هم صدایی ملی
در حالیکه نزدیک به چهار و نیم سال از بهقدرت رسیدن طالبان در افغانستان میگذرد، در این مدت مخالفان حکومت موجود موضعگیریهای مختلفی داشتند. آنان گاهی از گزینه نظامی علیه طالبان سخن میزدند و هرازگاهی هم از مذاکره و صلح و گفتوگو سخنهایی بر زبان جاری میکردند. اما در طول این مدت، جایگاه یک اپوزیسیون قوی در مقابل طالبان که قدرت مطلق را در کشور در دست دارند، خالی بود. پراکندگی شدیدی بین مخالفان (سیاسیون حکومت پیشین) وجود داشت که بهخودی خود هرگونه موضعگیری یا اقدامی را خنثی مینمود.
مردم خسته
در کنار آن، سالها جنگ و خونریزی در کشور سبب شد که مردم به ندای جنگطبی لبیک نگویند و از شعارهای پوپولیستی رهبران سیاسی پیروی نکنند. بکراند یا گذشته این چهرههای سیاسی در تبعید نیز یکی از عللهای دیگری بود که سبب شد مردم و کشورهای منطقه و جهان، روی آنان حساب باز نکنند.
هم صدایی ملی؛ اپوزیسیون برگشت
با این همه چند روز قبل، ائتلافی تحت عنوان «هم صدایی ملی» با محوریت اکثر چهره های مخالف طالبان از جمله محمد حنیف اتمر، محمد محقق، عطا محمد نور، احمد مسعود، عبدالرشید دوستم و… تشکیل شد و تا حدودی توانست خلاء اپوزیسیون را پر کند، با وجود آنکه برخی از نهادها و چهرههای مثل صلاحالدین ربانی، رئیس جمعیت اسلامی از حضور در این ائتلاف انصراف دادند و راه خود را جدا کردند.
اصلاحطلبی مخالفان طالبان
ائتلاف هم صدایی ملی، سر و صداهای زیادی را بهراه انداخت و توجه خیلیها را به خود جلب کرد. در اعلامیهای که از سوی این جریان منتشر شد، یکی از نکات قابل تامل آن، توسل به گفتگو و مذاکره با طالبان و دوری از گزینههای نظامی بود. نکتهای که متضاد موضعگیریهای قبلی این چهرهها بوده و بهنوعی اصلاحات در این اپوزیسیون شکل گرفت که از نظر خیلی از نظریهپردازان علم سیاست، قابل قبول است.
جز مذاکره، راهی نیست
بهنظر میرسد که در طول چهار و نیم سال گذشته، مخالفان طالبان دریافتهاند که بهجز مسیر مذاکره، راه دیگری برای ورود به میدان سیاسی کشور ندارند. کشورهای منطقه و جهان از هیچ اقدام نظامی علیه حکومت طالبان حمایت نکرده و همینطور در داخل، مردم نیز برخلاف جنگ و تنش هستند.
فاینل (فینال) بازی طالبان و مخالفان
بازی و جدایی طالبان و مخالفان آن به فینال رسیده و اکنون فرصت مناسبی است که دو طرف با عقلانیت سیاسی، مسیر مذاکره را هموار کنند. جناح مخالف، موضع خود را اعلام کرد و به مردم و دنیا مخابره کرد که طرفدار جنگ نه، بلکه طرف صلح و مذاکره است. اینجا زمان آزمایش طالبان است که باید با استفاده از فرصت و فضایی موجود، به ندای مذاکرهطلبی مخالفان خود لبیک بگوید و صلح و آشتی را رقم بزند و به این جدایی خاتمه دهد.
انتخاب با طالبان است
فینال این بازی میتواند با آشتی و صلح و ختم تنشها بهپایان برسد و هم میتواند سبب یک جنگ و تنش دیگر گردد که جز مصیبت و بدبختی برای تن زخمی افغانستان، چیزی بههمراه نخواهد داشت.
امریکا و پاکستان، علیه افغانستان
اگر بازتر و عمیقتر به قضایای افغانستان بنگریم، برنامههای زیادی برای بهانزوا بردن کشور وجود دارد. امریکا برای پایگاه بگرام چنگ و دندان تیز کرده و آن طرف پاکستان مدام بر طبل دشمنی میکوبد و حملاتی را علیه افغانها و افغانستان انجام میدهد. در چنین شرایطی، پراکندگی یعنی زخم عمیق و این زخم برای کشور جانسوز است.
نوبت طالبان رسید
اکنون نوبت طالبان است که در فینال بازی، چگونه بازی میکند و چگونه مصالح ملی را درنظر میگیرد. پایان بازی، نباید یک شکست دیگر برای کشور باشد، بلکه آشتی، صمیمیت و اتحاد از درون آن بیرون شود تا افغانستان بتواند نفس راحتی بکشد و بهسمت خودکفایی برود.
اعتمادسازی، مهمترین موردی است که باید هم طالبان و هم مخالفان انجام دهند. اگر این صلح و گفتوگو شکل نگیرد، بدون شک بازنده هردو طرف خواهند بود. هم طالبانی که بهشدت به مشروعیت داخلی و جهانی نیاز دارد و باید تمام جناحها را با خود داشته باشد و هم مخالفانی که بین مردم شدیدا به مشروعیت نیاز دارند و باید چهره درستی را از خود به نمایش بگذارند.

احمدی











