Facebook
Twitter
Telegram
WhatsApp
Email
Print

بمب‌های هسته‌ای آمریکا

اظهارات اخیر رئیس‌جمهور ایالات متحده درباره «داشتن سلاح هسته‌ای کافی برای منفجر کردن جهان ۱۵۰ بار» نه تنها خبر ساز شد، بلکه پرسش بنیادی را دوباره به میز سیاست بین‌الملل بازگردانده است: آیا قدرت نابودی اتمی باید در اختیار یک کشور بماند در حالی که همان کشور خود بارها در منازعاتِ فرامرزی نقشی تعیین‌کننده ایفا کرده است؟ این گزاره، وقتی با تاکید آقای رئیس‌جمهور بر آغاز دوباره آزمایش‌های هسته‌ای همراه شد، به ‌سرعت از یک گزارهٔ سیاسی به معضلِ حقوقی و اخلاقی بدل گردید.

برای درک ابعاد این گفتار باید سه سطح را جدا کنیم: واقعیت عددی موجودی‌های هسته‌ای و شواهد فنی، پیشینهٔ مداخلات نظامی ایالات متحده و آثارِ انسانیِ این مداخلات، و متن حقوقیِ بین‌المللی (معاهدات و هنجارها). تنها با پیوند دادن این سه سطح است که می‌توان سنجید اظهاراتی که ظاهراً ناظر به «فائدهٔ بازدارندگی»‌اند، چه پیامدهایی برای نظم بین‌الملل خواهند داشت.

این مقاله تلاش می‌کند به صورت کلی سه بخش را در قالب‌های مختلف بررسی کند. (۱) نقش و پیامدهای سلاح‌های هسته‌ای در دست آمریکا، (۲) تناقض اخلاقی و سیاسیِ «انحصار هسته‌ای برای آمریکا»، (۳) محل و کارکرد معاهده منع گسترش سلاح‌های هسته‌ای (NPT) در برابر این اظهارات و امکان فراگیرشدن مسابقهٔ تسلیحاتی.

  • امریکا؛ قدرتی که بمباران کرده است و مسئولیتِ تاریخی

ایالات متحده در دهه‌های اخیر در انواع مداخلات نظامی و همراه با شرکا یا به صورت مستقیم حضور داشته است؛ از افغانستان و عراق تا عملیات‌های هوایی فراسرزمینی و پشتیبانی‌های نظامی به متحدان در مناقشاتی مثل غزه. سازمان‌های بین‌المللی و نهادهای حقوق بشری بارها درباره تلفات غیرنظامیان، گسترش آوارگی و پیامدهای انسانی این مداخلات گزارش داده‌اند؛ این سوابق، زمینهٔ نقدِ رهبریِ اخلاقیِ واشینگتن در موضوع «کنترل تسلیحات» را فراهم می‌کند.

در افغانستان، گزارش‌های سازمان ملل و پژوهشگران مستقل نشان می‌دهد که سال‌هاست آسیب عمده به غیرنظامیان از طریق حملات هوایی و عملیات زمینی رخ داده‌است؛ این پرونده‌ها نه تنها زخمی بر جامعهٔ محلی که چالشی برای ادعای «راهبرد بشردوستانه» یا «مسئولیت اخلاقی» بازیگران بین‌المللی هستند. همین نگاه انتقادی را می‌توان به نقش امریکا در سیاست‌های تحریمی و دخالت در کشورهای آمریکای لاتین (از جمله ونزوئلا) و حمایت‌های نظامی-دیپلماتیک در منازعات خاورمیانه نیز تعمیم داد.

از منظر افکار عمومی جهانی، این سابقه باعث شده هر ادعای «حق انحصاری حفظ و توسعه تسلیحات» از سوی امریکا کمتر به عنوان دفاع مشروع و بیشتر به عنوان امتیازی دوگانه خوانده شود: کشوری که قدرت نظامی عظیمی دارد و از آن استفاده یا حمایت می‌کند، هم‌زمان می‌خواهد از خود به عنوان ضامنِ نظمِ بین‌المللی یاد کند؛ این تضاد، زمینهٔ بی‌اعتمادی را در سطح جهان تقویت می‌کند.

