فوتسال افغانستان
در کشوری که تصویر آن در رسانههای جهانی اغلب با جنگ، تروریسم، فقر و ناامیدی گره خورده است، یافتن نقطهای از نور و امید گاهی به مثابه معجزه میماند. برای دههها، کشورمان در محاصره تاریکیها بود و موفقیتهای درخشان ورزشی در آن، به ندرت و مانند ستارهای دنبالهدار در آسمان شب ظاهر میشد. تا چندی پیش، تنها نامی که در عرصه ورزش بینالمللی برای افغانستان میدرخشید، روحالله نیکپا بود، قهرمان تکواندو که با مدالهای برنز المپیک، غروری تاریخی را به مردم هدیه داد.
در کنار آن، ورزش کرکت، اگرچه محبوب و پرطرفدار است، بیشتر به عنوان یک ورزش قومی و میراث مجاورت با شبهقاره هند شناخته میشد. امروز اما جوانانی با کفشهای فوتسال و با بردهای پرگل مقابل تیمهای مختلف و قهرمانی در آسیا، نویدبخش داستانی جدید هستد، داستانی که به ما میگوید برخلاف باورهایی که به ما القا شده، جوان افغان میتواند زیر بیرق افغانستان به به اوج افتخار و سربلندی دست یابد و امید را در دل ملت زنده نگه دارد.
سالهای خاموشی ورزش افغانستان
برای دههها، ورزش در کشورمان در سایه مشکلاتی مثل جنگ و فقر خاموش مانده بود. ورزشگاهها و سالنهای ورزشی به ندرت فعال بودند و بسیاری از استعدادهای جوان نادیده گرفته میشدند. حتی ورزشکاران مستعد، به دلیل نبود امکانات و حمایتهای حرفهای، و وجود فساد اغلب مجبور میشدند رویای خود را رها کنند. این خاموشی باعث شده بود که مردم، به جز معدود نمونههای درخشان، کمتر به موفقیتهای ورزشی امیدوار باشند و ورزش به جای منبع امید، بیشتر یادآور شکستهای تلخ و سنگین شود.
در این سالها، ورزش افغانستان با چالشهای عمیق روبرو بود از جمله نبود مربیان حرفهای، فقدان زیرساختهای مناسب، محدودیت بودجه و حمایتهای دولتی ناکافی. حتی تیمهای ملی و باشگاهی، برای شرکت در مسابقات بینالمللی با مشکلات جدی مواجه بودند و اغلب مجبور میشدند با کمترین امکانات و تجربه کم، مقابل حریفان قدرتمند بایستند. این وضعیت نه تنها ورزشکاران، بلکه مردم عادی را نیز از ورزش و موفقیتهای ملی ناامید میکرد و شور و هیجان جمعی را به ندرت به سرکها و خانهها میآورد.
ظهور فوتسال از دل محدودیتها و نقش مهاجرین در شکوفایی آن
در چنین شرایطی فوتسال توانست از دل محدودیتها سربرآورد و مسیر جدیدی برای جوانان و مردم ایجاد کند. با نیاز کمتر به زمین وسیع، تجهیزات ساده و امکان تمرین در سالنهای سرپوشیده، فوتسال فرصتی بینظیر برای استعدادهای جوان فراهم کرد تا مهارتهای خود را به نمایش بگذارند و نشان دهند که توانایی درخشش حتی در سختترین شرایط وجود دارد.
در این مسیر، جایگاه ویژهای به فعالیتهای مهاجرین افغان در کشور همسایه یعنی ایران داده میشود. بسیاری از جوانان و بازیکنان فوتسال افغانستان، یا از میان جامعه مهاجرین افغان در ایران به فوتبال سالنی روی آوردهاند، یا با بهرهگیری از فرصتهای تمرینی ایران، که کشور مطرحی در فوتسال منطقه به شمار میرود، رشد کردهاند. برای مثال، پس از موفقیت تاریخی تیم ملی فوتسال افغانستان در بازیها، آنها در تهران و مشهد تمریناتشان را برگزار میکردند.
این همگرایی مهاجرین با ورزش در داخل ایران، نقش بسیار مهمی در شکوفایی فوتسال افغان داشت:
مهاجرینی که در ایران فرصت بیشتری برای بازی و تمرین پیدا کردند، زمانی که به نمایندگی از افغانستان یا در لیگهای داخلی ظاهر شدند، سطح کیفی تیم را ارتقا دادند.
