درگیریهای افغانستان و پاکستان
درگیریها میان نیروهای حکومت طالبان و اردوی پاکستان، که طی روزهای گذشته شدت گرفته، یکی از جدیترین تنشهای دوجانبه در سالهای اخیر را رقم زده است. این درگیریها، که ریشه در اختلافات دیرینه بر سر مرزهای مشترک، اتهامات متقابل در مورد حمایت از گروههای تروریستی، و نقض حاکمیت ملی دارد، به سرعت از درگیریهای پراکنده مرزی به عملیات تلافیجویانه گسترده تبدیل شده است.
اسلام آباد، طالبان را متهم به پناه دادن به تحریک طالبان پاکستان (TTP) میکند، در حالی که طالبان حملات هوایی پاکستان به خاک افغانستان را «تجاوز آشکار» میدانند. این تحولات نه تنها روابط دو کشور را به پایینترین سطح تنزیل داده، بلکه نگرانیهای منطقهای و بینالمللی را نیز برانگیخته است. بر اساس گزارشهای سازمان ملل متحد، این درگیریها تاکنون منجر به کشته شدن حداقل ۱۷ غیرنظامی و زخمی شدن بیش از ۳۴۶ نفر شده است.
در این جا به بررسی عملیات نیروهای طالبان در مقابله با پاکستان و پیامدهای این درگیریها پرداخته می شود و فرصت های بی نظیری که این تحولات در ارتباط با درگیریهای افغانستان و پاکستان به وجود آورده است، مورد تحلیل و ارزیابی قرار میگیرد.
زمینه و آغاز درگیریهای افغانستان و پاکستان
تنشها از ۹ اکتوبر آغاز شد، زمانی که پاکستان تجاوز هوایی به نقاطی در کابل، خوست، جلالآباد و پکتیکا انجام داد و ادعا کرد که این عملیات علیه مخفیگاههای TTP، از جمله محل احتمالی رهبر آن، نور ولی محسود، بوده است. این حملات که نقض فاحش حاکمیت افغانستان بود، طالبان را مجبور نمود که از ولایتهای کنر، ننگرهار، هلمند، پکتیا، خوست و پکتیکا عملیات گستردهای را علیه مواضع نظامی پاکستان در امتداد خط دیورند آغاز کنند.
درگیریهای افغانستان و پاکستان، هر دو طرف از سلاحهای سبک و سنگین، از جمله توپخانه، خمپاره و دیگر سلاحهای پیشرفته استفاده کردند. تصاویر و ویدیوهای منتشرشده در شبکههای اجتماعی، عمدتاً از کشتهشدگان پاکستانی حکایت دارند، هرچند طالبان ادعا میکند بیش از ۵۸ سرباز پاکستانی را کشته است، در حالی که پاکستان تلفات خود را ۲۳ کشته و صدها مجروح از سوی طالبان اعلام کرده است.
درهرصورت، به دلیل عدم پوشش رسانههای معتبر بینالمللی از صحنه نبرد، اطلاعات عمدتاً بر پایه گزارشهای غیررسمی استوار است و نمیتوان به پُستهای احساسی در شبکههای اجتماعی به طور کامل اعتماد کرد. اما آنچه مسلم است، اینست که هر دو طرف تلفات سنگینی متحمل شدهاند.
با همه حال، واکنش طالبان به تجاوز پاکستان، فراتر از انتظار بود. طالبان با حمله وسیع نشان داد که هرچند توان نظامیاش برابر با پاکستان نیست، اما نقض حریم هوایی خود را تحمل نخواهد کرد. این موضوع، مهمترین نکته درگیریهای اخیر است؛ طالبان نه تنها حاکمیت خود را خط قرمز اعلام کرد، بلکه با استفاده از تاکتیکهای نامتقارن و حملات غافلگیرانه، پیام روشنی به اسلامآباد فرستاد: «هرگونه تجاوز، پاسخی قاطع خواهد داشت».
اظهارات مقتدرانه مقامات طالبان در مقابل پاکستان
یکی از موارد بر جسته و قابل توجه در این درگیریهای افغانستان و پاکستان، اظهارات قاطع و مقتدرانهی مقامات طالبان بودند. ذبیحالله مجاهد، سخنگوی طالبان، اعلام کرد: «ما اهداف نظامی خود را محقق ساختیم و به درخواست طرف پاکستانی، جنگ را متوقف نمودیم، اما هرگونه نقض مجدد، پاسخی شدیدتر را در پی خواهد داشت».
برخی از مقامات وزارت خارجه و دیگر مقامهای طالبان به صورت تلویحی و غیر مستقیم طی روزهای گذشته روی این موضوع تأکید داشته اند که آنها هنوز با پاکستان مدارا می کنند و تمایل به درگیری گسترده ندارند. زیرا طالبان اعتقاد دارند که مردم پاکستان صلحجو استند و بعضی از عناصر در پاکستان سعی در خرابکاری روابط دو کشور دارند.
با این حال اما طالبان، حق دفاع از خاک را محفوظ می دانند و با آنکه آمادهای برقراری صلحاند، اما تمامیت ارضی و استقلال افغانستان خط قرمز آنهاست. چنانچه وزارت دفاع طالبان نیز در بیانیه پایانی، عملیات را «موفق و انتقامی» توصیف کرده و هشدار داده است که «هرگونه تجاوز، پاسخی قاطعتر» را به دنبال خواهد داشت.

حمایت افغانها از طالبان و فرصت تامین وحدت ملی
یکی از نکات برجسته این درگیریها، حمایت بیسابقه افغانها از عملیات طالبان علیه پاکستان است. برای نخستین بار، اغلب چهرههای مخالف طالبان، حمایت جانی و مالی خود را از این جنگ اعلام کردند. این موج حمایتی، ریشه در خشم عمومی از حملات هوایی پاکستان به کابل دارد، که نماد حاکمیت ملی افغانها تلقی میشود. سیاستمداران، فعالان مدنی و حتی برخی رهبران قومی، طالبان را در دفاع از مرزها ستودند و تأکید کردند: «نقض حریم کابل، خط قرمز همه افغانهاست».
این همبستگی، نشاندهنده وحدت ملی در برابر «دشمن خارجی» است و میتواند طالبان را در داخل تقویت کند. از این رو طالبان نباید این فرصت را از دست دهد و برای تامین وحدت ملی و جذب واحدها و افراد مخالف، لازم است گفتگوهای جامع و سازنده را با همه طرفها آغاز کنند. زیرا وضعیت جاری به گونهی پیش آمده است که همه چیز برای برگذاری یک گفتگوی بین الافغانی فراهم است و به احتمال زیاد تمام طرفها با تساهل و تسامح بتوانند به نتیجه برسند.
به همین دلیل وضعیت کنونی فرصتی بینظیرخلق کرده است که می تواند صلح دائمی را در افغانستان فراهم سازد و آینده کشور را از نزاع و درگیری های پیاپی و جنگ های نیابتی قدرتها، نجات بخشد. بنابراین طالبان ضمن اینکه در دفاع از افغانستان بایستی همچنان مقتدرانه چه در عرصه دپیلماسی و چه در میدان جنگ عمل کنند، لازم است تا از این فرصت برای تامین وحدت ملی نیز تلاش نمایند.
در یک جمعبندی کلی میتوان گفت که تحولات اخیر درگیریهای افغانستان و پاکستان، جایگاه طالبان را بهعنوان مدافع حاکمیت ملی افغانستان تثبیت کرده است؛ ولی این روند بهای سنگینی از نظر انسانی و اقتصادی برای هر دو کشور در پی داشت. اگر این وضعیت بهدرستی مدیریت نشود، خطر گسترش بحران در آینده دور از انتظار نخواهد بود. از همین رو، کابل و اسلامآباد ناگزیرند اختلافات خود را از راه گفتوگو و تفاهم دیپلماتیک حلوفصل کنند.
در عین حال، حمایت گسترده داخلی از طالبان، فرصتی کمنظیر برای تحکیم وحدت ملی در کشور بهشمار میرود. طالبان باید از این فرصت بهدرستی بهره گیرند و همانگونه که با احساس مسئولیت و روحیهی وطندوستی در برابر تجاوز پاکستان ایستادند، این بار نیز برای تحقق صلح پایدار و همبستگی ملی گام بردارند. برگزاری گفتوگوهای بینالافغانی میتواند راهی باشد تا همهی نیروها گرد یک میز جمع شوند و سرنوشت مشترک افغانستان را از دایرهی بحران و تفرقه نجات دهند.
مسلم اخلاقی