یکی از دشمنان خاموش و مخفی هر نظام سیاسی، فساد اداری است. در طول تاریخ، بارها به تجربه ثابت گردیده است که فساد اداری توانسته اند، قدرت مندترین نظام های سیاسی را از پا در آورند. هر دولت و هر نظام سیاسی که مبتلا به فساد اداری شده اند، هرگز التیام نیافته اند. فساد اداری مرگ خاموش دولت ها و نظام های سیاسی است.
با آنکه در این رابطه تحقیقات، مطالعات و تحلیل های بی شمار صورت گرفته اند و بسیاری از دولت ها، منابع هنگفتی را در مسیر مقابله با فساد اداری، هزینه کرده اند و به مصرف می رسانند، اما این بیماری همچنان به عنوان یک دشمن قدرت مند در نهان بسیاری از دولت ها، وجود دارد و گاها بعضی از آنها را قربانی می گیرد.
باتوجه به اینکه افغانستان متاسفانه طی دو دهه اشغال از سوی آمریکا و غربی ها، بیش از همه ی کشورها مستعد فساد اداری و رشد آن گردیده است، ضروری می نماید تا در این رابطه وضعیت واقعی مورد تحلیل و بررسی قرار داده شود و هشدارهای لازم به طالبان که حاکمان کنونی افغانستان است، داده شود.
فساد اداری
فساد اداری شامل رفتارهای است که مسئولان (از پائین رتبه ها گرفته تا بالاترین مقام های سیاسی)، از امکانات و ظرفیت های سازمانها و ادارات دولتی، جهت تامین منافع مالی و سیاسی، گروهی یا فردی از خود نشان می دهند. فساد اداری از پارتی و واسطه بازی گرفته تا رشوت گیری را شامل می شوند. عدم قوانین اداری، نبود نظارت کافی و ده ها مسائل دیگر در به وجود آمدن فساد اداری نقش دارند.
افغانستان و فساد اداری
فساد اداری از گذشته های دور در ادارات دولتی افغانستان، دیده و ثبت شده است. نظام های سیاسی در افغانستان پیوسته درگیر فساد اداری بوده اند. ولی آنچه که این بیماری را در متن و نهانِ ادارات دولتی نهادینه ساخت، دو دهه اشغال افغانستان از سوی کشورهای غربی و آمریکا بود. از فساد اداری به معنی اخذ رشوت و پارتی بازی گرفته تا سوء استفاده از موقعیت های شغلی و حتی فساد اخلاقی در درون ارگ ریاست جمهوری افغانستان در دوران اشغال به ثبت رسیده است.
فاجعه ی فساد اداری در دوران جمهوریت به قدری همه گیر بود که تقریبا از پائین ترین مامورین اداری گرفته تا مقامات وزارت خانه ها و وکلای پارلمان درگیر آن بودند. سیزده سال حکمرانی کرزی در یک جنگ فرسایشی در مبارزه با فساد اداری خاتمه یافت و پس از وی اشرف غنی حتی خودش به انواع فساد آلوده بود و ارگان ها و کمیسیون های که جهت مبارزه با فساد اداری ایجاد گردیده بودند، خود همان ادارات به منبع اصلی فساد اداری تبدیل شدند.
دو دهه ی دوران جمهوریت دوره ی سختی در افغانستان بود. فساد اداری و انواع فساد اخلاقی، لابالگری و بی بندوباری، زورگویی و انواع لوچک بازی در شهر های افغانستان حاکم بود. از رئیس جمهور گرفته تا وزرا، وکلا و حتی مامورین اداری فاسد و دروغگو بودند. اعتماد اجتماعی کامل از بین رفته بود و هیچ امیدی برای فردای بهتر وجود نداشت. تمام این تراژدی را فساد اداری به وجود آورده بود. همانطور که یاد آوری گردید، سر انجام رئیس جمهور و اصحاب دولتش در فساد شان فرو غلطید و ساقط گردید.
طالبان و فساد اداری
طالبان تقریبا سه سال است که حاکمان بلا منازع افغانستان اند. در طول این مدت افزون بر اینکه موارد متعدد از فسادهای اداری در دستگاه های قضایی و عدلی، نظامی و غیره دیده شده و به ثبت رسیده اند، آنان از حضور افراد و اشخاص غیر طالب در بسیاری از ادارات جلوی گیری نیز نموده اند که این خود نوعی از فساد اداری است.
افزون بر اینکه حضور غیر طالب در دستگاه حکومت طالبان، ممنوع و یا حداقل کمرنگ است، بسیاری از مامورین و کارمندان امارت اسلامی در ولایات دور دست، از مقام و موقعیت شان سوء استفاده نموده و با واسطه و پارتی بازی، از خویشاوندان و نزدیکان شان را در ادارات دولتی مستقر و استخدام می نمایند. فرمان شماره (30) ملاهبت الله رهبر طالبان مبنی بر ممنوعیت و حتی منفکِ افرادی که بر اساس تعلقات خویشاوندی، در ادارات دولتی استخدام گردیده است، بیانگر وجود این نوع فساد اداری در اداره ی طالبان است.
مبارزه با فساد اداری تاکید شریعت
طالبان با شعار اجرای شریعت و عمل به قوانین شرعی از پانزدهم آگست 2021 به اینطرف زعامت افغانستان را به عهده گرفته است. به دلیل اینکه قوانین شرعی اصول اساسی و خط مشی فکری طالبان در مسئله ی حکومت داری است، بهتر است بدانیم که یکی از مسائلی که شریعت اسلام به صورت کاملا روشن و صریح بدان تاکید کرده و مجازات های سختی را برای مرتکبان آن در نظر گرفته است، فساد اداری می باشد.
هر شکلی از فساد اداری در دین اسلام ممنوع و مذموم است. قران کریم، فساد اداری را در آیه ی 25 سوره الحدید و آیه ی 105 سوره نساء، به صورت جدی تقبیح و ممنوع نموده و مجازات های متفاوت برای هریک از انواع فساد اداری را در نظر گرفته است. حکومت اسلامی از منظر قران، بر اساس عدل و انصاف و اصلاح برقرار می شود که تضاد غیر قابل جمع با ماهیت فساد دارد.
طالبان که اکثرا تحصیل یافته گانِ مدارس دینی استند، انتظار می روند که با برخورد غیر قابل تسامح شریعت با انواع فساد، به خوبی آشنایی داشته باشند. به همین دلیل توقع می روند که طالبان وفا به عهد کنند و از هر نوع فساد اداری جلوی گیری نمایند. زیرا همانطور که گفته شد، فساد اداری تنها شامل رشوت گیری نمی شود، بلکه سوء استفاده از مقام سیاسی و صلاحیت های اداری بدتر از رشوت گیری و تامین هزینه های مالی محسوب می شود.
پیامدهای عدم مبارزه با فساد اداری
فساد اداری افزون بر اینکه بر خلاف حکم صریح اسلام و قران است، همانطور که در مقدمه بدان تاکید گردید، دشمن قدرت مند نظام سیاسی نیز می باشد. از اینرو عدم توجه طالبان به فساد اداری و نبود برنامه ی منظم نظارتی جهت جلوی گیری از گسترش و رشد این پدیده ی شوم در دستگاه نظام سیاسی امارت اسلامی، متاسفانه چشم انداز آینده ای حاکمیت طالبان را با چالش های جدی مواجه می سازد.
ذلت ها و حقارت های که اکنون رهبران فراری افغانستان در خارج از کشور تجربه می کنند، نتیجه ی فسادهای استند که آنها در طول دو دهه ی گذشته مرتکب شده اند. از این رو تداوم فساد اداری و تشدید این پدیده ی شوم در حکومت امارت اسلامی طالبان، بدون تردید آنها را نیز دچار سرنوشت رهبران فراری افغانستان خواهد کرد. بنابراین طالبان اگر با فساد اداری مبارزه ننمایند و برای برچیدن این پدیده ی شوم پلان و برنامه ریزی نکنند، کمترین مجازاتی که خواهد داشت، سقوط و فرار و تحمل حقارت و ذلت در کشورهای دور و نزدیک است.
عایشه ببرک خیل