طی روزهای گذشته، بحثها و اظهارنظرهای انتقادی درباره کمکهای آمریکا به افغانستان و حکومت طالبان، به یکی از موضوعات داغ رسانهها تبدیل شده است. این بحث با نامهای از تیم بورچت، نماینده کنگره آمریکا، آغاز شد که در آن نسبت به سیاستهای مالی دولت بایدن هشدار داده و تأکید کرده بود که ایالات متحده نباید بهگونهای عمل کند که دشمنانش از منابع مالی این کشور بهرهمند شوند.
به دنبال نامه بورچت، ایلان ماسک، مالک شبکه اجتماعی ایکس، با پرسشی مستقیم و چالشبرانگیز خطاب به افکار عمومی پرسید: «آیا واقعاً پول مالیاتدهندگان آمریکایی به طالبان میرسد؟» این موضوع همچنین با واکنش دونالد ترمپ در یک کنفرانس خبری همراه شد که با لحنی تند سیاستهای دولت بایدن را زیر سؤال برد و ادعا کرد که میلیاردها دالر به افغانستان و طالبان اختصاص یافته است.
باتوجه به آنچه که در رابطه به این موضوع گفته شده است و همچنان ادامه دارد، مقاله حاضر تلاش دارد تا به پرسشهایی بپردازد که در این میان مطرح شدهاند: آیا واقعاً کمکهای مالی آمریکا به طالبان میرسد؟ اگر چنین است، این کمکها چگونه و به چه دلایلی انجام میشود؟ همچنین، این موضوع چه تأثیری بر سیاست خارجی آمریکا و معادلات منطقهای دارد؟ با تحلیل اظهارات مطرحشده و بررسی اسناد موجود، این مقاله میکوشد تا ابعاد مختلف این مسئله را روشن کند و به درکی بهتر از واقعیتهای پشت پرده دست یابد.
مسئولیت آمریکا در قبال بحران افغانستان
اولین نکته که باید در نظر داشت اینست که آمریکا بهعنوان کشوری که دو دهه در افغانستان حضور نظامی داشت و با سیاستهای نادرست خود سبب ویرانی زیرساختها، گسترش فساد و تشدید بحران انسانی در این کشور شد، مسئولیت سنگینی در قبال مردم افغانستان دارد. حملات هوایی کورکورانه، کشتار غیرنظامیان، و تخریب گسترده مناطق مسکونی تنها بخشی از جنایات آمریکا در افغانستان است که پیامدهای آن هنوز هم بر زندگی میلیونها افغان سایه افکنده است.
خروج غیرمسئولانه نیروهای آمریکایی در آگست ۲۰۲۱ نیز به سقوط نظام پیشین و ایجاد خلأ قدرت انجامید که بحران انسانی کنونی را تشدید کرد. در چنین شرایطی، ایالات متحده نه تنها باید مسئولیت خود را بپذیرد، بلکه با آزادسازی داراییهای بلوکهشده افغانستان و ارائه کمکهای واقعی و شفاف به مردم این کشور، دَین خود را ادا کند.
با این حال، بهرغم اینکه آمریکا بهعنوان یکی از بزرگترین کمککنندگان به مردم افغانستان معرفی میشود، بررسی دقیقتر نشان میدهد که این کمکها نهتنها مستقیماً به مردم افغانستان نرسیده، بلکه ساختار و شبکهای طراحیشده که این کمکها بیشتر در داخل آمریکا گردش داشته باشد. ایالات متحده بهگونهای عمل کرده که ضمن نمایش خود بهعنوان حامی مردم افغانستان، بخش عمده این کمکها را به اسکان مهاجرین افغان در کشورهای دیگر، بهویژه در داخل آمریکا، تخصیص داده است.