  • «چرا فقط امریکا؟» تناقض اخلاقیِ ادعاهای انحصار هسته‌ای

وقتی صدایی قدرتمند در رأس دولت اعلام می‌کند «ما بیش از هرکس سلاح هسته‌ای داریم و می‌توانیم جهان را ۱۵۰ بار نابود کنیم»، پرسش ابتدایی این است که چنین انحصاری بر چه مبنای اخلاقی یا حقوقی توجیه می‌شود؟ اگر معیار «توانایی نظامی» باشد، این همان منطقِ زورِ خام است؛ اگر معیار «مسئولیت‌پذیری» یا «رهبری اخلاقی» باشد، سوابق محلی و منطقه‌ای ایالات متحده (تلفات غیرنظامیان، تحریم‌های یک‌جانبه و مداخلات) این ادعا را تضعیف می‌کند.

از منظر عملی، انحصارِ تکنولوژیک یا نظامیِ هسته‌ای برای یک یا چند کشور به‌معنای توزیع نابرابر قدرت است: کشورِ برخوردار می‌تواند قواعد را تعیین کند، دیگران را تهدید یا مجازات نماید و برای خود مصونیت قائل شود. این وضعیت همان‌طور که تاریخ نشان داده، اغلب به مقاومت، بی‌اعتمادی و در مواردی تلاش برای دستیابی به بازدارندگی متقابل منجر شده است.

در نهایت، ادعای «فقط آمریکا باید سلاح هسته‌ای داشته باشد» از منظر حقوق بین‌الملل و سیاست عمومی نیز قابل دفاع نیست؛ چون خودِ جامعهٔ بین‌المللی نه یک دولت قواعد و نهادهای کنترل تسلیحات را وضع کرده است و تضادِ میان رفتار و گفتار یک دولت می‌تواند مشروعیت این نهادها را تضعیف کند.

بمب‌های هسته‌ای آمریکا
چرا انحصار؟ چرا بمب‌های هسته‌ای آمریکا مجاز است و بمب برای دیگران نه؟!
  • هشدار ترامپ و واقعیت‌های فنی: بین گزاره و حقیقت چه فاصله‌ای است؟

اظهارنظرِ رئیس‌جمهور مبنی بر «۱۵۰ بار نابودی جهان» در متن یک مصاحبهٔ عمومی مطرح شد و سریعاً در رسانه‌ها بازتاب یافت. متن مصاحبه، هم بر تمایل او به ازسرگیری آزمایش‌های بمب‌های هسته‌ای آمریکا تاکید دارد و هم بر ادعای تسلطِ عددی؛ با این‌حال تحقیقات مستقل نشان می‌دهد که شمار دقیقِ کلاهک‌ها و کاربریِ آنها پیچیده‌تر و کمتر شفاف است. از نظر برآوردها، مجموع کلاهک‌ها میان چند کشورِ بزرگ متمرکز است اما شمار دقیق و تفسیرِ «چند بار نابودی دنیا» بیشتر شکلی تبلیغاتی دارد تا یک سنجش علمی دقیق.

گزارش‌های معتبر بر تمرکز اعظمِ زرادخانهٔ هسته‌ای در اختیار آمریکا و روسیه تأکید دارند و بیان می‌کنند که مجموعاً بیش از نود درصدِ کلاهک‌ها بین این دو کشور قرار دارد؛ اما تعبیرِ «150 بار» معمولاً از تبدیلِ ظرفیت انفجاری و اثرات نظری به عددی نمادین سرچشمه می‌گیرد و نباید با شاخص‌های عملیاتیِ قابل تایید یکسان انگاشته شود.

علاوه بر این، کارشناسان فنی و مسئولان سابق امنیتی نسبت به پیامدهای ازسرگیری آزمایش‌های انفجاری هشدار داده‌اند: حتی تهدید به بازگشت به آزمون‌های هسته‌ای می‌تواند معاهدات و هنجارهای تحمیلیِ پس از جنگ سرد را تضعیف کند و به رقابت شدیدتری در توسعهٔ کلاهک‌ها و سامانه‌های ارتباطی-تحویلی منجر شود.

  •  معاهده منع گسترش سلاح‌های هسته‌ای (NPT) و تقابلی که ترامپ ایجاد می‌کند

معاهده NPT بر سه ستونِ عدم‌انتشار (non-proliferation)، خلع‌سلاح (disarmament) و استفادهٔ صلح‌آمیز انرژی هسته‌ای تکیه دارد و عملاً بیش از ۱۹۰ عضو دارد؛ این معاهده تلاش کرده مجموعه‌ای از هنجارها و مکانیسم‌های نظارتی را بوجود آورد تا از گسترش بی‌رویه جلوگیری کند.

اظهاراتی که هم‌زمان بر «داشتنِ بیشترین زرادخانه» و «تمایل به خلع‌سلاح دیگران» یا «آغاز دوباره آزمایش» تاکید می‌کنند، عملاً منطقِ معاهده را تضعیف می‌کنند: اگر یک قدرت بزرگ هم‌زمان با دعوت به خلع‌سلاح، به توسعه یا آزمایش بازگردد، دیگران چرا باید به معاهده پایبند بمانند؟ این پارادوکس می‌تواند به فرسایش اعتمادی منجر شود که NPT برای کارکردش بدان نیاز دارد.

تجربهٔ تاریخی نشان داده که هرگاه هنجارهای بین‌المللی تضعیف شوند، کشورها به دنبال تضمین‌های دوجانبه یا توسعهٔ توانمندی‌های داخلی می‌روند؛ در نتیجه خودِ NPT در عمل نیازمند بازیگرانِ مسئولِ متعهد و سازوکارهای راستی‌آزمایی و فشار دیپلماتیک است؛ چیزی که با لفاظی‌های مبهم و اقدامات بازدارنده قابل تضعیف است.

  • آیا ترامپ «ناامن‌ساز» است؟ تهدیدِ زبانی و پیامدهای عملی

تهدید به آزمایش دوباره بمب‌های هسته‌ای آمریکا یا یادآوریِ ظرفیتِ فوق‌العادهٔ انهدامی، فقط یک پیام زبانی نیست؛ در عرصهٔ سیاست خارجی چنین پیام‌هایی می‌توانند محاسبات راهبردی رهبری‌های دیگر کشورها را تغییر دهند و به واکنش‌های تلافی‌جویانه یا پیش‌گیرانه بینجامند. اظهاراتی با بارِ نمادین قوی می‌تواند به بی‌ثباتی نظام بازدارندگی و فرصت‌طلبی طرف‌های رقیب بینجامد.

همچنین، هنگامی که یک رئیس جمهور یک کشور در جهان از «تمایل به خلع‌سلاح دیگران» سخن می‌گوید در حالی که خود آمادهٔ تقویت یا تست زرادخانه‌اش است، بازی دیپلماتیک را پیچیده می‌کند: دیگران ممکن است این را تهدیدی آشکار قلمداد کرده و به سرعت برای کاهش شکاف بازدارندگی تلاش کنند؛ از طریق افزایش مواد شکافت‌پذیر، توسعهٔ تحویل‌دهنده‌ها یا خارج‌شدن از محدویت‌های بین‌المللی.

در کوتاه‌مدت، زبانِ تهدیدآمیز می‌تواند فشار بر معاهدات موجود را افزایش دهد (مثلاً بر سر تمدید پیمان‌های محدودکننده یا تداوم آتش‌بس‌های منطقه‌ای)، و در بلندمدت خطر آغاز یک دور جدید تسلیحات هسته‌ای را بالا برد. بنابراین پیام‌های رهبران بزرگ، حتی اگر صرفاً کلامی باشند، اثرِ واقعیِ راهبردی و حقوقی به دنبال دارند.

  • پیامد محتمل آزمایش بمب‌های هسته‌ای آمریکا: انگیزشِ کشورهای غیرهسته‌ای برای تسلیح هسته‌ای

یکی از اهداف محوری NPT جلوگیری از وضعیتی است که کشورهای بیشتر برای «خودحمایت» یا «بازدارندگی» دست به توسعهٔ زرادخانهٔ هسته‌ای بزنند. وقتی یک ابرقدرتِ هسته‌ای به‌صورتی دوجانبه و متناقض هشدار می‌دهد یا آزمایش را از سر می‌گیرد، این می‌تواند انگیزه‌ای قوی برای کشورهایی باشد که احساسِ آسیب‌پذیری می‌کنند تا مسیر هسته‌ای را بازبینی کنند.

نمونه‌های تاریخی (مانند رقابت‌های منطقه‌ای در جنوب آسیا یا شبه‌جزیرهٔ کره) نشان می‌دهد که عدم‌اعتماد و حس تهدید متقابل محرک اصلی گرایش به سیاست‌های هسته‌ای بوده‌اند؛ اگر واشینگتن الگوی «اختصاص فناوری، اما استفادهٔ غیرشفاف و تهدیدآمیز» را بازتولید کند، انتظار منطقیِ افزایش انگیزهٔ انباشتِ توان هسته‌ای در مناطق حساس وجود دارد.

از دید نظم بین‌الملل، این روند بازگشت به وضعیتی است که NPT تلاشی برای اجتناب از آن بوده است: هنجارِ عدم‌گسترش تضعیف می‌شود، و در نتیجه فرایندهای راستی‌آزمایی و ضمانت‌های امنیتی باید قوت یابند تا از سرایت مسابقهٔ تسلیحاتی جلوگیری شود.

بمب‌های هسته‌ای آمریکا
NPT بر استفاده صلح آمیز از انرژی هسته ای تاکید دارد. پس بمب‌های هسته‌ای آمریکا چه می گوید؟
  • جمع‌بندی: پیام‌های روشن و قابل اقدام

اظهارِ خطرِ نمادین، پیامدِ واقعی دارد. جملهٔ «توانایی منفجر کردن جهان ۱۵۰ بار» گرچه به‌شیوه‌ای نمادین بیان شده، اما از منظر راهبردی و روانی پیامِ تهدیدآمیزی می‌رساند که توانِ تغییر محاسبات امنیتی دیگر کشورها را دارد؛ بنابراین نباید اشاره به قدرت بمب‌های هسته‌ای آمریکا را صرفاً شعار دانست.

تناقضِ اخلاقیِ «انحصار برای آمریکا» آشکار است. وقتی کشوری با سابقهٔ مداخلات نظامی و گزارش‌های گسترده از تلفات غیرنظامیان، مدعیِ «حقِ انحصاریِ هسته‌ای» باشد، مشروعیتِ این ادعا و پذیرش جهانی آن تضعیف می‌شود. این تناقض، اساسِ بی‌اعتمادی را تقویت می‌کند.

تهدید و هم‌زمان توسعه یا آزمایش، پایه‌های NPT را سست می‌کند. پیام‌هایی که هم «داشتنِ زرادخانهٔ عظیم» را برجسته کنند و هم به‌گونه‌ای دیگران را از توسعه بازدارند، به‌طور عملی منطق سه‌ستونی معاهدهٔ منع گسترش (عدم‌انتشار، خلع‌سلاح، استفادهٔ صلح‌آمیز) را تضعیف می‌کند.

پیامدِ منطقی: احتمال افزایش انگیزهٔ هسته‌ای در دیگر کشورها. احساس عدم‌امنیت و بی‌اعتمادی به هنجارها، مانند تجربه‌های گذشته، می‌تواند کشورهایی را وادارد برای «خودحمایتی» یا «بازدارندگی» به دنبال ظرفیت هسته‌ای بروند — نتیجه: تشدید مسابقهٔ تسلیحات.

اقدامات زبانی رهبران بزرگ باید با شفافیت و راستی‌آزمایی همراه باشد. اعلام ظرفیت‌ها و تهدیدها بدون ارائهٔ شفافیت فنی یا تضمین‌های نظارتی، فضای دیپلماتیک را مسموم و واکنش‌های تلافی‌جویانه را محتمل‌تر می‌کند.

پیشنهاد راهبردی برای جامعهٔ بین‌المللی: بازگشت فوری به دیپلماسی چندجانبه برای تأیید و تقویت NPT و مکانیزم‌های راستی‌آزمایی؛ فشار برای شفافیتِ بیشتر دربارهٔ سیاست‌ها و زرادخانه‌ها؛ ارائهٔ بسته‌های امنیتی و تضمین‌های غیرهسته‌ای به کشورهای آسیب‌پذیر تا انگیزهٔ هسته‌ای کاهش یابد.

مسئولیت بازیگران غیرحکومتی و افکارعمومی: روزنامه‌نگاری مستقل، فعالان صلح و جامعهٔ مدنی باید اظهاراتِ رهبران را رصد، مستندسازی و به مطالبهٔ شفافیت و مسئولیت‌پذیری بدل کنند؛ این همان نیرویی است که می‌تواند مانع فرسایشِ هنجارهای بین‌المللی شود.

نتیجه‌گیری کوتاه و قاطع: تهدید به «قدرتِ نابودیِ وسیع» زمانی خطرناک‌تر می‌شود که با سابقهٔ رفتارهای مداخله‌گرانه همراه باشد؛ برای جلوگیری از بازگشتِ مسابقهٔ تسلیحاتی، جهان به شفافیت، دیپلماسی قوی و بازتعهد به قواعد بین‌المللی نیاز دارد.

مجتبی همت

لینک کوتاه:​ https://tahlilroz.com/?p=10206

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *