سفر عراقچی به کابل
در جهانی که تعاملات منطقهای بیش از پیش اهمیت یافتهاند، سیاست خارجی کشورهای همسایه نقشی کلیدی در شکلدهی به مناسبات اقتصادی، سیاسی و امنیتی ایفا میکند. در این میان، سفر عباس عراقچی، وزیر امور خارجه ایران به کابل، به عنوان بلندپایهترین مقام ایرانی که پس از بازگشت طالبان به قدرت به افغانستان سفر کرده است، پرسشهای اساسی در مورد راهبرد ایران در قبال افغانستان مطرح میکند. آیا این سفر نمایانگر آغاز فصل جدیدی از روابط تهران و کابل است که بر اساس اصول منطقهگرایی و همسایگی طراحی شده است؟ در این مقاله تلاش میشود با بررسی ابعاد مختلف این سفر و سیاستهای ایران در قبال افغانستان، به این پرسش پاسخ داده شود.
سیاست همسایگی؛ پایهای برای تعامل پایدار ایران و افغانستان
سفر عباس عراقچی، معاون وزیر امور خارجه ایران، به کابل بازتابدهنده استمرار نگاه استراتژیک تهران به روابط با افغانستان است. سیاست همسایگی که از دولتها و دورانهای قبل تا دولتهای اخیر به عنوان یک راهبرد کلان در قبال افغانستان دنبال شده، بر پایه اشتراکات تاریخی، فرهنگی و جغرافیایی شکل گرفته است. این سیاست تلاش دارد تا با بهرهگیری از اصول همکاری منطقهای، افغانستان را به عنوان یک شریک استراتژیک در معادلات منطقهای حفظ کند و از ظرفیتهای این کشور برای تأمین منافع مشترک بهره گیرد.
ایران با تأکید بر سیاست همسایگی، به دنبال ایجاد ثبات در روابط دو کشور و کاهش چالشهای امنیتی و اقتصادی در منطقه است. این سیاست، که بر احترام متقابل و حمایت از توسعه افغانستان استوار است، نقشی کلیدی در تقویت تعاملات اقتصادی و سیاسی میان دو کشور ایفا میکند. سفر عراقچی نشاندهنده تمایل ایران برای تقویت همکاریها در حوزههای مختلف، از جمله آبهای مرزی، تجارت و امنیت منطقهای است و بیانگر این است که تهران همچنان به افغانستان به چشم یک اولویت در سیاست خارجی خود نگاه میکند.
ابعاد و اهداف سفر عراقچی به کابل
باتوجه به آنچه گفته شد، اینک می توان گفت که سفر عراقچی به کابل نقطه عطفی در تعاملات منطقهای ایران و افغانستان است. این سفر، نشاندهنده عزم تهران برای تعریف دوباره روابط با کابل بر اساس اصول همسایگی و منافع مشترک است. آنچه این رویداد را برجسته میسازد، تلاش ایران برای ارائه تصویری از ثبات و انسجام در سیاست خارجی خود نسبت به افغانستان، از دوران شهید رئیسی تا دولت پزشکیان است.
در این راستا، تغییرات ساختاری اخیر در دستگاه دیپلماسی ایران، از جمله حذف سمت نماینده ویژه افغانستان، پیام روشنی از تمرکز بیشتر تهران بر مدیریت مستقیم و یکپارچه روابط با کابل دارد. انتخاب عراقچی به عنوان وزیر خارجه نیز، با توجه به آشنایی او با مسائل افغانستان، نشان از عزم ایران برای بهرهگیری از دیپلماسی حرفهای در این عرصه دارد. این تغییرات، هم صدای واحدی در سیاست خارجی ایران ایجاد کرده و هم ظرفیتهای جدیدی برای تعامل سازنده با کابل فراهم آورده است.
بُعد اقتصادی این سفر، یکی از محوریترین نکات قابل توجه است. ایران و افغانستان، بهعنوان دو کشور همسایه، ظرفیتهای عظیمی برای همکاریهای اقتصادی دارند. پروژههایی نظیر مسیر ریلی خواف-هرات، بندر چابهار، و کریدور ریلی هرات-استانبول، نهتنها به توسعه اقتصادی افغانستان کمک میکنند، بلکه جایگاه ایران را بهعنوان یکی از ارکانِ ترانزیتی منطقهای تقویت مینمایند. از سوی دیگر، پیشنهادهایی همچون ایجاد منطقه اقتصادی معدنی مشترک میان دو کشور، میتواند بستر مناسبی برای بهرهبرداری مشترک از منابع طبیعی و تقویت همکاریهای اقتصادی فراهم کند.
سفر عراقچی به کابل همچنین در چارچوب سیاست منطقهگرایی ایران قابل تحلیل است. تهران با تقویت روابط خود با کشورهای منطقه، از جمله روسیه و تاجیکستان، به دنبال ایجاد همگرایی در میان کشورهای همسایه است. افغانستان، بهعنوان حلقهای کلیدی در این زنجیره، میتواند نقشی مؤثر در تحقق این هدف ایفا کند. سفرهای متعدد مقامات ایرانی به کابل و دعوت از مقامات طالبان به تهران، نشاندهنده تلاش تهران برای تبدیل روابط دوجانبه به شراکتی استراتژیک است که در خدمت منافع کلان منطقهای قرار گیرد.
در نهایت، این سفر پیامی روشن به حکومت طالبان دارد: برای بهرهبرداری از فرصتهای منطقهای و ارتقای جایگاه افغانستان در سیاست منطقهگرایی، کابل باید رویکردی مثبت و همسو با همسایگان اتخاذ کند. مسائل حساس مانند مدیریت منابع آب، وضعیت مهاجرین و موانع تجاری، تنها از طریق گفتوگو و همکاری قابل حل هستند. ایران با تأکید بر اهمیت روابط متقابل و سازنده، طالبان را به تقویت تعاملات دوجانبه و مشارکت در پروژههای منطقهای دعوت میکند. این مسیر نهتنها به نفع دو کشور، بلکه به سود ثبات و توسعه پایدار منطقهای خواهد بود.
محمد هارون احمدی