Facebook
Twitter
Telegram
WhatsApp
Email
Print

کارنامه خلیلزاد 

افغانستان در دهه‌های اخیر صحنه حضور و دخالت چهره‌هایی بوده که بیش از آن‌که دغدغه‌ای برای سرنوشت مردم داشته باشند، در پی منافع شخصی خویش بوده‌اند. در این میان، زلمی خلیلزاد دیپلمات پیشین آمریکایی، نماد آشکار معامله‌گری و بهره‌برداری از رنج و بحران‌های ملی شناخته می‌شود.

باتوجه به کارنامه ای سیاه خلیلزاد در گذشته و حضور مستمر و مداوم وی در رسانه‌ها، این مقاله به دنبال پاسخ به این پرسش است: خلیلزاد چگونه با سفرهای پیوسته، اظهارنظرهای مداوم و تعاملات دیپلماتیک، سعی دارد نفوذ از دست رفته خود را در امور افغانستان بازسازی کند و انگیزه اصلی او از این تلاش‌ها چیست؟ پاسخ به این پرسش، کلید درک روند وطن‌فروشی، تصمیم‌گیری‌های پشت‌پرده و تلاش‌های خلیلزاد برای نقش‌آفرینی مجدد در افغانستان است.

  • صعود خلیلزاد از نردبان جاه‌طلبی و وطن‌فروشی

زلمی خلیلزاد، با آغاز فعالیت دیپلماتیک خود به عنوان سفیر ایالات متحده در افغانستان و عراق و سپس نماینده ویژه آمریکا در مذاکرات صلح افغانستان، توانست جایگاهی ویژه در سیاست خارجی آمریکا پیدا کند. اما این مسیر صعود، بیش از آنکه محصول تعهد به عدالت یا صلح باشد، بر پایه جاه‌طلبی شخصی و بهره‌برداری از بحران‌های افغانستان شکل گرفت.

خلیلزاد، با درک اهمیت استراتژیک افغانستان برای واشنگتن، خود را به عنوان میانجی معرفی کرد و از این موقعیت برای پیشبرد اهداف فردی بهره برد. مذاکرات دوحه در سال‌های ۲۰۱۸ تا ۲۰۲۱، که به توافق فبروری ۲۰۲۰ منجر شد، زمینه خروج نیروهای آمریکایی از افغانستان را فراهم کرد؛ تصمیمی که پیامدهای پیچیده‌ای برای کشور داشت و نشان داد خلیلزاد چگونه از موقعیت ملی برای اهداف سیاسی و شخصی بهره برداری می‌کند.

در این مسیر، وطن‌فروشی خلیلزاد به ابزاری برای پیشرفت شخصی بدل شد. او با هر حرکت دیپلماتیک، اعتماد بخشی از جامعه بین‌المللی و مردم افغانستان را به بازی گرفت و نشان داد که آماده است برای رسیدن به نفوذ و اعتبار بیشتر، سرنوشت ملی را به عنوان نردبانی برای اهداف خود استفاده کند. این روند، پایه‌های اعتماد عمومی را تضعیف کرد و جایگاه خلیلزاد را به عنوان یک بازیگر تاثیرگذار اما منفور تثبیت نمود.

  •  خیانت‌ها و تصمیمات پشت پرده؛ تحلیل کارنامه خلیلزاد

کارنامه خلیلزاد، نمونه‌ای از نقش‌آفرینی دیپلماتیک همراه با وطن‌فروشی است. امضای توافق‌های پشت‌پرده، مذاکرات سریع و تصمیم‌گیری‌های کلیدی بدون شفافیت عمومی، همه نشان‌دهنده این واقعیت استند که او چگونه از فرصت‌های موجود برای پیشبرد اهداف شخصی استفاده کرده است.

خروج غیرمسئولانه نیروهای آمریکایی، مذاکره با گروه‌های مختلف و مدیریت بحران‌های امنیتی و سیاسی، همگی در چارچوب تلاش خلیلزاد برای تثبیت جایگاه خودش انجام شد. این اقدامات، با وجود پیامدهای گسترده برای کشور، بازتابی از نحوه بهره‌برداری او از روندهای ملی برای اهداف شخصی بود.

سفرهای اخیر خلیلزاد به افغانستان و دیدار با مقامات حکومتی، نشان‌دهنده تلاش‌های مستمر او برای بازسازی نفوذ و اعتبار است. هر مصاحبه و اظهارنظر رسانه‌ای او نه تنها تلاش برای بازسازی اعتبار گذشته، بلکه نمایش تمایل او برای ایفای نقش فعال در امور افغانستان است. این رفتارها، نمونه‌ای روشن از استمرار وطن‌فروشی و بهره‌برداری از شرایط ملی برای اهداف شخصی است.

  • نگاه مردم و واکنش‌های عمومی به خلیلزاد

واکنش مردم افغانستان نسبت به خلیلزاد، به وضوح نشان‌دهنده درک جامعه از وطن‌فروشی و انگیزه‌های شخصی اوست. افغان‌ها، با توجه به کارنامه خلیلزاد و تاریخچه تصمیماتش، او را به عنوان بازیگری که از بحران‌های ملی برای اهداف خود بهره برده، مشاهده می‌کنند و می شناسند.

اظهارنظرهای خلیلزاد در شبکه‌های اجتماعی، مصاحبه‌ها و حضور رسانه‌ای او،در واقع فرصتی برای بازسازی تصویر او در ذهن بین‌المللی و محلی ایجاد می‌کند. اما مردم افغانستان، با تجربه تاریخی، به دقت تحرکات او را دنبال می‌کنند و واکنش‌های گسترده در شبکه‌های اجتماعی و رسانه‌ها نشان‌دهنده تنفر شدید و حساسیت عمیق نسبت به هر حرکت های اوست.

سفرهای پیاپی خلیلزاد، حضور در رسانه‌ها و مذاکرات با مقامات، نمایشی از تلاش او برای حفظ نقش خود در امور افغانستان است. انگیزه اصلی او، بازپس‌گیری نفوذ از دست رفته و تثبیت جایگاه شخصی در محیط سیاسی پیچیده افغانستان است؛ انگیزه‌ای که صرفاً به منافع شخصی مرتبط است و مردم افغانستان به خوبی این مسئله را درک کرده اند.

کارنامه خلیلزاد
با بررسی کارنامه خلیلزاد، به خیانت های او به کشور پی می بریم
  • جمع بندی

زلمی خلیلزاد، با لفاظی‌های پیوسته، سفرهای مکرر و حضور رسانه‌ای مستمر، تصویر خود را به عنوان دیپلماتی فعال بازسازی می‌کند. اما، وطن‌فروشی‌های گذشته و بهره‌برداری از بحران‌های ملی، همچنان بخش مهمی از کارنامه او است. تحلیل کارنامه خلیلزاد  نشان می‌دهد که او با استفاده از هر فرصت موجود، می‌کوشد نقش‌آفرینی خود را حفظ کند و تصویر گذشته را بهبود بخشد.

انگیزه اصلی خلیلزاد، تثبیت جایگاه شخصی و بازسازی نفوذ از دست رفته‌اش است، نه حمایت واقعی از مردم افغانستان یا تغییر سیاست‌های داخلی. مردم افغانستان، با تجربه تاریخی و حافظه‌ای پر از زخم‌های گذشته، به روشنی دریافته‌اند که اعتماد به خلیلزاد بی‌ثمر است؛ او تصویری از وطن‌فروشی و بهره‌برداری شخصی را در ذهن جامعه حک کرده است و این خاطره، همچون سایه‌ای سنگین، هر تلاش آینده برای بازسازی اعتبار او را بی‌اثر می‌سازد.

فیض الله صدیقی

لینک کوتاه:​ https://tahlilroz.com/?p=9675

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *