تجاوزِ اسرائیل؛ تجزیه سوریه
تجاوزات نظامی رژیم صهیونیستی به خاک سوریه، بهویژه حملات هوایی در جون 2025، نقض آشکار حاکمیت ملی این کشور و بخشی از یک طرح کلان برای تجزیه و تضعیف آن است. این اقدامات که به بهانه حمایت از دروزیها انجام شده، در پس پرده اهداف ژئوپلیتیکی گستردهای را دنبال میکند که نهتنها سوریه، بلکه کل منطقه خاورمیانه را تحت تأثیر قرار میدهد.
اهمیت این موضوع در تأثیرات عمیق آن بر تمامیت ارضی سوریه، ثبات منطقهای و آینده مقاومت در برابر توسعهطلبی صهیونیستی نهفته است. از همینرو مقالهی حاضر میکوشد به این پرسش اساسی پاسخ دهد: چگونه رژیم صهیونیستی از طریق تجاوزات نظامی در صدد تجزیه سوریه و ایجاد یک جغرافیای سیاسی متخاصم علیه محور مقاومت است؟ با تحلیل دقیق اهداف این اقدامات و بازتاب ابعاد مختلف آن، تلاش میشود تصویری روشن از این بحران ارائه شود.
ماهیت توسعهطلبانه و جنایات رژیم صهیونیستی
ماهیت توسعهطلبانه و غیرانسانی رژیم صهیونیستی در طول دههها با اشغالگری، جنایات جنگی و تحریک تنشهای قومی و مذهبی در منطقه آشکار شده است. این رژیم، مسئول قتل بیش از 58 هزار زن و کودک فلسطینی است که نشاندهنده سرشت خشونتبار و ضدبشری آن است. در فلسطین، سیاستهای آپارتاید، گرسنگی دادن به غیرنظامیان و تخریب زیرساختها، مانند آنچه در غزه شاهدیم، بخشی از کارنامه سیاه این رژیم است.
تجاوزات اسرائیل به سوریه، از جمله حملات هوایی به سویدا و دمشق در جون 2025، که به گزارش الجزیره و رصدخانه حقوق بشر سوریه منجر به کشته شدن بیش از 900 نفر و زخمی شدن صدها نفر شدهاند، ادامه همان سیاستهای توسعهطلبانه است. این حملات که به بهانه حمایت از دروزیها در برابر درگیریهای فرقهای با قبایل بادیهنشین انجام شد، با نارضایتی شدید جامعه دروزی مواجه شده است.
سمیه، فعال دروزی در سویدا، به نقل از سیانان، این مداخلات را تهدیدی برای امنیت جامعه خود توصیف کرده و گفته است که «اسرائیل به جای حمایت، بیثباتی را به ما تحمیل کرده است». نارضایتیها و محکومیت حملات اسرائیل به سوریه توسط سازمان ملل و ترکیه، به گزارش واشنگتنپست، نشاندهنده نگرانی جهانی از پیامدهای این تجاوزات است. این اقدامات نهتنها نقض قوانین بینالمللی است، بلکه تلاشی برای عادیسازی تجاوز به کشورهای مستقل است.

اهداف پشت پرده تجاوزات اسرائیل به سوریه
حملات اسرائیل به سوریه بخشی از یک طرح راهبردی برای تجزیه این کشور و تضعیف محور مقاومت است. جان ساورز، رئیس پیشین MI6، در اظهاراتی تأکید کرده که اسرائیل پس از سقوط بشار اسد در 2024، به دنبال تجزیه سوریه است تا از شکلگیری یک دولت ملی و متحد که به محور مقاومت بپیوندد، جلوگیری کند. این دیدگاه با هدفگذاری نهادهای نظامی مانند وزارت دفاع سوریه در حملات جون 2025 همخوانی دارد.
این حملات با هدف ایجاد مناطق حائل در جنوب سوریه، بهویژه در سویدا، طراحی شده تا ارتباط زمینی محور مقاومت، از جمله ایران و حزبالله، قطع شود. حاکمیت کنونی سوریه تحت رهبری احمد الشرع (جولانی)، که پس از سقوط اسد شکل گرفت، رویکردی همسو با غرب و رژیم صهیونیستی نشان داده است.
گزارشهای رویترز از مذاکرات جولانی با مقامات اسرائیلی برای عادیسازی روابط و رفع تحریمهای سزار حکایت دارد. با این حال، رژیم صهیونیستی با یکپارچگی سوریه مخالف است، زیرا به گفته ساورز، این رژیم از بازگشت یک دولت مردمی که بهطور ذاتی مخالف صهیونیسم است، هراس دارد.
بسیاری از تحلیلگران معتقدند تجاوز اسرائیل به سویدا و حتی دمشق با هماهنگی جولانی و در راستای تشکیل «کریدور داوود» برای اتصال اسرائیل به اربیل و جداسازی سویدا از سوریه انجام شده است. این طرح بخشی از پروژه «اسرائیل بزرگ» برای تغییر مرزهای منطقهای است.
اسرائیل با تحریک اختلافات قومی و مذهبی، مانند درگیریهای سویدا که از 13 جون 2025 آغاز شد و به گزارش نیویورک تایمز، پس از مداخله نیروهای تحریر الشام و حملات اسرائیل تشدید گردید، به دنبال ایجاد شکافهای داخلی در سوریه است. این درگیریها که به بیثباتی در جنوب سوریه دامن زده، نشاندهنده تلاش اسرائیل برای بهرهبرداری از تنشهای فرقهای به منظور تضعیف ملت و دولت سوریه است. ایمن جواد التمیمی، تحلیلگر، این اقدامات را تلاشی برای جلب حمایت دروزیهای اسرائیل و ایجاد تفرقه در سوریه میداند.