چنانچه بر اساس گزارش موسسه سیگر (SIGAR)، آمریکا طی سه سال گذشته حدود ۲۱ میلیارد دالر به افغانستان اختصاص داده است. اما از این مبلغ، تنها ۳ میلیارد و ۳۰۰ میلیون دالر به موسسات امدادرسانی بینالمللی تخصیص یافته که آن هم با محدودیتهای جدی در دسترسی به مناطق مختلف افغانستان همراه بوده است. بخش اعظم این کمکها صرف اسکان مهاجرین افغان در کشورهای دیگر، بهویژه در آمریکا شده است؛ روندی که در نهایت منافع اقتصادی و سیاسی داخلی آمریکا را تأمین کرده و تأثیر ملموسی بر زندگی مردم افغانستان نداشته است.
بنابراین، ادعای کمکهای سخاوتمندانه آمریکا به مردم افغانستان، بیش از آنکه واقعیت داشته باشد، نمایشی اغراقآمیز برای توجیه هزینههای داخلی و سیاستهای خارجی این کشور است. این در حالی است که میلیونها افغان همچنان درگیر فقر، بیکاری و بحران انسانیاند و نیازمند کمکهای واقعی و مستقیم استند. عملکرد آمریکا در این زمینه نهتنها نشاندهنده بیتوجهی به مسئولیتهای اخلاقی و انسانیاش است، بلکه سوءاستفادهای آشکار از نام افغانستان برای منافع داخلی خود به شمار میرود.
چالش کمکهای آمریکا به افغانستان و مسئولیت طالبان در مدیریت بحران
با در نظر داشت سابقه دو ساله ای مخرب و ویرانگرِ حضور آمریکا در افغانستان، نخست باید این نکته مورد توجه قرار گیرد که هرگونه کمک مالی از سوی امریکا به افغانستان نه لطف و سخاوتمندی، بلکه بخشی از دَینی است که باید به مردم افغانستان ادا شود. واشنگتن باید بهجای اتخاذ مواضع طلبکارانه، مسئولیت اخلاقی و انسانی خود را در قبال وضعیت کنونی افغانستان بپذیرد و از سیاستهایی که به بحران دامن میزند، اجتناب کند.
متاسفانه در چنین وضعیت، برخی از افغانهای متواری که خود در گذشته با فساد گسترده و چپاول ثروتهای ملی افغانستان دست به غارت زده بودند، اکنون با تحریک مقامات آمریکایی به قطع کمکها، در تلاشاند تا منافع شخصی خود را تأمین کنند. این افراد با نادیده گرفتن وضعیت بحرانی مردم افغانستان، نقش مخربی در تشدید بحران دارند و رفتارهای آنها باید بهطور جدی محکوم شود. چنین اقداماتی تنها به ضرر مردم عادی افغانستان تمام میشود و سبب افزایش فشارهای اقتصادی و انسانی بر آنها خواهد شد.
با توجه به اظهارات اخیر مقامات آمریکایی و همچنان کارشکنی ها از سوی برخی از افغانهای متواری و فراری، احتمال قطع کمکهای مالی امریکا به افغانستان وجود دارد. در چنین شرایطی، حکومت طالبان باید برای این سناریو آماده باشد و تدابیر جدی برای کاهش تأثیرات منفی آن اتخاذ کند. طالبان باید از هرگونه سیاست یا اقداماتی که بهانهای برای کاهش یا قطع کمکهای بینالمللی فراهم میکند، پرهیز کنند و تلاش کنند تا بحران انسانی و اقتصادی بیش از این تشدید نشود.
این وضعیت نیازمند آن است که طالبان با رویکردی مسئولانه، سیاستهای اقتصادی و اجتماعی خود را بازبینی کنند و از وابستگی به کمکهای خارجی بکاهند. مدیریت منابع داخلی، شفافیت مالی، و ایجاد فضای امن برای فعالیتهای اقتصادی از جمله اقداماتی است که میتواند به کاهش اثرات احتمالی قطع کمکها کمک کند و مانع از تشدید مشکلات مردم افغانستان شود.
نقیب الله جمشید