سرمایهگذاریِ شخصی توسط مهاجرین افغان، به ساخت و تجهیز سالنها، تأمین لباس و تجهیزات و ایجاد باشگاههای فوتسال کمک کرده است؛ بسیاری از سالنهای فوتسال افغانستان اخیراً با سرمایه بخش خصوصی فعال شدهاند.
این روند باعث شد فوتسال تبدیل شود به مسیری عملی برای امیدبخشی، نه صرفاً ورزش تفننی. وقتی مهاجر افغان در ایران تمرین میکند، تجربهای کسب میکند که بازتاب آن را در وطن میبیند؛ و وقتی به افغانستان بازمیگردد یا برای تیم ملی انتخاب میشود، حلقه ارتباطی میان ایران و افغانستان به یک پل موفقیت تبدیل میشود.
اثر اجتماعی و روانی موفقیت فوتسال افغانستان
این موفقیتها، نخستین و واضحترین تاثیر خود را در تقویت غرور و وحدت ملی نشان داده است. هر برد تیم ملی، سرکها را پر از شادی و شور میکند و مردم، حتی برای لحظاتی کوتاه، از دغدغههای روزمره فاصله میگیرند. این تجربه جمعی، حس همبستگی و تعلق به جامعه را تقویت میکند و نشان میدهد که افغانستان هنوز توانایی ایجاد لحظات غرورآفرین و شادیبخش را دارد.
از سوی دیگر، موفقیت فوتسال بر نسل جوان و کودکان تاثیر مستقیم گذاشته است. این نسل با دیدن تیم ملی، میآموزد که با تلاش، پشتکار و اعتماد به تواناییهای خود میتوان بر محدودیتها غلبه کرد و به دستاوردهای بزرگ رسید. فوتسال، به ویژه در میان نوجوانان ، تبدیل به یک الگوی الهامبخش شده است و انگیزهای پایدار برای دنبال کردن ورزش و فعالیتهای سالم ایجاد کرده است.
به این ترتیب، تیم فوتسال افغانستان نه تنها به عنوان یک تیم ورزشی، بلکه به عنوان عامل تغییر اجتماعی و روانی عمل میکند. هر پاس، هر گل و هر برد، پیامآور امید، انگیزه و اتحاد است و به مردم یادآوری میکند که حتی در سختترین شرایط، توانایی رشد، موفقیت و خوشبختی وجود دارد.
چالشها و مسیر آینده فوتسال افغانستان
با وجود موفقیتهای چشمگیر، مسیر فوتسال افغانستان همچنان با چالشهای جدی روبروست. یکی از مهمترین مشکلات، کمبود زیرساختها و سالنهای استاندارد است. بسیاری از تیمها هنوز در سالنهای کوچک و کمکیفیت تمرین میکنند و نبود زمینهای حرفهای محدودیت بزرگی برای توسعه فوتبال سالنی به شمار میرود.
چالش دیگر، کمبود حمایت مالی و حرفهای است. سرمایهگذاری دولتی محدود و نبود اسپانسرهای قدرتمند باعث شده که تیمها برای تجهیزات، مربیان و سفرهای بینالمللی دچار مشکل شوند. در کنار آن، مدیریت ناکارآمد و فساد در برخی نهادهای ورزشی، رشد مستمر فوتسال را کند کرده است.
با وجود این محدودیتها، مسیر آینده فوتسال افغانستان روشن و امیدوارکننده است. نسل جدید بازیکنان، با تجربه و انگیزهای که از سالها تمرین و مسابقات محلی و بینالمللی کسب کردهاند، توانستهاند سطح کیفی بازیها را ارتقا دهند.
امیدی که باید زنده نگه داشت
تیم ملی فوتسال افغانستان بیش از یک تیم ورزشی است؛ آنها نمادی زنده از امید، انگیزه و وحدت ملیاند. موفقیتهای این تیم، چه در رده بزرگسالان و چه در رده نوجوانان و جوانان، نشان داده که حتی در کشوری با محدودیتها و چالشهای فراوان، استعداد، تلاش و تعصب ملی میتواند به افتخارات بزرگ منجر شود.
اما این امید نیازمند حمایت، سرمایهگذاری و استمرار است. تنها با ایجاد زیرساختهای استاندارد، حمایت مالی و حرفهای، آموزش مربیان و فراهم کردن فرصتهای رقابت داخلی و بینالمللی، میتوان این مسیر موفقیت را ادامه داد و فوتسال را به عنوان یک ابزار اجتماعی و فرهنگی قدرتمند در افغانستان تثبیت کرد.

سیدمهدی حسینی