هدف کلانتر رژیم صهیونیستی، ایجاد یک جغرافیای سیاسی متخاصم علیه ایران و محور مقاومت است که از سوریه و لبنان تا کردستان عراق، ترکیه و جمهوری آذربایجان امتداد مییابد. پروژه «کریدور زنگهزور»، که به گزارش واشنگتنپست با حمایت مستقیم اسرائیل و ایالات متحده دنبال میشود، بخشی از این راهبرد است که هدف آن قطع ارتباط زمینی ایران با متحدانش است. این پروژهها، که تمامیت ارضی کشورهای منطقه را تهدید میکند، نشاندهنده تلاش برای ایجاد یک کمربند امنیتی و سیاسی علیه محور مقاومت است.
ابعاد تجاوزات اسرائیل به سوریه
نقض حاکمیت ملی سوریه توسط رژیم صهیونیستی، از جمله حملات به سویدا و دمشق، تلاشی برای عادیسازی تجاوزات و تضعیف استقلال این کشور است. این اقدامات باید بهعنوان تهدیدی علیه ثبات منطقهای مورد توجه قرار گیرند. طرحهای تجزیهطلبانه رژیم صهیونیستی، که از دههها پیش با تحریک قومیتها در کشورهای منطقه پیگیری شده، بخشی از یک استراتژی بلندمدت برای تضعیف دولتهای ملی است. پروژههایی مانند کریدور داوود و زنگهزور، که به گزارش اکونومیست، با هدف بازسازی نقشه ژئوپلیتیکی منطقه دنبال میشوند، نمونههایی از این راهبرد استند که باید بهطور دقیق مد قرار داده شود شوند.
ماهیت تجاوزکارانه رژیم صهیونیستی، که هیچ حد و مرزی برای اقدامات خود قائل نیست، تهدیدی برای همه کشورهای منطقه، از جمله کشورهای عربی و ترکیه، به شمار میرود. شواهد تاریخی، مانند جنایات این رژیم در فلسطین، نشاندهنده خطر بالقوه این رژیم برای همسایگان است.
اهداف رژیم صهیونیستی در ایجاد یک جغرافیای سیاسی متخاصم علیه تشیع، محور مقاومت و ایران، از جمله از طریق پروژههای منطقهای، باید بهطور عمیق تحت رصد قرار گیرد. این اقدامات، که از سوریه تا جمهوری آذربایجان گسترش مییابد، به دنبال قطع ارتباط ایران با متحدانش و ایجاد یک کمربند سیاسی-امنیتی علیه محور مقاومت است.
حرکات مردمی و گروههای مبارز محلی، مانند قبایل و نیروهای مقاومت در برابر تجاوزات صهیونیستی، نشاندهنده پتانسیل بالای مقاومت در برابر این تهدیدات است. تقویت این جنبشها از طریق آگاهیبخشی میتواند به حفظ استقلال سوریه کمک کند. ناتوانی ترکیه در مدیریت بحران کنونی سوریه، محدودیتهای نفوذ این کشور در برابر اقدامات اسرائیل را نشان میدهد. این موضوع، به گزارش انپیآر، نشانهای از ناکارآمدی سیاستهای منطقهای ترکیه در برابر راهبردهای صهیونیستی است.

سوریهی پسا اسد و مسئولیت دولتها و کشورها
همانطور که دیده میشود، سوریه امروز درگیر بیثباتی، تجزیهطلبی و تجاوزات مکرر رژیم صهیونیستی است، مقایسه وضعیت کنونی این کشور با دوران حاکمیت بشار اسد نشاندهنده افول چشمگیر جایگاه ژئوپلیتیکی و منطقهای آن است. در گذشته، سوریه یکی از ارکان اصلی محور مقاومت بود؛ کشوری که علیرغم فشارهای شدید خارجی، در برابر زیادهخواهیهای اسرائیل ایستادگی میکرد و نقشی محوری در پویایی جبهه ضدصهیونیستی داشت.
اما امروز، سوریهی پسااسد با چنان ضعف و چندپارچگی مواجه شده که به بهانههای واهی، هدف مداوم تجاوزات اسرائیل قرار گرفته است. این وضعیت نهتنها نتیجه تغییر توازن قدرت در داخل کشور، بلکه حاصل دخالتها و محاسبات نادرست بازیگران منطقهای است. کشورهایی چون ترکیه و برخی دولتهای عرب حوزه خلیج فارس، که با هدف تأمین منافع زودگذر خود در سقوط نظام حاکم در سوریه نقشآفرینی کردند، اکنون باید در برابر پیامدهای این مداخلهها پاسخگو باشند.
تداوم این روند میتواند فاجعهای مشابه آنچه امروز در غزه شاهد آن هستیم، در شهرهایی چون سویدا، دمشق و حلب رقم بزند. وقت آن رسیده که دولتهای منطقه با درک خطر مهندسی تجزیه سوریه توسط آمریکا و اسرائیل، از مسیر سکوت و مماشات خارج شده و برای جلوگیری از گسترش بحران، گامهای مسئولانه و فوری بردارند. مهار سگ هار واشنگتن در منطقه، امروز نه یک انتخاب، بلکه ضرورتی برای حفظ تمامیت ارضی و کرامت ملتهای خاورمیانه است.
عایشه ببرک خیل