مهار مواد مخدر در افغانستان
مواد مخدر در افغانستان تنها یک محصول کشاورزی نیست؛ تاریخ سیاسی این سرزمین طی نیم قرن گذشته نشان داده که تریاک در افغانستان یک ساختار اقتصادی، ابزار سیاسی، منبع مالی جنگ، و ستون فقرات معیشت جنوب و جنوبغرب کشور بوده است. از دهۀ ۱۳۶۰ تا امروز، همۀ حکومتها در برابر این غول اقتصادی شکست خوردند؛ از مجاهدین و دولتهای پساطالبان گرفته تا نیروهای خارجی که با بودجههای میلیارد دالری وارد جنگ با مواد مخدر شدند، اما نه تنها موفقیتی به دست نیامد، بلکه افغانستان همچنان بزرگترین تولیدکنندۀ تریاک جهان باقی ماند.
با سقوط نظام جمهوریت و تسلط طالبان بر افغانستان، بسیاری از تحلیلگران انتظار داشتند که حلقههای مافیایی مواد مخدر قدرت بیشتری بگیرند. اما هشت ماه پس از استقرار امارت، ملاهبتالله آخوندزاده طی فرمانی تاریخی کشت، تولید، خرید، فروش، انتقال و استعمال مواد مخدر را ممنوع اعلام کرد؛ فرمانی که برای بسیاری ناباورانه بود، زیرا افغانستان بدون آنکه فرصت جایگزین اقتصادی داشته باشد، ناگهان از یک اقتصاد مبتنی بر مواد مخدر به یک اقتصاد «محروم از آن» پرتاب شد.
اینک چهار سال پس از آن فرمان، اکنون بزرگترین کاهش ثبتشده در تاریخ مبارزه جهانی با مواد مخدر در افغانستان رخ داده است. طبق گزارش نهادهای معتبر جهانی از جمله UNODC، اتحادیه اروپا، و حتی نهادهای امنیتی منطقهای، سطح زیرکشت تریاک در افغانستان به کمترین میزان طی ۲۰ سال گذشته رسیده است؛ دستاوردی که حتی منتقدان طالبان نیز به دشواری میتوانند انکار کنند.
اما در پسِ این دستاورد بزرگ، پرسشی اساسی مطرح است: آیا سیاست طالبان در مهار مواد مخدر میتواند بدون حمایت اقتصادی منطقه و جهان دوام بیاورد؟
سرنوشت مواد مخدر در بیست سال گذشته؛ از ناکامی جمهوریت تا موفقیت طالبان
در دو دهۀ گذشته، اقتصاد جنگ و فساد ساختاری یکی از مهمترین موانع مبارزه با مواد مخدر در افغانستان بود. شبکههای مافیایی بهصورت عمیق در سطوح بالا نفوذ داشتند و گزارشهای متعدد نشان میداد که برخی از مقامات دولتی، فرماندهان محلی و سیاستمداران از چرخه قاچاق سود میبردند. حضور بیش از ۴۰ کشور خارجی نیز نتوانست این شبکههای پیچیده را مهار کند. در چنین ساختاری، مبارزه با مواد مخدر نهتنها با مانع روبهرو بود، بلکه بهنوعی به اقتصاد سیاسی جنگ پیوند خورده و در بسیاری از موارد از درون تضعیف میشد.
روشهای مبارزه نیز اشتباه و غیرکارآمد بود. آمریکا میلیونها دالر برای سمپاشی زمینها و نابودی کشت تریاک مصرف کرد، اما هیچ برنامۀ جایگزین اقتصادی برای دهقانان فراهم نشد. در نتیجه، دهاقین که با فقر ساختاری دستوپنجه نرم میکردند، دوباره به کشت تریاک برگشتند؛ زیرا هیچ محصولی درآمد و امکان زندهمانی مشابه برای آنان نداشت. افزون بر این، روند مبارزه بیشتر امنیتیسازی شده بود؛ پروژههایی که بهجای اصلاحات اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی، به قراردادهای امنیتی و عملیات مقطعی تبدیل شده و عملاً از واقعیتهای زندگی مردم فاصله داشت.
