آتش بس در غزه
به نظر نمی رسد که کسی تردید داشته باشد که آتشبس میان اسرائیل و غزه، یک پیروزی بزرگ برای مقاومت بوده است. زیرا وعده ای که نتانیاهو و دیگر قاتلان و قصابان داده بودند که تا سال ۲۰۲۳ حماس وجود نخواهد داشت؛ محقق نگردید و در سال ۲۰۲۵، همین قاتلان و قصابان به رغم قتل عام بیش از پنجاه هزار زن، کودک و غیر نظامی، منتظر حماس بودند که توافق آتشبس را امضاء کند. این یک شکست بزرگ برای قاتلان و حامیان آنها بود.
چنانچه رسانههای مختلف و مطبوعات اسرائیلی همه شوکه بودند از شکستی که سران رژیم صهیونیسم و حامیانش نشان دادند. از اینرو آتش بس در غزه، بار دیگر فرصتی برای تحلیل عمیق و بازنگری در ابعاد گسترده این درگیریها و جنایات بی حد و اندازه اسرائیل فراهم کرده است. این آتشبس نه تنها نقطهعطفی در تاریخ مقاومت فلسطین بلکه بازتابی از تغییرات عمیق در موازنههای قدرت منطقهای و جهانی است. در این نوشتار، به دستاوردهای مقاومت، شکستهای مکرر رژیم صهیونیستی و وعده ای الهی که باید با ایمان و اعتقاد راسخ به آن باور داشت، پرداخته می شود.
شکست رژیم صهیونیسم
رژیم صهیونیستی در سالهای اخیر با چالشهای جدی و بحرانهای متعدد روبرو بوده که ابعاد مختلف داخلی، منطقهای و بینالمللی را در بر میگیرد. نقض مکرر قوانین بینالمللی و آتشبسها، بهویژه در درگیریهای اخیر، نه تنها به تشدید بحران انسانی در سرزمینهای اشغالی منجر شده، بلکه اعتبار رژیم را در سطح جهانی به شدت تنزیل داده است. گزارشهای مستند از سازمانهای بینالمللی حقوق بشر و نهادهای مستقل، به وضوح نشان میدهد که این رژیم رکوردهایی تأسفبار در کودککشی، کشتار غیرنظامیان، تخریب مراکز امدادی، و حمله به اماکن دینی و فرهنگی را به نام خود ثبت کرده است.
از منظر داخلی، خسارتهای ناشی از درگیریها اعم از کشتهها و زخمیها، تخریب زیرساختها، و هزینههای هنگفت نظامی، اقتصاد این رژیم را به شدت تحت فشار قرار داده است. علاوه بر این، تعمیق شکافهای اجتماعی و سیاسی در داخل اسرائیل، همراه با اعتراضات گسترده علیه سیاستهای دولت، حاکی از تزلزل شدید در ساختار حکومتی و احتمال سقوط آن در آیندهای نزدیک است. مهاجرت معکوس نیز به عنوان یکی از شاخصهای کلیدی، نشاندهنده کاهش اعتماد ساکنان به امنیت و آینده این رژیم است.
در سطح بینالمللی، علیرغم تلاشهای گسترده لابیهای صهیونیستی و رسانههای وابسته برای ساختن تصویری مظلوم و انسانی از اسرائیل، افکار عمومی جهان به طور فزایندهای نسبت به جنایات این رژیم آگاه شدهاند. این روند، موجی از نفرت و انزجار عمومی را علیه اسرائیل ایجاد کرده و موقعیت آن را در میان کشورهای جهان بیش از پیش متزلزل ساخته است. محکومیت رژیم در دادگاههای بینالمللی، از جمله دادگاه لاهه، و پیگرد قانونی نخستوزیر و برخی از مقامات ارشد آن، نقطه عطفی در تاریخ این رژیم محسوب میشود که میتواند پیامدهای حقوقی و سیاسی گستردهای داشته باشد.
از سوی دیگر، حمایتهای بیقیدوشرط آمریکا و برخی کشورهای اروپایی از اسرائیل، نه تنها آنها را به شریک جنایات ضدبشری و نسلکشی تبدیل کرده، بلکه اعتبار بینالمللی این کشورها را نیز به چالش کشیده است. تداوم این حمایتها، در بلندمدت میتواند منجر به افزایش انزوای سیاسی و اخلاقی این دولتها در میان ملتهای جهان شود. در مجموع، چشمانداز آینده رژیم صهیونیستی در سایه بحرانهای متعدد، مبهمتر از همیشه به نظر میرسد.
