پاسخ طالبان به اسلامآباد
در تاریخ 20 میزان سال روان، طالبان در واکنش به تجاوزهای مکرر و بیپروای اسلامآباد به کابل، عملیات گستردهای را در هفت جبهه علیه پاکستان آغاز کردند. این پاسخ طالبان، فراتر از یک اقدام نظامی ساده بود؛ زیرا طالبان نه تنها به آنچه نقض حریم ملی میدانستند، واکنش نشان دادند، بلکه صحنهای نو در سیاست مرزی منطقه شکل دادند. واکنش حاکمان افغانستان، هرچند برای برخی غیرمنتظره به نظر میرسند، اما نشانهای از بازتعریف جایگاه افغانستان در معادلات قدرتهای منطقهای و نگاه تازه به توانایی و اراده این حکومت محسوب میشود.
در این فضا، آنچه اهمیت مییابد نه هیجان درگیری، که پیامهایی است که از خلال گلولهها و بیانیهها صادر میشود: پیامهایی درباره اقتدار، مشروعیت و آیندهی روابط مرزی. این پاسخ طالبان، با آنکه نظامی به نظر میآید، اما نشانهی تحول در معادلات منطقهای است. در فهم آنچه رفت، نه فقط نگاه به نقاط برخورد، بلکه تحلیل پیامهایی که از خاک برخاست، ضروری است.
عملیات تلافیجویانه طالبان و نشانههای از تغییر راهبرد
همانطور که مورد اشاره قرا گرفت شنبهشب (20 میزان)، طالبان عملیاتی را در امتداد خط دیورند آغاز کردند که در گزارشها از هفت جبهه خبر دادهاند. این مناطق شامل ولایتهای کنر، ننگرهار، هلمند، پکتیا، خوست و پکتیکا بودند. مطابق اطلاعات منتشرشده، هر دو طرف با سلاحهای سبک و سنگین مواضع یکدیگر را هدف قرار دادند؛ از کلاشنیکف تا خمپاره و ادوات سنگینتر. طالبان پس از آغاز عملیات، در بیانیهای اذعان داشتند که پاسخی «انتقامی موفق» به نقض مکرر حریم افغانستان از سوی پاکستان دادهاند.
اما در پشت این روایت ظاهری، نکات تاکتیکی مهمی نهفته است. نخست، انتخاب زمان غروب و شب، به طالبان امکان کاهش اثر تهدیدات هوایی پاکستان را میداد. دوم، ورود همزمان به چند جبهه و پراکندگی عملیات، نشانهای بود از برنامهریزی برای ایجاد سردرگمی در دفاع پاکستان. سوم، اعلام پایان جنگ در ساعت ۱۲ شب، یعنی تقریباً پنج ساعت درگیری نشان میدهد که این عملیات محدود، هدفی نمادین و کنترلشده داشته است، نه تلاش برای فتح یا تصرف بلندمدت.
این اقدام طالبان، اگرچه از نظر توازن نظامی ممکن است به سطح پاکستان نرسد، اما در عرصه روانیـسیاسی بسیار تأثیرگذار بود. این پاسخ نشان داد که طالبان در مقابل نقض حریم هوایی و زمینی افغانستان، قادر به واکنش جدیاند و تحمل بیتفاوتی را ندارند. این خود پیامی است به اسلامآباد: مرز دیورند دیگر خطی منفعل نیست، بلکه قلمرویی است که هر تجاوزی به آن با پاسخ مواجه خواهد شد.
واکنش داخلی به پاسخ طالبان و همبستگی ملی
یکی از برجستهترین جنبههای پاسخ طالبان به پاکستان، بازتاب داخلی آن بود. چنانچه از مردم افغانستان گرفته تا حتی مخالفان طالبان، این بار در لحن و بیانیهها مشترک شدند. سر سختترین مخالفان طالبان که با حکومت فعلی بسیار فاصله دارند، ولی از حق دفاع ملی سخن گفتند و از اقدام طالبان حمایت کردند.
در فضای مجازی، کاربران از اقوام مختلف با پیامهایی مانند «دفاع از خاک» یا «دیورند خط ماست» ورود کردند. پیام اصلی غالباً این بود: «وقتی حریم نقض شود، اختلافات داخلی رنگ میبازد.» این همبستگی فرصتی است برای طالبان تا مشروعیت ملی بیافرینند، نه تنها بر پایه قدرت مسلحانه، بلکه با سرمایه نمادین دفاع از وطن.
دیپلماسی پس از آتش؛ فشار منطقهای و چشمانداز آینده
با مدیریت طالبان، پس از ساعت 12 شنبه شب، آتش در مرز فروکش کرده است. کشورهای منطقه و جهان در پی کاهش تنش و بازگرداندن ثبات به محور اسلامآباد–کابل استند. ایران، قطر و عربستان سعودی سریعاً مواضع خود را اعلام کردند، خواستار خویشتنداری و راهحل گفتوگو شدند ایران تأکید کرده منطقه تاب درگیری بزرگتر میان دو همسایه را ندارد و قطر خواستار داوری مسالمتآمیز است.
در سطح منطقهای، نگاهها به پروژههایی چون انتقال انرژی، راههای ترانزیتی و امنیت منطقهای است. هر گونه تشدید تنش، این پروژهها را در معرض تهدید قرار میدهد. چین، به عنوان یکی از ذینفعان منطقهای در افغانستان و پاکستان، بیمیلی خود را نسبت به تنش گسترده ابراز کرده است.
در عرصه امنیتی، دو سناریو محتمل است: یکی تنش محدود و پایانیافته که هر طرف به مواضع پسابرخورد خود بازگردند، و دیگری چرخهای از پاسخ و تلافیها که به بحران منطقهای گسترده تبدیل شود. طالبان با اعلام اینکه اگر تجاوز دیگری شود، پاسخ قاطعی خواهند داد، در واقع خط قرمزشان را مشخص کردهاند.
اما چالش بزرگتر این است که چگونه از این لحظه تنش برای تقویت دیپلماسی و امنیت پایدار استفاده شود. اگر طرفها به گفتوگو نپردازند، تحرکات نظامی کوچک میتواند به بحران تمامعیار تبدیل شود. منطقه اکنون بر لبه پرتگاهی ایستاده است: یا آتش فرو خواهد نشست و مسیر دیپلماسی باز میماند، یا شعله آن شعلهورتر خواهد شد و دامن همسایگان را خواهد گرفت.
جمعبندی
پاسخ طالبان به اسلامآباد تنها یک اقدام نظامی نبود، بلکه نشانهای از تغییر در معادله حاکمیت و اقتدار در مرزهای منطقه به شمار میآید. طالبان با این واکنش آشکار ساختند که دیگر نمیخواهند صرفاً مخاطب سیاستهای منطقهای باشند، بلکه خود را بازیگری فعال در تعیین معادلات میدانند. این اقدام، هرچند واکنشهای گوناگونی را در داخل و بیرون برانگیخت، در کوتاهمدت توانست زمینهای برای تحکیم مشروعیت داخلی فراهم آورد.
با این حال، چالش اصلی اکنون در عرصه دیپلماسی نهفته است. با توجه به شرایط کنونی، ضروری است که دو طرف از ادامه درگیری پرهیز کرده و مسیر گفتوگو و تفاهم را برای تأمین امنیت مرزها و ثبات منطقه در پیش گیرند. آینده مرز دیورند وابسته به اراده سیاسی کابل و اسلامآباد برای حل مسالمتآمیز اختلافات و پایبندی به اصول احترام متقابل خواهد بود.

شکریه احمدی