با چنین زمینهای، فرمان ملاهبتالله در سال نخست حکومت طالبان نقطۀ عطفی تعیینکننده بود. این فرمان برخلاف سیاستهای بیستسالۀ گذشته از چند ویژگی کلیدی برخوردار بود: طالبان تولید و معامله مواد مخدر را صراحتاً «حرام» اعلام کردند و آن را از سطح یک کار غیرقانونی به یک گناه شرعی ارتقا دادند؛ امری که تأثیر روانی و اجتماعی گسترده داشت. اجرای فرمان نیز یکدست و بدون استثنا انجام شد؛ از نهادهای امنیتی تا والیان و دستگاه قضایی همگی بهطور هماهنگ آن را تطبیق کردند. نبود فساد گسترده در ساختار جدید و حاکمیت سیاسی یکپارچه ـ در غیاب جنگسالاران محلی و بحرانهای درونحکومتی ـ زمینهای فراهم ساخت که این فرمان بدون مانع به اجرا برسد.
بازتاب جهانی؛ وقتی دنیا کاهش مواد مخدر را «غیرمنتظره» مینامد
در چهار سال گذشته، موجی از بازتابهای جهانی، گزارشهای پژوهشی و اظهارنظرهای رسمی نشان داده که کاهش کشت تریاک در افغانستان یک تحول غیرمنتظره و در سطح بینالمللی «تاریخی» ارزیابی شده است. نهادهای معتبر جهانی از جمله UNODC این کاهش را «بزرگترین تحول ثبتشده در تاریخ تحقیقات سازمان ملل» توصیف کردهاند و اتحادیۀ اروپا در گزارش ویژهای اعلام کرده که سطح زیرکشت در هلمند از ۱۲۸ هزار هکتار به تنها ۷۴۰ هکتار رسیده است؛ رکوردی که در هیچ کشور دیگری مشاهده نشده است.
مرکز مطالعات بینالمللی بریتانیا نیز تأکید کرده که طالبان در سه سال به دستاوردی رسیدهاند که غرب در بیست سال حتی به نیمی از آن نزدیک نشده بود. کاهش قاچاق در ایران نیز بهطور مستقیم این تغییر را تأیید میکند؛ زیراآمارهای منابع رسمی ایران نشان میدهد که ورود مواد مخدر از مرزهای شرقی این کشور کاهش یافته و یا تقریباً متوقف شده است.
در کنار این گزارشها، کشورهای منطقه نیز مواضع روشنی اتخاذ کردهاند. چنانچه عالیترین مقامهای روسیه، این تحول را «اقدام جدی طالبان در مهار شبکههای مواد مخدر» توصیف کرده، و بهنظر میرسد که مسکو بهدلیل «پیشرفت چشمگیر طالبان در مبارزه با تروریسم و قاچاق مواد مخدر»، اقدام به بهرسمیتشناختن حکومت طالبان نموده است، و مقامهای دیگر کشورهای منطقه نیز افغانستان را «موفقترین کشور منطقه در مبارزه با مواد مخدر» خواندهاند.
در داخل افغانستان نیز مقامات طالبان بارها تأکید کردهاند که اجازه نمیدهند خاک افغانستان دوباره به منبع تهدید علیه جهان تبدیل شود. آنان مبارزه با مواد مخدر را تنها یک فرمان شرعی یا اقدام امنیتی نمیدانند، بلکه آن را بخشی از سیاست خارجی، ابزار کسب اعتبار بینالمللی و معیاری برای سنجش همکاریهای منطقهای تعریف کردهاند.
در مجموع، هم وضعیت میدانی و هم اجماع جهانی نشان میدهد که این کاهش بیسابقه نه یک رویداد مقطعی، بلکه یک تغییر ساختاری در سیاست مواد مخدر افغانستان است که در سطح منطقه و جهان پیامدهای مستقیم برجای گذاشته است.