طوفان الاقصی و تبیین دستاوردهای مقاومت
طوفان الاقصی به عنوان یک عملیات نظامی بزرگ و استراتژیک، دستاوردهای قابل توجهی را برای جبهه مقاومت فلسطین به ارمغان آورد. این عملیات توانست شکافهای امنیتی رژیم صهیونیستی را آشکار سازد و ضعف ساختار اطلاعاتی و نظامی آن را به نمایش بگذارد. از جنبه تاکتیکی، توانایی مقاومت در مدیریت عملیات پیچیده و گسترده نشاندهنده پیشرفت قابل ملاحظه در مهارتهای نظامی و هماهنگی بین نیروهای مقاومت بود. این موفقیت، نه تنها اعتماد به نفس نیروهای مقاومت را تقویت کرد، بلکه پیام روشنی به جهان ارسال کرد که فلسطینیان همچنان توانایی تغییر معادلات منطقهای را دارند.
از طرف دیگر، مقاومت فلسطین در طول ۱۵ ماه جنگ، تواناییهای خود در مدیریت بحران و پایداری در برابر فشارهای چندجانبه را به اثبات رساند. این دوره نشاندهنده عمق استراتژیک مقاومت در حوزه لجستیکی، رسانهای و دیپلماتیک بود. مدیریت منابع محدود در برابر محاصره شدید، هماهنگی میان گروههای مختلف مقاومت، و حفظ روحیه عمومی مردم، نمونههایی از این توانمندیها استند. این عملکرد مقاومت، الگویی برای سایر جنبشهای آزادیبخش در جهان ارائه کرد و نشان داد که اتحاد و پایداری میتواند در برابر پیچیدهترین چالشها موفق باشد.
از دیگر سو، پیروزی جبهه مقاومت در عرصههای سیاسی، نظامی و اجتماعی نتیجه راهبردهای دقیق و هدفمند بود. در حوزه سیاسی، مقاومت توانست حمایت گستردهای از کشورهای منطقه و فرامنطقهای جلب کند. در عرصه نظامی، استفاده از تاکتیکهای نوین و حملات مؤثر، توانایی مقاومت را در تغییر موازنه قوا به نمایش گذاشت. در حوزه اجتماعی، مقاومت توانست اعتماد و حمایت مردمی را حفظ کند و به نمادی از ایستادگی و امید برای ملت فلسطین تبدیل شود.
در این میان، مردم غزه به عنوان خط مقدم مقاومت، نمادی از پایداری و شجاعت در برابر تجاوزگری رژیم صهیونیستی استند. تحمل محاصره اقتصادی، بمبارانهای مداوم و فقدان امکانات اولیه زندگی، نه تنها روحیه مردم غزه را تضعیف نکرده، بلکه آنان را به محور اصلی حمایت از مقاومت تبدیل کرده است. این پایداری، نقش کلیدی در تقویت روحیه نیروهای مقاومت و مشروعیتبخشی به مبارزه آنان در سطح بینالمللی داشته است.
موفقیتهای مقاومت در سالهای اخیر، به ویژه پس از طوفان الاقصی، باعث افزایش محبوبیت آن در میان فلسطینیان و جامعه جهانی شده است. این محبوبیت ناشی از توانایی مقاومت در دفاع از حقوق مردم فلسطین و ایستادگی در برابر ظلم و تجاوز است. همچنین، افزایش گرایش جوانان به پیوستن به مقاومت اسلامی، نشاندهنده تأثیرگذاری عمیق این جنبش بر نسلهای جدید و گسترش دامنه نفوذ آن است.
حمایتهای گسترده گروههای مقاومت اسلامی مانند حزبالله لبنان و انصارالله یمن از فلسطین و غزه، نشاندهنده اتحاد و همبستگی محور مقاومت در برابر رژیم صهیونیستی است. این حمایتها، چه در قالب کمکهای نظامی و چه در عرصه دیپلماتیک، نقش بسزایی در تقویت مقاومت فلسطین داشته است. هماهنگی و همافزایی این گروهها، توانایی مقاومت را در مقابله با تهدیدات چندجانبه افزایش داده و پیام روشنی از قدرت و همبستگی جهان اسلام ارسال کرده است.
یکی از بزرگترین دستاوردهای مقاومت، آزادی زندانیان فلسطینی با حبسهای طویلالمدت از اسارت رژیم صهیونیستی بود. این موفقیت، نمادی از پیروزی اراده بر زور و ظلم است و تأثیر عمیقی بر روحیه خانوادههای فلسطینی و جامعه مقاومت داشت. این اقدام، همچنین تعهد مقاومت به حفظ کرامت و آزادی مردم فلسطین را به نمایش گذاشت.
علاوه بر موارد بالا، حماس با پایداری بر شروط اولیه خود، توانست اراده خود را به رژیم صهیونیستی تحمیل کند و نشان دهد که مقاومت هیچگاه از اهداف و اصول خود عقبنشینی نخواهد کرد. این ایستادگی، مشروعیت و اعتماد به نفس مقاومت را افزایش داد و پیامدهای مثبتی در تقویت جایگاه آن در میان فلسطینیان و جامعه بینالمللی داشت. این رویکرد، نشاندهنده بلوغ سیاسی و استراتژیک حماس در مدیریت مذاکرات و چالشهای پیچیده است.
آتش بس در غزه و تحقق وعده ای الهی
آتش بس در غزه، اگرچه در ظاهر پایانی موقت بر خشونتهای خونین و ویرانگر به نظر میرسد، اما در باطن، تجلیگاه حقایق عمیقی است که فراتر از معادلات سیاسی و نظامی قرار دارد. در هر دور از این درگیریها، اسرائیل با تکیه بر ماشین جنگی پیشرفته و حمایتهای بیقیدوشرط قدرتهای جهانی وارد میدان میشود، اما نتیجهای که در نهایت رقم میخورد، چیزی جز تثبیت مقاومت و تقویت باور به وعدههای الهی نیست.
این آتشبسها در واقع اعترافی نانوشته به شکست اسرائیل در دستیابی به اهدافش است. هر بار که رژیم صهیونیستی با حملات بیرحمانه خود میکوشد مقاومت را در هم بشکند، آنچه که به دست میآورد، تنها تعمیق اراده و ایمان مردمی است که از باورهای دینی و تاریخی خود نیرو میگیرند. این روند، بار دیگر این حقیقت را به یاد میآورد که قدرتهای مادی، هرچند عظیم و مخرب، در برابر نیروی ایمان و مقاومت جمعی، سرانجام به زانو در میآیند.
وعدههای الهی در این عرصه نه صرفاً به معنای نصرت نظامی، بلکه به معنای تحکیم عدالت، پایداری حق، و آشکار شدن ضعفهای بنیادین ظلم و تجاوز است. اسرائیل، با تمام تبلیغات و لابیهای جهانی خود، نمیتواند واقعیتهای میدان را تغییر دهد. آتشبسها، به جای آنکه پایان جنگ باشند، نشانهای از این هستند که مقاومت توانسته است ضربهای استراتژیک به مشروعیت و توانایی اسرائیل وارد کند و این رژیم را وادار به پذیرش خواستههای طرف مقابل نماید.
در این میان، پرسشی که در ذهن بسیاری شکل میگیرد، این است: چگونه ممکن است گروهی کوچک با امکانات محدود در برابر رژیمی با توان نظامی و اقتصادی گسترده ایستادگی کند؟ پاسخ این پرسش در همان وعدههای الهی نهفته است؛ وعدههایی که همواره به پایداری حق در برابر باطل و نصرت مظلومان تأکید دارند. این وعدهها، نه فقط برای باورمندان به دین، بلکه برای هر انسان آزادهای که به عدالت و حقانیت ایمان دارد، الهامبخش و امیدوارکننده است.
آتش بس در غزه، بیش از آنکه یک رخداد سیاسی باشد، نمادی از یک نبرد تاریخی و معنوی است. نبردی که در آن، ایمان، اراده و حقیقت، در برابر ظلم، تجاوز و قدرتطلبی قد علم کردهاند. کیست که در برابر این صحنههای روشن، به وعدههای الهی باور نداشته باشد؟
مسلم اخلاقی