احمد مسعود، رهبر جبهه مقاومت ملی افغانستان، در مصاحبهاش با مجله فرانسوی اکسپرس جملهای کوتاه اما سرشار از معنا گفت: «هیچگونه دخالت خارجی را نخواهیم پذیرفت.» این موضعگیری نمادین، بازتابی است از یک دغدغه گسترده در میان لایههای مختلف جامعهی افغانستان؛ حق حاکمیت ملی، خستگی از جنگهای فرسایشی و بیاعتمادی عمیق نسبت به راهحلهای نظامی که از خارج تحمیل شود.
در تاریخ معاصر افغانستان یک حقیقت ساده، اما سنگین بارها ثابت شده است: هیچ قدرت خارجی نتوانسته با زور سرنوشت این سرزمین را تغییر بدهد، و هیچ مداخله نظامی خارجی (هرچند با شعار آزادی یا مبارزه با تروریزم آغاز شده) به ثبات پایدار نرسیده است. مردم افغانستان با وجود همه عوامل اختلاف، بر یک اصل کلان توافق دارند: آینده سیاسی کشور باید در داخل کشور رقم بخورد، نه از بیرون.
زمینه تاریخی؛ تجربه تلخ مداخلات خارجی
افغانستان در قرن بیستم و بیستویکم بارها عرصهی رقابت و مداخلهی قدرتهای خارجی بوده است. تهاجم شوروی در سال 1979 و پیامدهای آن، جنگهای داخلی دههی 1990، حکمرانی طالبان در پایان قرن بیستم و سپس مداخلهی نظامی ائتلاف ناتو به رهبری امریکا در 2001، هر یک زخمهای عمیقی بر کالبد جامعهی افغانستان گذاشتهاند. تجربهی حضور نظامی بلندمدت خارجی، هر چند در مقاطع اولیه با شعارهایی مانند مبارزه با تروریسم یا بازسازی همراه بود، در عمل به بیثباتیهای تازه، تعمیق فساد، رشد مهاجرت و تشدید حس بیاعتمادی منتهی شد.
پس از سال 2001، واشنگتن و متحدانش با اتکا به قدرت نظامی و میلیاردها دالر هزینه، در پی دولت سازی و ایجاد نهادهای دولتی نو بود؛ اما غلبهی واقعیتهای محلی به ابتکار خارجی، ناتوانی در مهار فساد ساختاری، و عدم تحقق چشمگیر مشروعیت دولتی، سبب شد که سیاست نظامی-ساختاری نتواند نتایج بادوام و قابل قبولی ارائه کند. خروج شتابزدهی 2021 و فروپاشی سریع موسسات امنیتی و دولتی نمونهی تلخی از ناکامی پروژهی مداخلهی نظامی و ساختن رژیم از بیرون بود.
پیامها و نکات کلیدی مصاحبه احمد مسعود
در اظهارنظر احمد مسعود چند عنصر مهم برجسته میشود:
تاکید بر حاکمیت ملی: احمد مسعود به روشنی اعلام کرد که جبههی تحت رهبری او هیچگونه دخالت خارجی را نخواهد پذیرفت. این گزاره نشان میدهد که حتی نیروهایی که آمادهی مقاومت نظامیاند، مرزبندی مشخصی با دخالت خارجی قائل هستند.
تفکیک میان مقاومت و درخواست مداخله: مسعود میگوید که مبارزهی مسلحانه ادامه دارد، اما این با پذیرش حضور نظامی خارجی برای تغییر رژیم طالبان تفاوت دارد.
ارث تاریخی و معنوی: نام مسعود یادآور احمد شاه مسعود است؛ این میراث باعث میشود او روی درخواستهای داخلی و مشروعیت داخلی تمرکز کند نه پیروزیهای حاصل از قدرت بیرونی.
چرا بسیاری از افغانها با مداخله نظامی خارجی مخالفاند؟
رنج و تلفات انسانی: حضور نیروهای خارجی در دوران معاصر، همواره با تلفات متعدد غیرنظامیان، ویرانی زیرساختها و موجهای آوارگی همراه بوده است. این تجربهی تلخ انگیزهای قوی علیه هر گونه ورود نظامی جدید ایجاد میکند.
حس ملیگرایی و استقلال: برای مردم ما استقلال سیاسی و کنترل سرنوشت کشور نه تنها یک مطلوب سیاسی، که یک امر هویتی است. مداخلهی خارجی برای تغییر رژیم به معنای تهدید همین استقلال تلقی میشود.
ناکامی پروژههای دولت دست نشانده: تجربهی دهههای اخیر نشان داده که تغییر ساختار حکمرانی با پشتیبانی نظامی خارجی، بدون پذیرش و همکاری گستردهی نیروهای محلی، دوام نمیآورد. پروژههایی که با زور و از بالا اعمال شدهاند، به ندرت در بطن جامعه ریشه کردهاند.
هزینههای منطقوی و بینالمللی: مداخلهی نظامی خارجی معمولا همسایهها را به واکنش واداشته، رقابتهای منطقوی را تشدید میکند و در نهایت وضعیت امنیتی منطقه را پیچیدهتر میسازد.
بیاعتمادی نسبت به نیتهای خارجی: جامعهی افغانستان نیتهای بازیگران خارجی را شک برانگیز میدانند(چه بخاطر منافع ژئواستراتژیک یا منابع طبیعی) این بیاعتمادی موجب میشود هر گونه مداخله را مشکوک بدانند.
پیامی برای بازیگران خارجی
برای کشورهای خارجی و سازمانهای بینالمللی چند پیامِ روشن وجود دارد:
احترام به حق تعیین سرنوشت و پرهیز از تحمیل حاکمیت از بیرون؛
هماهنگی با بازیگران منطقوی برای یافتن مکانیزمهای تضمینکنندهی ثبات؛
پشتیبانی از راهحلهای سیاسی و انسانی به جای اتکا به قدرت نظامی.
راهی جز راهکار افغانمحور و غیرنظامی وجود ندارد
اظهارنظر احمد مسعود، یک هشدار واضح و یک پیشنهاد سیاستی است: اگر خواهان ثبات، امنیت و آیندهای بهتر برای افغانستان هستیم، باید راههایی را جست که از درون جامعهی افغانستان برآمده باشند و با احترام به حاکمیت و تنوع قومی و سیاسی کشور همراه باشند. تجربهی دو دههی اخیر نشان داده است که مداخلهی نظامی خارجی برای تغییر رژیم نه تنها اهداف مورد انتظار را برآورده نمیسازد، بلکه هزینههای انسانی و اجتماعی سنگینی به ارمغان میآورد.
بنابراین، برنامهی عمل عقلانی و اخلاقی برای جامعهی بینالمللی و بازیگران منطقوی باید بر پشتیبانی از فرآیندهای مذاکرهی افغانمحور، تقویت جامعهی مدنی، کمکهای توسعهای هدفمند متمرکز باشد، نه ورود مجدد به چرخهی مداخلات نظامی که تجربه نشان داده جز رنج و بیثباتی بیشتر ثمرهای ندارد.
در پایان، پیام احمد مسعود تنها پیام یک چهره سیاسی نیست؛ بلکه بازتاب خواستهی یک ملت است: اجازه دهید سرنوشت افغانستان را خود افغانها رقم بزنند، بدون اینکه سلاح خارجی یا نیروی اشغالگر تعیینکنندهی این سرنوشت باشد.

حمید کریمی