پس از ممنوعیت؛ تنهایی افغانستان در امر مبارزه با مواد مخدر
ممنوعیت کشت مواد مخدر در افغانستان هرچند دستاوردی تاریخی و کمسابقه رقم زد، اما پشت این موفقیتِ چشمگیر، واقعیتی تلخ از فرسایش معیشتی هزاران خانواده دهقان نهفته است؛ خانوادههایی که سالها چرخه زندگیشان با درآمد تریاک میچرخید و اکنون در نبود هرگونه بدیل اقتصادی فوری، با کشتهایی مواجهاند که سود و پایداری گذشته را ندارند.
زعفران، گندم و پنبه هرگز بهاندازه تریاک بازدهی نداشتهاند و این تفاوت اقتصادی زمانی دشوارتر میشود که در چهار سال اخیر خشکسالیهای پیهم و فقر عمیق، فشار زندگی را دوچندان کرده است. آنچه این بحران را سنگینتر میسازد، سکوت و بیعملی جامعه جهانی است؛ جهانی که با وجود ستایش کاهش بیسابقۀ مواد مخدر، هنوز هیچ برنامه عملی و مشهودی برای حمایت از دهقانان یا ایجاد فرصتهای جایگزین روی دست نگرفته است.
در همین راستا، نهادهای بینالمللی مانند UNODC و اتحادیه اروپا بهروشنی هشدار دادهاند که اگر اقتصاد محلی تقویت نشود و جهان بهگونه واقعی در ایجاد بدیلهای پایدار سهیم نگردد، سیاست طالبان در مهار مواد مخدر ممکن است دوام نیاورد و دهقانان ناچار شوند دوباره به کشت تریاک برگردند.
اما همکاری جهانی بهدلیل مجموعهای از گرههای سیاسی و بیاعتمادیها به تعویق افتاده است: حکومت طالبان هنوز به رسمیت شناخته نشده، کمکها بیش از حد سیاسی شدهاند، برخی کشورها از بحران افغانستان بهرهبرداری ژئوپولیتیک میکنند و شکاف بیاعتمادی میان کابل و غرب همچنان پابرجاست.
حاصل این وضعیت، تنهایی افغانستان در میدان مبارزه با بزرگترین منبع قاچاق جهانی است؛ کشوری که منبع اصلی تریاک را متوقف کرده، اما در بدل این خدمت بزرگ، هیچ پشتیبانی واقعی دریافت نکرده است.

جمعبندی؛ دستاورد بزرگ، آینده مبهم
مبارزه طالبان با مواد مخدر اکنون بهعنوان یکی از کمسابقهترین تحولات معاصر افغانستان شناخته میشود؛ تحولی که بدون جنگ، بدون بودجه خارجی و تنها بر اساس یک تصمیم سیاسی و شرعی توانست ساختاری را در هم بشکند که دو دهه حکومت جمهوریت و حضور بیش از چهل کشور خارجی از مهار آن ناتوان مانده بودند.
این موفقیت نهتنها امنیت منطقه را بهبود بخشیده و مسیر قاچاق را محدود کرده، بلکه نشان داده است که اراده سیاسی یکدست چگونه میتواند جایگزین میلیاردها دالر هزینه و عملیات نظامی گردد. در واقع، جهانی که سالها شاهد افزایش تولید مواد مخدر در افغانستان بود، امروز با نمونهای روبهرو است که بسیاری آن را «نقطۀ عطف» در تحولات تاریخی کشورهای منطقه میدانند.
اما این دستاورد بزرگ روی دشواری نیز دارد. دهقانان افغان پس از ممنوعیت کامل کشت مواد مخدر تحت فشار شدید اقتصادی قرار گرفتهاند و بدون حمایت جامعه جهانی، امیدی به دوام این سیاست نیست. اگر برنامههای کشت جایگزین تأمین نشود و اگر مسئولیت جهانی در حمایت از معیشت دهقانان جدی گرفته نشود، خطر بازگشت دوباره به چرخه اقتصاد تریاک جدی است؛ چرخهای که شکست دوبارهاش بهمراتب دشوارتر و پرهزینهتر خواهد بود. از همینرو، تتمیهی کلام این است که موفقیت طالبان در مبارزه با مواد مخدر تا امروز واقعی و قابل سنجش بوده، اما پایداری آن تنها با همکاری صادقانه جهان امکانپذیر است.
نقیب الله جمشید











