگر افغانستان یک کشور کثیرالاقوام، دارای مذاهب و جریان ­های سیاسی مختلف است و باید حضور همه آنها در قدرت حاکمه و نظام سیاسی در نظر گرفته شوند و حکومت و نظام سیاسی، آینه تمام­ نمایی این موجودیت­ ها باشد؛ بنابراین می ­توان گفت حکومت فراگیر؛ یعنی حکومتی که در آن برابری، برادری و همبستگی مردم افغانستان بعنوان مؤلفه های حکومت فراگیر به رسمیت شناخته شوند و حقوق بشری و شهروندی تمام اتباع کشور بدون هیچ­گونه تبعیض رعایت گردد.

  • مؤلفه ­های حکومت فراگیر کدام‌اند؟

برای تحلیل و توضیح مؤلفه ­های حکومت فراگیر توجه به موارد زیر ضروری است:

  1. شناسایی و احترام به موجودیت­ های مؤثر بر قدرت و متأثر از قدرت: اولین مؤلفه یک حکومت فراگیر این است که وجود اقوام، ادیان و مذاهب، زبان‌ها، و جریان­ های سیاسی موجود در کشور به رسمیت شناخته شده و مورداحترام باشند؛
  2. حضور تمام اقوام، مذاهب، زبان­ ها، جریان­ های سیاسی و اقشار مختلف مردم در کل ساختار قدرت: اگر حکومت و قدرت به‌عنوان یک ساختار دارای رده ­های درجه اول، میانه و پایین رتبه در نظر گرفته شود که در قالب ریاست دولت، وزارتخانه­ ها، ادارات دولتی در داخل و خارج از کشور، قوت­ های نظامی، و قوه قضائیه نمود پیدا می­ کند، حکومت فراگیر زمانی مفهوم پیدا می­ کند که در کل ساختار اعم از درجه اول، میانه و پایین رتبه، همه اقوام، مذاهب، زبان­ ها، جریان ­های سیاسی و اقشار مختلف مردم در پرتو شعاع وجودی‌شان حضور داشته باشند؛ بنابراین به نظر می­ رسد طالبان هنوز فهم درستی از مطالبه مردم افغانستان ندارند و آنها احساس می­ کنند که حکومت فراگیر تنها با ایجاد تغییرات در ترکیب کابینه، به‌اضافه سفارتخانه ­ها و 34 والی محقق می ­گردد، درحالی‌که این تعریف با آنچه مردم افغانستان می ­خواهند فرسنگ ­ها فاصله دارد.
  3. مقبولیت: از مهم­ترین مؤلفه های حکومت فراگیر یا همه شمول مقبولیت آن است، بدین معنا که حضور موجودیت ­های مؤثر بر قدرت و سیاست و یا متأثر از آن به گونه ­ای در ساختار قدرت تعریف شود که مورد پذیرش مردم افغانستان باشد.
مؤلفه ­های حکومت فراگیر
از مهم ترین مؤلفه های حکومت فراگیر، حضور تمام اقوام و جریان های سیاسی در ساختار قدرت می باشد.
  • آیا حکومت طالبان فراگیر است و بر مبنای مؤلفه های حکومت فراگیر پیش می رود؟

به نظر می­ رسد پاسخ این سؤال منفی است؛ نه واقعیت‌های روی زمین، نه مردم افغانستان، نه جامعه بین‌المللی و نه خود طالبان حکومت موجود را فراگیر و همه‌شمول نمی­ دانند. واقعیت‌های عینی حکایت از آن دارد که در حکومت کنونی طالبان، حقوق اقوام، مذاهب، جریان ­های سیاسی و اقشار مختلف مردم نادیده گرفته شده و قدرت به‌صورت انحصاری در اختیار یک جریان سیاسی به نام طالب است که اعضای آن قریب به 90 فیصد پشتون‌های حنفی مذهب هستند؛ بنابراین مؤلفه های حکومت فراگیر رعایت نشده و قدرت در اختیار افرادی است که دارای مشخصه ­های ذیل ­اند:

  1. طالب هستند؛
  2. پشتون هستند؛
  3. حنفی مذهب هستند.

بنابراین، در حکومت کنونی طالبان سایر جریان­ های سیاسی، اقوام غیر پشتون و سایر ادیان و مذاهب به‌ویژه مذهب جعفری به‌عنوان دومین مذهب که دارای بیشترین پیرو در کشور است، کاملاً نادیده گرفته شده‌اند.

مؤلفه ­های حکومت فراگیر
در کابینه طالبان، مؤلفه های حکومت فراگیر نادیده گرفته شده و مذهب جعفری بعنوان دومین مذهب کشور با پیروان فراوان جایی در حکومت طالبان ندارد.

مردم افغانستان و جریان­ های سیاسی نیز به‌صورت مستمر نارضایتی خویش از حکومت تک گروهی، تک‌قومی و تک مذهبی طالبان را اعلام داشته­ اند و جامعه بین‌المللی نیز با درنظرگرفتن واقعیت‌های موجود در افغانستان، خواستار مشارکت همه گروه ­های قومی، مذهبی و سیاسی در قدرت هستند. طالبان نیز علی­رغم اینکه اخیراً حکومت خویش را فراگیر می­ خوانند به فراگیر بودن آن هرگز باور ندارند. دلیل این ناباوری و ناهماهنگی حکومت داری طالبان با مؤلفه های حکومت فراگیر موارد ذیل است:

  1. طالبان از بدو تشکیل حکومت کنونی آن را سرپرست خواندند و به مردم افغانستان و جامعه بین‌المللی وعده تشکیل حکومت فراگیر دادند و این می ­رساند که طالبان حکومت موجود را فراگیر نمی­ دانند؛
  2. ذبیح‌الله مجاهد در مصاحبه با تلویزیون آمو و در پاسخ به این سؤال که طالبان حکومت پشتونی تشکیل داده ­اند گفت اکثریت مردم افغانستان پشتون هستند و حق دارند که در حکومت باشند؛ این نحوه مواجهه با موضوع نشان می­ دهد که طالبان هم به پشتونی بودن حکومت کنونی اعتراف دارند؛ اما با نادیده‌گرفتن واقعیت ­ها و حداقل و حداکثر درست‌کردن ذهنی دنبال توجیه آن هستند.
  3. هبت الله آخوندزاده رهبر گروه طالبان در خطبه ­های نماز عید قربان گفت باید تمام قوانین و مقررات کشور بر اساس فقه حنفی تنظیم گردد؛ زیرا اکثریت مطلق مردم افغانستان پیرو این مذهب هستند. این سخن به‌صراحت از حذف سایر مذاهب در کشور در چارچوب یک سیاست رسمی پرده بر می ­دارد، البته با این ادعا که اکثریت مردم پیرو مذهب حنفی هستند، درحالی‌که بیشتر از 30 تا 35 فیصد نفوس افغانستان را پیروان مذهب جعفری تشکیل می­ دهند و مقامات طالبان اصرار بر نادیده‌گرفتن حقوق مذهبی این بخش بزرگی از نفوس کشور دارند.
  • آیا در افغانستان ضرورتی به تشکیل حکومت فراگیر وجود دارد؟

بررسی تاریخ سیاسی افغانستان نشان می­ دهد که مهم­ترین علت منازعات در کشور انحصار­گرایی بوده است؛ بدین معنی که اگر تمام عوامل ذی‌دخل در منازعات سیاسی، جنگ­ ها و نابسامانی ­ها در کشور را کنار هم بگذاریم، عامل انحصار سنگینی می­ کند.

برای فهم این موضوع کافیست وضعیت حکومت ­ها پس از کودتای سردار محمد داود خان را ببینیم که به‌خوبی بیانگر نقش چشمگیر انحصارگرایی حاکمان در جنگ ­ها و منازعات ویرانگر در کشور است؛ بنابراین اینکه طالبان می گویند ما تجربه ناکام گذشته را تکرار نمی ­کنیم دروغ محض بود و برعکس این گروه در مسیر تجربه ناکام حداقل چهار دهه ­ای اخیر در حرکت هستند.

لذا باتوجه‌به اینکه انحصارگرایی ام‌المصائب در کشور است و تمام ناگواری های موجود در کشور از آن آب می­ خورد، برای عبور از وضعیت نابسامان موجود، پایان‌دادن به بیش از چهار دهه منازعه در کشور، و دست‌یافتن به صلح و ثبات پایدار، اشد ضرورت به تشکیل حکومت فراگیر با رعایت مؤلفه های حکومت فراگیر فوق الذکر است.

مؤلفه ­های حکومت فراگیر
انحصار گرایی ام المصائب است، طالبان حکومت فراگیر را بر مبنای مؤلفه های حکومت فراگیر تشکیل دهند.

تشکیل حکومت فراگیر به‌عنوان راه‌حل مسائل افغانستان و دستیابی به صلح پایدار هم حق مردم افغانستان است و هم جامعه بین‌المللی به‌ویژه کشورهای منطقه و همسایه ­های افغانستان که سال‌هاست متأثر از اوضاع افغانستان هستند و روزبه‌روز بر دامنه ­ای آن افزوده می ­شود، این حق را دارند که راه‌حل‌های خویش را برای برون‌رفت از وضعیت کنونی مطرح کنند و برای اجرای آن تلاش کنند.

لذا این سخن طالبان که فراگیر بودن یا نبودن حکومت یک مسئله داخلی است و ربطی به دیگر کشورها ندارد با عقل و منطق سیاسی قرن حاضر سازگار نیست؛ بنابراین  پسندیده و بلکه لازم و واجب است که طالبان به «حق زیستن در صلح» مردم افغانستان احترام بگذارند و تأثیرات منفی را که وضعیت افغانستان بر جامعه بین‌المللی به‌ویژه کشورهای همسایه داشته است در نظر گرفته، به تشکیل حکومت فراگیر که مقبول مردم افغانستان باشد، به‌عنوان یک راه‌حل معقول همت گمارند و به مؤلفه های حکومت فراگیر پایبند شوند.

خالد یوسفی، تحلیلگر سیاسی

 

لینک کوتاه:​ https://tahlilroz.com/?p=2962

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

آخرین مقالات