اخیراً طالبان نهادی را تحت عنوان «شورای عالی زبان ها» ایجاد کرده اند. این نهاد که قرار است زیر نظر وزارت اطلاعات فرهنگ فعالیت بکند، به گفته مقامهای این وزارت، هدف از ایجاد شورا «غنیسازی و معیاریسازی زبانها» در کشور است. گرچه نظیر این نهاد در کشورهای دیگر از جمله ایران، مصر و برخی دیگر کشورهای عربی تحت عنوان «فرهگنستان زبان» وجود دارد که در حوزه های مختلفی از جمله معادلسازی برای واژههای بیگانه کار می کنند و دستاوردهای خوبی هم داشتهاند؛ اما ایجاد اینگونه نهادها در افغانستان علیرغم اینکه ذاتاً امر پسندیده است؛ ولی نگرانیهای را نیز به همراه دارد که در این نوشته به آن پرداخته میشود.
زبان های موجود در افغانستان
همان گونه که افغانستان را میتوان رنگینکمان اقوام نام گذاشت، رنگینکمان زبان ها هم است. مردم افغانستان به زبان های مختلفی تکلم می کنند که از آن جمله می توان به زبان فارسی دری، پشتو، ازبکی، بلوچی، ترکمنی، نورستانی، پامیری، پشه ای، و عربی اشاره کرد.
- زبان های رسمی در افغانستان
پس از تشکیل افغانستان بهعنوان یک کشور و جغرافیای سیاسی مستقل و دارای مرزهای بینالمللی مشخص در سال 1125، زبان رسمی این سزمین فارسی بود و تمام اجراآت دولتی و امورات اداری به این زبان اجرا می شد و از همین جهت زبان فارسی جزء مفاخر فرهنگی مردم افغانستان محسوب می شود.
اما در سال 13012 هجری شمسی برابر با 1936 میلادی همزمان با به قدرت رسیدن محمدظاهر شاه که قدرت واقعی در اختیار کاکایش هاشم خان بود، در کنار زبان فارسی، پشتو نیز به عنوان زبان دوم رسمیت یافت و در سال 1343 با تدوین قانونی اساسی با اهداف و اغراض سیاسی «نام زبان فارسی» به «دری» تغییر داده شد و همین باعث شد که امروزه عده ای در راستای اهداف سیاسی که دارند از جدای زبان فارسی و دری سخن بگویند.
پیشینه مواجه طالبان با زبان های موجود در افغانستان
بدون شک طالبان یک جنبش اسلامگرای پشتون هستند و بیش از اینکه اسلام و ارزشهای اسلامی در گرایش افراد به این گروه تأثیر داشته باشد، عرق قومی و قبیله ای این نقش را بازی کرده است. بدین لحاظ حفظ منافع پشتون ها در جنبش طالبان جزء اولویت های این گروه بوده و است.
دفاع از منافع پشتون، طالبان را تا سرحد مبارزه با مفاخر فرهنگی افغانستان از جمله زبان ها بهپیش برده است. از همین جهت است که در دور حاکمیت طالبان زبان ازبکی که دارای بیشترین گویشوران پس از زبان فارسی و پشتو هست، کاملاً مغفول و متروک بوده و است، زبان فارسی هم علیرغم اینکه زبان رسمی کشور است (هرچند به آن، دری گفته میشود) و نقش زبان میانجی را در افغانستان دارد، مورد بی مهری مقامات طالبان بوده و با سیاست های حذف گرایانه طالبان مواجه است.
هدف طالبان از تشکیل شورای عالی زبان ها
چنانکه پیشازاین اشاره شد، نمونه این گونه نهادها در کشورهای دیگر از جمله ایران، مصر و برخی دیگر از کشورهای عربی نیز وجود دارد که در حوزه های مختلفی از جمله فرهنگنویسی، زبانشناسی، لهجهشناسی، نوشتن قوانین زبان و رسمالخط، معادلسازی برای واژههای بیگانه کار می کنند.
اما ایجاد چنین نهادی در افغانستان و آنهم توسط طالبان که پیشینه نیکی در ارتباط با زبان های موجود در افغانستان بهجز پشتو که زبان قبیله ای این گروه است ندارد، نگرانی های را به وجود می آورد و گمان می رود بیش از اینکه این نهادها در راستای تقویت و معیاری سازی زبانهای کشور کار بکند، محلی باشد برای تضعیف زبان ها از جمله فارسی که مقامات طالبان آن را مانع فرهنگی سلطه قبیله می دانند.
پیامدهای تشکیل شورای عالی زبان ها
شورای عالی زبان ها در شرایط کنونی و تحت حاکمیت طالبان بدون شک منجر به کشمکش های زبانی در بین اقوام افغانستان از جمله فارسیزبانان و پشتو زبانان می شود؛ زیرا چنانکه پیشازاین اشاره شد در حسننیت طالبان از تشکیل این شورا، تردید جدی وجود دارد که عامل اصلی این تردید عملکرد گذشته و کنونی طالبان در رابطه با زبان های غیر پشتو از جمله فاسی است؛ لذا دور از تصور نخواهد بود که مقامات طالبان با استفاده از این نهاد در دنبال امر و نهی های در کاربرد واژگان به گویشوران زبانهای موجود در کشور بهویژه زبان فارسی است که لاجرم واکنش های سخت اجتماعی را نیز در پی دارد.
نگرانی دیگری که از ایجاد این نهاد در حکومت طالبان وجود دارد، تخصص گریزی در این حکومت است. بدون شک «شورای عالی زبان ها» یک نهاد تخصصی است و کسانی باید در این شورا برگزیده شود که تخصص کافی در زمینه زبانشناسی داشته باشند؛ اولاً افغانستان در کل با فقدان چنین متخصصین مواجه است؛ ثانیاً طالبان نیز علاقه مندی به جذب متخصصین را ندارد. این دو عامل باعث می شود که افسار این اداره در اختیار افراد غیرمتخصص باشد که نتیجه ضروری عملکرد آنها جز تباهی فرهنگی، تاریخی و در نهایت شکاف های عمیق اجتماعی نمی باشد.
پیشنهاد به طالبان
باتوجهبه اینکه زبان های در کشور بهعنوان میراث تاریخی و فرهنگی مردم محسوب می شود. افتخارات هر زبان جزو سرمایه های ملی و تمدنی کشور و متعلق به همه اقوام اتباع افغانستان است. پسندیده است که طالبان به زبانهای بومی بهعنوان سرمایه های فرهنگی بنگرد و از مقابل هم قراردادن زبانها خودداری کند.
تشکیل «شورای عالی زبان هاا» امر نیکی است؛ اما مشروط بر اینکه عاری از سیاست های قوم گرایانه باشد و در اختیار افراد متخصص قرار گیرد؛ لذا پسندیده است که اولاً طالبان در رفتار گذشته خود تجدیدنظر کنند و به تمام زبان ها بهعنوان ارزشهای ملی، فرهنگی و تاریخی این جغرافیا بیندیشند؛ ثانیاً با گماشتن افراد متخصص و نمایندگان مسلکی تمام زبان های کشور در شورای عالی زبان ها، زمینه ای تقویت زبان های موجود در کشور را فراهم کنند. در غیر این صورت تشکیل این شورا مصیبتی دیگری فراروی ملت افغانستان خواهد بود.
جاوید یوسفی