Facebook
Twitter
Telegram
WhatsApp
Email
Print

حمله بر مراسم یهودیان در استرالیا

در تاریخ 14 دسمبر 2025، مراسم حنوکای یهودیان در کنار ساحل بوندای سیدنی به صحنه تیراندازی و وحشت مبدل شد. مقامات کشورهای مختلف این رویداد را حادثه تروریستی اعلان کردند و رسانه‌های معتبر از کشته‌شدن دست‌کم 16 تن و زخمی‌شدن ده‌ها نفر گزارش دادند. برخی گزارش‌ها از احتمال الهام‌گیری عاملان از ایدئولوژی داعش سخن گفته‌اند، هرچند جزئیات تحقیق هنوز در جریان است و هر نتیجه‌گیری قطعی، وابسته به اسناد رسمی و روند محاکمه قضایی خواهد بود.

اما آن‌چه معمولا بعد از یک حمله تکان‌دهنده رخ می‌دهد، تنها یک روند امنیتی و عدلی نیست؛ بلکه یک روند دیگر هم به سرعت فعال می‌شود: جنگ روایت‌ها. در این جنگ، هر جریان سیاسی چه در داخل اسرائیل  چه در غرب، چه در منطقه می‌کوشد این حادثه را در چارچوبی بچیند که بیشترین منفعت را برایش داشته باشد.

  • واقعه سیدنی؛ ضربه بر امنیت عمومی

هدف قرار دادن مردم به خاطر هویت دینی‌شان، فرقی نمی‌کند یهودی، مسلمان، مسیحی یا هر گروه دیگر، نه مقاومت است و نه عدالت‌خواهی؛ این جنایت است. در عین زمان، محکوم‌ کردن یک جنایت نباید به چک سفید برای خاموش‌ کردن نقدهای مشروع بر سیاست‌های دولت اسرائیل در غزه تبدیل گردد. این دو را باید با دقت از هم جدا کرد: کشتار غیرنظامیان جنایت است و نقد سیاست‌های یک دولت یک امر سیاسی است.

همین تفکیک وقتی حیاتی می‌شود که ببینیم چگونه پس از این حادثه، بعضی جریان‌ها تلاش می‌کنند بحث را از «امنیت شهروندان و خطر افراطیت» به سمت تسویه‌حساب‌های ژئوپولیتیک و تقویت اسلام‌هراسی ببرند.

  • جلوگیری از بحران مهاجرت معکوس

این گزاره در واقع به یک منطق روانی-سیاسی اشاره می‌کند:  اگر یهودیان در اروپا، امریکا یا استرالیا احساس ناامنی کنند، ممکن است بخشی از آنان به اسرائیل به‌عنوان پناهگاه فکر کنند.  این یک ادعا نیست؛ یک الگوی تاریخی هم دارد، در دهه‌های گذشته، هرگاه آزار یهودیان‌ در جایی اوج گرفته، بحث امنیت یهودیان و فلسفه وجودی اسرائیل به‌ عنوان خانه امن نیز پررنگ‌تر شده است.

اما این نکته را نباید فرموش کرد که ناامن‌سازی بیرون به قصد مهار مهاجرت معکوس توسط دولت اسرائیل طراحی شده است. دولت اسرائیل و جریان‌های حامی آن می‌توانند از پیامدهای روانی چنین حمله‌ای بهره بگیرند:  برجسته‌سازی خطر، نمایش اسرائیل به‌عنوان خانه امن و فشار برای هم‌سویی بیشتر دولت‌های غربی با سیاست‌های امنیتی اسرائیل.

این بهره‌برداری، وقتی قوت می‌گیرد که رسانه‌ها حادثه سیدنی و حمله بر مراسم یهودیان در استرالیا را با ادبیات ترور ضدیهودی در صدر خبرها نگه دارند، اما هم‌زمان مرگ هزاران غیرنظامی در غزه را به اعداد خشک و خبرهای حاشیه‌ای تقلیل دهند. این ما را به بخش تناقض رسانه‌ای نزدیک می‌کند.

  • انحراف افکار عمومی رژیم از بحران‌های اجتماعی و سیاسی داخلی

این گزاره، از نگاه علوم سیاسی، بسیار آشناست. بحران خارجی یا تهدید امنیتی، معمولا به تجمع دور یک بیرق ختم می‌شود، یعنی بخشی از جامعه در سایه خطر بیرونی، اختلافات داخلی را موقتا کنار می‌گذارد. این یک مکانیسم قدیمی در سیاست است.

در مورد سرزمین‌های اشغالی، پس از آغاز جنگ غزه (از 2023 به این‌سو) جامعه با تنش‌های سنگین سیاسی و اجتماعی روبه‌رو بوده است و هر رویدادی که تهدید علیه یهودیان در جهان را برجسته سازد، می‌تواند در چارچوب تبلیغاتیِ برخی جریان‌ها چنین کارکردی داشته باشد:

تقویت گفتمان امنیتی

مشروعیت‌بخشی به سیاست‌های سخت‌گیرانه

کم‌رنگ‌کردن بحث‌های داخلی درباره هزینه‌های جنگ و مدیریت سیاسی

  • تشدید حملات بر ضد مردم فلسطین و زمینه‌سازی برای اسلام هراسی

واقعیت اول: بعد از هر حمله ضدیهودی که عامل آن اسلام‌گرایی افراطی معرفی شود، خطر یک جهش سریع در اسلام‌هراسی و فشار امنیتی بر جوامع مسلمان بالا می‌رود، حتی اگر اکثریت مسلمانان همان حمله را محکوم کنند. در نمونه سیدنی نیز منابع مختلف از محکومیت‌ها و فضای نگرانی امنیتی سخن گفته‌اند.

واقعیت دوم: جنگ غزه، در همین روزها و ماه‌ها، همچنان یک بحران انسانی عظیم باقی مانده است. گزارش‌های سازمان‌های بین‌المللی و رسانه‌های معتبر از تلفات بسیار بالا، تخریب گسترده و فشار بر سیستم صحی و غیرنظامیان سخن گفته‌اند. سازمان جهانی صحت از وضعیت شکننده نظام صحی غزه و فشار شدید بر شفاخانه‌ها هشدار داده است. همچنان گزارش‌های حقوق‌بشری درباره حملات بر مراکز صحی و نگرانی‌های جدی نسبت به نقض حقوق بشردوستانه مطرح شده است.

اکنون پیوند این دو واقعیت چگونه ساخته می‌شود؟ وقتی روایت غالب این باشد که تهدید اصلی، اسلام سیاسی است، آنگاه:

الف) حساسیت عمومی نسبت به کشتار غیرنظامیان در غزه پایین می‌آید (چون در ذهن مخاطب، یک جنگ علیه تروریزم به تصویر کشیده می‌شود)

ب) نقد سیاست‌های دولت اسرائیل آسان‌تر به حمایت از افراطیت برچسب می‌خورد

ج) فضای لازم برای فشار بر کشورهای منطقه یا گروه‌های مسلمان (در قالب تحریم، عملیات، یا جنگ نیابتی) مساعدتر می‌گردد.

این دقیقاً همان جایی است که همگی باید از خود بپرسند:  آیا رسانه‌ها میان افراطیت و مسلمانان خط روشن می‌کشند یا نه؟ اگر خط روشن نکشند، حمله سیدنی، فارغ از عاملانش می‌تواند سوخت اسلام‌هراسی گردد.

  • حمله بر مراسم یهودیان در استرالیا؛ مظلوم‌نمایی، خروج از انزوا و بازسازی مشروعیت جهانی

در سیاست بین‌الملل، قربانی‌بودن یک سرمایه نرم است. هر دولتی که بتواند خود را قربانی ترور یا نفرت نشان دهد، غالباً: همدلی عمومی می‌گیرد، فشارهای حقوق‌بشری را عقب می‌زند و حمایت دیپلوماتیک بیشتری جذب می‌کند.

حملۀ سیدنی، به‌صورت طبیعی، موج همدلی با جامعه یهودی ایجاد کرده است. اما پرسش این است: آیا این همدلی، هم‌زمان باعث مصونیت سیاسی برای دولت اسرائیل در برابر نقدهای مربوط به غزه می‌شود؟

تجربه نشان داده که در بسیاری از رسانه‌های غربی، وقتی داستان بر محور رنج اسرائیلی ساخته می‌شود، زبان گزارش‌ها احساساتی‌تر، شخصی‌تر و مفصل‌تر است؛ اما وقتی پای رنج فلسطینی‌ها می‌آید، روایت‌ها بیشتر آماری، خلاصه و گاهی همراه با تردید و شرط و قیود فراوان ارائه می‌شود.

حمله بر مراسم یهودیان در استرالیا
حمله بر مراسم یهودیان در استرالیا؛ حمله بر غزه؛ کشتار بیگناهان و افراد غیرنظامی هر جا که باشد جنایت است
  • کشتار انسان‌های بی‌گناه جنایت است؛ سیدنی و غزه تفاوتی ندارد

اگر جهانیان واقعا به ارزش جان انسان باور دارند، باید این ارزش را با یک متر بسنجند: نه اینکه مرگ در سیدنی و حمله بر مراسم یهودیان در استرالیا را با چراغ‌های روشن و تیترهای درشت روایت کنند، اما مرگ زنان و کودکان در غزه را با لحن سرد و حاشیه‌ای.

جهان، جای عجیبی است: گاهی روشناییِ حنوکا و تاریکیِ غزه در یک بازه زمانی، در یک صفحه خبر کنار هم می‌آیند و آن‌چه تعیین می‌کند کدام را مهم‌تر ببینیم، همیشه حقیقت نیست؛ گاهی سیاست است، گاهی ترس است، گاهی هم عادت‌های رسانه‌ای.

حمید احمدی

لینک کوتاه:​ https://tahlilroz.com/?p=10467

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *