از امپراتوری مایا تا سوریه و یمن امروزی، بحران آب یکی از دلایل اصلی نگرانی های اجتماعی، درگیری و بحران ها بوده است. مطالعات نشان می دهد که احتمال وقوع جنگ های آبی در 50 تا 100 سال آینده 75 تا 95 درصد خواهد بود، دلیل آنکه تاثیرات تغییرات آب و هوایی باعث رقابت شدید برای منابع کمیاب می شود.
در سالهای اخیر، افغانستان از گمنامی مکان دورافتادهاش در جنوب آسیا بیرون آمده و به یکی از تحت نظارت و بررسیترین کشورهای روی زمین تبدیل شده است. این کشور، محصور در خشکی است که نشان دهنده برخی از کم جمعیت ترین و دارای تنوع قومیتی است که از امپراتوری مغول و ایران باستان پدید آمد. توپوگرافی آن که در گوشه جنوب غربی هیمالیا قرار دارد، شامل دامنه ای از ارتفاعات مانند دره های دورافتاده و قله های شیب دار رشته کوه هندوکش است. از ارتفاعات تقریباً 8000 متری، ذوب برف و باران چهار سیستم رودخانه اصلی را تشکیل می دهند: آمودریا در شمال، هلمند در جنوب، هریرود در غرب و کابل در شرق. گزارش ها در مورد زمین های قابل کشت و منابع آب موجود در افغانستان متفاوت است. سرویس تحقیقات اقتصادی وزارت زراعت ایالات متحده میانگین برداشت سالانه آب را حدود 75 میلیارد متر مکعب یا حدود 60 میلیون هکتار فوت توصیف می کند. از این میزان حدود 21 درصد یا 15.8 میلیارد متر مکعب آب رودخانه است که برای آبیاری استفاده می شود، 4 درصد یا 2.8 میلیارد متر مکعب را آب زیرزمینی برای آبیاری و تقریباً 2 درصد یا 1.4 میلیارد متر مکعب آب رودخانه یا چاه برای سایر مصارف داخلی است. علاوه بر این تنها 2.6 میلیون هکتار یا نیمی از مساحت قابل آبیاری کشور در حال حاضر زیر کشت می رود. علیرغم ظاهر خشک، افغانستان از کمبود زمین کشاورزی یا آب فاصله زیادی دارد.
طالبان، آب، امنیت
تسلط طالبان بر افغانستان پس 15 اگست 2021 نه تنها جان، امنیت و آزادی اساسی مردم را تهدید میکند، بلکه مسئله آب را هم در کوتاه مدت و دراز مدت را مسئله دار می سازد. در حالی که امروزه مردم افغانستان برای بقا و آزادی هایشان مبارزه می کنند، نباید فراموش کنیم که پیامدهای حکومت طالبان چالش دیگری را به آینده بلندمدت مردم و احتمالاً کل کشور و ثبات منطقه اضافه خواهد کرد که آن مسئله آب خواهد بود.
وضعیت آب در افغانستان
سالها جنگ تحمیل شده بر مردم افغانستان، بخش آب این کشور را تحت تاثیر قرار داده است. در حالی که این کشور از نعمت آب نسبتا مطلوبی برخوردار است و از موقعیت عالی بالادستی در رودخانه های مشترک با کشورهای همسایه برخوردار می باشد، بخش آب در حال فروپاشی و کمبودهای شدید در مدیریت منابع آب، کشور را در وضعیت وحشتناکی از تنش آبی قرار می دهد. این کمبود با وجود تلاشها برای بازسازی کشور، از جمله بخش آب، در 20 سال گذشته ادامه دارد. بیش از 70 درصد جمعیت به آب آشامیدنی سالم دسترسی ندارند و آب آشامیدنی موجود اغلب آلوده است. تقاضا به ویژه در مناطق شهری همچنان در حال افزایش است و جابجایی گسترده داخلی به دلیل پیشرفت های اخیر طالبان این وضعیت را در ماه های آینده بدتر خواهد کرد.
کمبود مداوم آب به دلیل سوء مدیریت آن، همراه با اثرات تغییرات آب و هوایی، بخش زراعت و امنیت غذایی کشور را نیز تحت تاثیر قرار داده است. بخش زراعت که 90 درصد مصرف آب کشور و 80 درصد اشتغال مردم را به خود اختصاص می دهد، تا حدودی به دلیل کمبود آب، قادر به تأمین غذای کافی برای مردم افغانستان نیست. یک سوم جمعیت افغانستان از بحران غذایی حاد رنج می برند و انتظار می رود این امر تنها با افزایش بی ثباتی بر تولیدات کشاورزی افزایش یابد.
احتمالاً بحرانهای آنی و طولانیمدت بشردوستانه نیز رخ خواهند داد، بهویژه اگر کشورها و سازمانهای مساعدت کننده بینالمللی، کمک های های اضطراری و حمایتهای خود را به دلایل سیاسی، متوقف کرده اند.
بحران در آب های جاری
بحران مداوم آب یکی از عواملی است که نقش مهمی برای افراد در پیوستن به گروه طالبان داشته است. در مناطقی که امنیت آب ضعیفی در جریان است، مردانی که به دلیل کاهش فرصتهای کشاورزی از فرصتهای اقتصادی محروم شدهاند، اغلب پیوستن به طالبان را تنها راه تأمین معاش خانوادههای خود میدانند.
علاوه بر این، ناتوانی دولت پیشین در رسیدگی موثر به بحران در مسئله آب و غذا، به مشروعیت زدایی آن کمک کرده و به طالبان اجازه داد تا خود را به عنوان یک جایگزین مشروع معرفی کنند.
در سطح قبیله ای و محلی، طالبان از میراب ها بهره برده اند (میرآب یعنی امیرآب یا رئیس آب در واقع میر آب مدیر و محاسبه گر زمان و ساعت آبی و تقسیم گر عادلانه و تعیین زمان تحویل دادن آب قنات به افراد بوده است.) میرآب ها به طور گسترده توسط دولت قبلی در دوره ریاست جمهوری غنی و جامعه بین المللی در چارچوب اصلاحات بخش آب افغانستان حمایت شدند. اما در مناطق تحت کنترل خود، طالبان میرآب ها را به سمت کشت خشخاش سوق داده اند که البته کاریست غیرقانونی. طالبان اغلب به زور، تخصیص آب را به سمت خشخاش تغییر داده اند که نه تنها تولید محصولات غذایی در این مناطق را کاهش داده است، بلکه عملکرد میرآب ها را نیز تضعیف ساخته و درآمد خشخاش و منافع قدرتمندان و زورگویان، بر موثرترین تخصیص آبِ کمیاب در کشور، غالب شد.
همراه با شرایط خشکسالی، این امر کشاورزان را با انتخابهای محدودی برای کشت، افزایش بحران غذایی و نزدیکی آنها به گروههای مافیا مواجه ساخت. افغانستان در حال حاضر تولید کننده نخست در بخش تریاک در جهان است و بیش از 90 درصد از هروئین جهان و بیش از 95 درصد از ضرورت گروه های مافیاییِ اروپا را تامین می کند. گسترش احتمالی این امر با روی کار آمدن طالبان منجر به افزایش بیشتر تجارت جهانی هروئین خواهد شد و ممکن است موقعیت افغانستان (و منطقه) را به عنوان یک مرکز قاچاق مواد مخدر افزایش دهد. در حالی که کشت خشخاش می تواند سود قابل توجهی را برای طالبان به ارمغان بیاورد اما گرسنگی مردم افغانستان را برطرف نمی سازد.
چالش های مدیریت آب
تسلط طالبان، نشان دهنده ادامه چالش های مدیریت آب مربوط به استراتژی های این گروه در گذشته است. در حالی که طالبان از تمهیدات مدیریت آب به نفع خود استفاده می کنند و به نظر می رسد به خوبی از نقش منابع آب در زندگی و معیشت مردم آگاه هستند، این گروه همچنین نشان داده اند که فاقد توانایی و تمایل برای مدیریت این منابع به نفع مردم هستند اما با تغییر جایگاه آنها در کشور، مسئولیت آنها در قبال چالش های مرتبط با آب نیز تغییر می کند. آنها به جای ایفای نقش چالشگر، با پیامدهای وضعیت وخیم آب کشور مواجه خواهند شد. در ادامه به سیاست آب طالبان، بر اساس حاکمیت گذشته شان، برون یابی می کنیم.
نخست، همه پیشرفتها که در تلاش برای اصلاح و تقویت راهبری منابع آب در طول چندین دهه در انجام شده بودند، هر چند با اثربخشی محدود، احتمالاً معکوس خواهند شد که شامل تلاشهای امیدوارکنندهای مانند بازنگری در قانون آب کشور در سال 2009 و توسعه طرحهای مدیریت حوضه رودخانهای برای حوضههای اصلی کشور که بر اساس دادهها و تحلیلهای بهبود یافتهشده توسط جامعه بینالمللی است. همچنین اقداماتی برای حمایت از حقوق عادلانه تر برای زنان که از جمله دسترسی به آب و خدمات صحی می باشد. باید دید قانون شریعت که شامل مقرراتی در مورد استفاده از منابع آب است، چگونه می تواند چالش های پیچیده آبی کشور را اداره کند. با این حال، به نظر می رسد که تنها اتکا به تنظیمات سنتی برای رسیدگی به مشکلات تخصیص آب، برداشت بیش از حد آب و آلودگی آب در کشور ناکافی خواهد بود، چه رسد به پیامدهای تغییرات آب و هوایی.
بحران غذایی مرتبط با خشکسالی پیش از این یکی از عوامل کلیدی بیجاشدگی داخلی بوده است. تنها در سال 2018، 22 ولایت از 34 ولایت افغانستان تحت تاثیر خشکسالی قرار گرفتند و بیش از 300 هزار نفر به دلایل بحران غذایی مجبور به جابجایی به نقاط دیگر در داخل کشور شدند. بحران غذایی، همراه با ناتوانی طالبان در اداره مؤثر منابع آب در تمام نقاط کشور به دلیل تعداد نسبتاً کمی از کارمندان و حتی ناآگاه، می تواند زمینه را برای درگیری های محلی جدید بر سر منابع آبی فراهم کند.
تسلط طالبان در کشور، همچنین به معنای کاهش ظرفیت فنی در مدیریت آب است. در مورد مدیریت منابع آب، بهره برداری از زیرساخت های آب، یا سازماندهی تخصیص آب در سطوح مختلف حاکمیتی، افراد متخصص کمی در میان رده های آنها وجود دارد. کارشناسان تمام سطوح دولت پیشین، در حال تلاش برای خروج از کشور بودند و یا دیگر قادر به همکاری با حاکمان جدید نیستند. در نتیجه، طالبان برای یافتن چنین تخصص هایی برای حفظ و مدیریت منابع آب در کشور تلاش خود را خواهند کرد، مگر اینکه این کار به زور انجام شود. به نظر میرسد این اتفاق در بخشهایی از کشور در حال رخ دادن می باشد، جایی که طالبان مقامات دولتی را مجبور میکنند تا در مواضع خود باقی بمانند. علاوه بر این، موضع طالبان در مورد تکنالوژی مدرن، نشان می دهد که ابزار و تجهیزات لازم برای رسیدگی به بحران آب، به ویژه در زمینه تغییرات آب و هوایی، دسترسی ندارد. باید دید که آیا هر گونه فرضی مبنی بر اینکه طالبان ممکن است سختترین مواضع خود را در قبال فناوری مدرن تغییر داده باشند تا قدرت خود را تقویت کنند، واقعاً درست است یا خیر.
چالشهای ظرفیتی بر مدیریت منابع آب از طریق قنات یا کاریز و همچنین بر کاهش درگیریها بین مصرفکنندگان مختلف آب در سطح محلی تأثیر میگذارد. زمانی که طالبان کنترل سد دهله در ولایت قندهار را در ماه می 2021 به دست گرفتند، دولت کارشناسان آبیاری را که مدیریت این سد را بر عهده داشتند، خارج ساخت که بنا به درخواست حکام طالبان برای برگشت به کار، انها برنگشتند. چالشهای ظرفیت همچنین بر روابط بین ولایات افغانستان که در سابق برای آب رقابت می کردند، تأثیر میگذارد که ممکن است با بدتر شدن وضعیت حکومت و افزایش نیازهای مردم، تشدید شود.
آب به عنوان سلاح
یکی دیگر از پیشرفتهای نگرانکننده، استفاده مکرر طالبان از آب (و زیرساختهای آبی) به عنوان یک سلاح است که میتوان انتظار داشت در صورت وقوع جنگ داخلی ادامه یابد. به عنوان مثال، در ماه می 2021، طالبان در جریان پیشروی های خود در منطقه، آب بیش از 800 خانواده را در ولایت بدخشان بسته و قطع کردند. سیاست های طالبان همچنین سدها را به عنوان زیرساخت های آبی هدف قرار داده است. در همین دوره طالبان سد دهله در ولایت قندهار را تحت کنترل خود درآوردند و در پیشروی های خود به سمت هرات، به سد ساخته شده توسط افغانستان و هند، حمله کردند، که باعث شد تا آسیب جدی به سد برسد.
به همین ترتیب، توانایی آنها برای پاسخ به بلایای مرتبط با آب حداقل است. در جریان سیل اخیر در ولایت نورستان، سپس پکتیکا و خوست2021 – 2022، طالبان از رسیدگی به مناطق سیل زده که تلفات بسیاری برجای گذاشت و خانه ها و اموال آسیب دیده بود، ناتوان بودند.
همه اینها در زمانی اتفاق میافتد که بیشتر مناطق افغانستان از خشکسالی جدی رنج میبرند و امنیت غذایی و بقای مردم را به شدت تحت تأثیر قرار میدهد. این پیامدها همچنین به جریان مهاجرت به خارج از افغانستان کمک خواهد کرد، دلیل انکه حتی کسانی که زندگی آنها مستقیماً در معرض خطر خشونت طالبان نیست، هیچ گزینه دیگری برای بقا به جز ترک خانه های خود به مناطق دیگر، چه در داخل کشور و چه در فراسوی مرزها، نمی بینند. این پتانسیل ایجاد فشار بیشتر بر کشورهایی است که در حال حاضر با هجوم مهاجران افغان دست و پنجه نرم می کنند. در سال 2020، افغانستان دومین منبع بزرگ مهاجران غیرقانونی به اروپا از طریق مسیر بالکان غربی بود که این موضوع به دلیل تسلط طالبان بر کشور، افزایش یافته است.
کشورهای همسایه ناراضی از افغانستان (ایران – پاکستان)
مسئله بحران آبی و حکومت یکساله طالبان نیز چالش های مهمی را برای کشورهای همسایه افغانستان به ویژه ایران و پاکستان ایجاد کرده اند. هر دو رود هریرود و هیرمند از افغانستان به ایران می ریزند. ایران به دلیل ترس از کاهش جریان آب به کشورشان همواره با ساخت سدهای افغانستان مخالف بوده است. با این حال، نظارت طالبان بر این سدها نیز میتواند پیامدهای فاجعهباری برای پاییندست ایران داشته باشد، در صورتی که ادامه خشونت یا عدم نگهداری منجر به شکست سد شود.
در ماه جنوری 2021، طالبان و حکومت ایران ترتیباتی را برای تضمین دسترسی ایران به آب از رودخانه های مشترک، در صورت به دست آوردن کنترل طالبان بر این مناطق، انجام دادند. تقریباً در همان زمان، دولت ایران نیز مذاکرات مشابهی را با دولت افغانستان برای تأمین جریان آب از افغانستان دنبال کرد که منجر به ترتیباتی بر اساس معاهده هیرمند در سال 1973 شد. در ماه مارچ 2021، رئیس جمهور پیشین افغانستان اقای غنی اعلام کرد که افغانستان به تامین آب رایگان ادامه نخواهد داد، بلکه در ازای جریان رودخانه هیرمند به نفت نیاز دارد. باید دید ایران به هر تغییری که طالبان در جریان آب به ایران اعمال می کند، چه واکنشی نشان خواهد داد، اما احتمال زیادی وجود دارد که ایران به مانند گذشته و باتوجه به افزایش میزان خشکسالی در مناطق مجاور با افغانستان، در مسئله آب دیگر کوتاه نخواهد آمد.
و اما پاکستان، در سال 2018، دولت پیشین افغانستان در نشستی اعلام کرد که به زودی کار ساخت سد 236 میلیون دالر شاه توت بر روی رودخانه کابل را آغاز می کند. انتظار می رفت که که این سد 146 میلیون متر مکعب آب آشامیدنی برای 2 میلیون باشنده کابل داشته باشد و 4 هزار هکتار زمین در ولسولی چهارآسیاب این ولایت را آبیاری کند. این پروژه جزئی از برنامه های بلندپروازانه افغانستان برای ساخت 12 سد بر روی حوضه رودخانه کابل با حمایت هند!! بوده است.
با این حال، این پروژه پاکستان را که تحت فشار آبی قرار دارد، آشفته نمود. در کنفرانسی که پاکستانی ها در پیشاور برگزار کردند، مقامات این کشور نگرانی خود را از تاثیرات نامطلوب این پروژه ابراز داشتند. رسانه های پاکستانی حتی این پروژه را به عنوان سیاست ظالمانه افغانستان در قبال پاکستان که توسط هند طراحی شده است، توصیف کردند.
با این حال افغانستان می تواند با وارد ساختن فشارهای آبی منصفانه از این فرصت استفاده کند بویژه در بازکردن مسیرهای تجاری و ترانزیتی که البته اگر امکان پذیر شود می تواند فرصت های اقتصادی بیشماری را برای افغانستان به بار آورد، اما متاسفانه باید بگوییم که سیاست خارجی افغانستان همیشه در نظام های گوناگون، با ضعف های جدی مواجه بوده است که هیچگاه در این عرصه با موفقیت عمل نکرده است.
آینده آب افغانستان
واضح است که تسلط طالبان به طور قابل توجهی امنیت آبی و غذایی مردم کشور را به چالش خواهد کشید. این بحرانها احتمال درگیریهای مرتبط با آب را افزایش میدهد و به وضعیت بسیار شکننده در کشور میافزاید و خطر تنش با کشورهای همسایه بر سر منابع آبی مشترک را تشدید میکند.
آینده افغانستان به شدت نامشخص است. کمک های فوری به مردم افغانستان، به ویژه آنهایی که در برابر طالبان آسیب پذیر هستند، ضروری است و در حالی که تمرکز تلاش ها بر حفاظت از جان افغان هایی که بیشتر در معرض تهدید رویدادهای اخیر هستند بسیار مهم است، نخبگان اظهار می دارند که جامعه بین المللی نباید بحران آب و ارتباط آن با درگیری ها را نادیده بگیرد.