Facebook
Twitter
Telegram
WhatsApp
Email
Print

توافقات معروف به Abraham Accords یا صلح ابراهیم که در سال ۲۰۲۰ میان رژیم اسرائیل و چند کشور عربی به امضا رسید، بدون شک یکی از مهم‌ترین تحولات دیپلماتیک خاورمیانه در دهه اخیر است. این توافقات از سوی دولت ایالات متحده آمریکا به‌عنوان گامی برای «عادی‌سازی» روابط اسرائیل با جهان عرب معرفی شد، اما از منظر بسیاری از ناظران، به معنای بازتعریف معادلات قدرت، منافع امنیتی و اولویت‌های منطقه‌ای است. بررسی دقیق این فرآیند از منظر تاریخی، علل و انگیزه‌ها، پیامدهای منفی برای جهان اسلام، و اهداف اسرائیلی–آمریکایی می‌تواند درک بهتری از مسیر آینده خاورمیانه فراهم آورد.

  • تاریخچه و چگونگی شکل‌گیری صلح ابراهیم

زمینه‌ها و بسترها

در دهه‌های گذشته، با افزایش احساس تهدید مشترک از سوی ایران و دیگر کشورهای اسلامی و گسترش همکاری‌های امنیتی پنهان میان اسرائیل و برخی دولت‌های عربی، بستر مناسبی برای همگرایی دیپلماتیک میانشان فراهم شد. این بستر، در ترکیب با فشار و میانجیگری آمریکا، به سرعت به توافقات رسمی انجامید. مطابق گزارش «بریتانیكا»، توافق اولیه میان امارات متحده عربی و اسرائیل در تاریخ ۱۵ سپتامبر ۲۰۲۰ به امضا رسید؛ این توافق با پیشنهاد فروش جنگنده‌های F-35 به امارات همراه بود.

فرآیند و امضا

طی ماه‌های سپتمبر تا دسمبر ۲۰۲۰، امارات، بحرین، مراکش و سودان به‌تدریج روابط رسمی با اسرائیل را برقرار ساختند. ایالات متحده نقش میانجیگر اصلی را ایفا کرد و برخی امتیازات اقتصادی و امنیتی نیز به این کشورها پیشنهاد شد. در این فرآیند، توافقات نه صرفاً سیاسی بلکه شامل مفاد همکاری اقتصادی، امنیتی، فناوری و تجاری بود.

  • تأثیرات مخرب و منفی بر جهان اسلام

تضعیف اولویت مسئله فلسطین

توافقات عادی‌سازی که بدون پیش‌شرط‌های قطعی برای دستیابی به حقوق فلسطینیان عملی شدند، به کاهش فشار دیپلماتیک روی اسرائیل منجر گردید. به‌عنوان نمونه، مرکز Arab Center DC می‌نویسد: «تأثیر توافقات در سطح منطقه‌ای، نرمال‌سازی اشغال اسرائیلی سرزمین‌های فلسطینی است. این امر ممکن است به کاهش قابلیت کشورهای عربی برای استفاده از مسئله فلسطین به‌عنوان اهرم دیپلماتیک بیانجامد.

ایجاد شکاف در انسجام جهان اسلام

پیوستن برخی کشورها به توافقات در حالی که جریان‌های دیگر همچنان بر اولویت دادن به مسئله فلسطین تأکید دارند، موجب ایجاد شکاف در میان کشورهای اسلامی و عربی گردیده است. این شکاف می‌تواند به کاهش توان جمعی جهان اسلام در مواجهه با چالش‌های مشترک بینجامد.

وابستگی امنیتی و اقتصادی

همکاری‌های فناوری، امنیتی و اطلاعاتی که در چارچوب توافقات شکل گرفته‌اند، موجب شده‌اند برخی کشورها بیش از پیش به بازیگران خارجی وابسته شوند و استقلال راهبردی آن‌ها تحت تأثیر قرار گیرد. به عنوان مثال، یکی از تحلیل‌ها توضیح می‌دهد که توسعهٔ روابط امنیتی بین اسرائیل و کشورهای امضاکننده توافق، ممکن است آن‌ها را در معادلات قدرت اسرائیل–ایران گرفتار کند.

واکنش‌های اجتماعی و فرهنگی

در افکار عمومی کشورهای عربی و مسلمان، توافقات عادی‌سازی با اسرائیل غالباً با انتقاداتی همراه بوده است؛ بسیاری آن را نادیده‌گرفتن حقوق فلسطینیان یا خیانت به آرمان‌های اسلامی می‌دانند. این وضعیت می‌تواند به بحران مشروعیت در میان دولت‌های عربی و اسلامی منجر شود.

  • اهداف اسرائیلی-آمریکایی توافق صلح ابراهیم

بازتعریف اولویت‌ها: کنار گذاشتن شرط فلسطین

یکی از اهداف کلیدی این توافقات، بی‌نیازی از تحقق فوری «کشور مستقل فلسطینی» به‌عنوان پیش‌شرط عادی‌سازی است. به‌عبارت دیگر، فرآیند عادی‌سازی «بُرد» خود را اولویت قرار داده و مسئله فلسطین را به حاشیه رانده است. این تغییر راهبردی، امکان بسط همکاری با اسرائیل را برای برخی کشورها فراهم کرده است، بدون آنکه تغییر عمده‌ای در وضعیت فلسطینیان رخ دهد.

مقابله با نفوذ ایران

از منظر واشینگتن و تل‌آویو، نزدیکی کشورهای خلیج به اسرائیل ابزاری در جهت تقویت جبههٔ امنیتی در برابر ایران به‌شمار می‌رود. این هدف استراتژیک، یکی از محرک‌های مهم برای امضای توافقات بود.

  • همه چیز به نفع آمریکا

امریکا به‌عنوان واسطهٔ اصلی در مذاکرات، موقعیتی پیدا کرد که هم اسرائیل و هم کشورهای عربی را به سوی تعامل مستقیم هدایت کند. این نقش، به واشینگتن امکان داد که نه فقط اقدام به میانجی‌گری کند، بلکه قواعد بازی را نیز در منطقه‌ تعریف نماید. برای مثال مقاله‌ای از American Foreign Policy Council می‌نویسد: «واشینگتن باید از توافقات برای پیشبرد منافع منطقه‌ای خود استفاده کند.»

یکی از ابزارهای نفوذ، پیوند میان همکاری‌های امنیتی و همکاری‌های اقتصادی است. با امضای توافقات، کشورهایی مانند امارات متحده عربی و بحرین مسیر روابط امنیتی و تجاری جدیدی با اسرائیل باز کردند که آمریکا آن را تشویق و تسهیل کرد. این روند موجب شد امریکا موقعیت خود را به‌عنوان بازیگر مرکزی در معادلات منطقه‌ای تثبیت کند. به‌عنوان نمونه، گزارش مؤسسهٔ Washington Institute for Near East Policy  تأکید می‌کند که «مهم‌ترین فضای دیپلماسی آینده، مبتنی بر گسترش چارچوب‌های اقتصادی و امنیتی از طریق توافقات ابراهیم است.»

توافقات صلح ابراهیم امکان تعریف متحدان جدید برای آمریکا را فراهم ساخت. از این طریق، دولت‌های عربی که پیش از آن عمدتاً با اولویت‌های خود عمل می‌کردند، وارد صف همکاری‌هایی شده‌اند که در چارچوب منافع مشترک با آمریکا و اسرائیل قرار دارد. این تغییر، امریکا را در موقعیت هدایت‌کننده قرار داده است. گزارش تحلیلگرانی مانند Chatham House نشان می‌دهد که «عادی‌سازی روابط میان اسرائیل و برخی کشورهای عربی، همگی در چارچوبی است که نفوذ چین و روسیه را در منطقه به چالش می‌کشد؛ آمریکایِ حاضر در منطقه بیش از پیش مطلوب است.»

با گسترده‌شدن دامنهٔ عادی‌سازی، آمریکا توانسته است از توافقات ابراهیم به‌عنوان اهرمی استفاده کند تا نگرانی‌های امنیتی خود را در منطقه، به ‌ویژه مقابل ایران، تقویت نماید. شرکت کشورها در این توافقات به معنای پذیرفتن قطعه‌ای از نظم امنیتی–اقتصادی است که آمریکا در آن نقش مرکزی دارد. در یک منبع آمده است: «توافقات به مثابه قابلیتی برای افزایش حضور نظامی و دیپلماتیک آمریکا بود.»

امریکا علاوه بر تسهیل عادی‌سازی با اسرائیل، مایل است از آن به‌عنوان دروازه‌ای برای همکاری‌های وسیع‌تر منطقه‌ای – اقتصادی، فناوری، امنیتی – استفاده کند. برای نمونه، مقالهٔ «The Abraham Accords at Five Years» بیان می‌کند که حضور مستمر آمریکا در این سازوکارها به گسترش نفوذ آن کمک کرده است.

  • شیوهٔ مقابله و واکنش برای کشورهای اسلامی

برای مقابله با آثار منفی توافقات صلح ابراهیم، کشورهای اسلامی و نهادهای منطقه‌ای نیازمند اتخاذ راهبردی جامع و چندلایه هستند که هم جنبه‌های سیاسی و دیپلماتیک، هم اقتصادی و رسانه‌ای، و هم فرهنگی و هویتی را در برگیرد. در بعد دیپلماتیک، تأکید بر راه‌حل دو کشور (two‑state solution) و الزام اسرائیل به رعایت حقوق بین‌الملل و قطع‌نامه‌های بین المللی ضروری است. این راهبرد، ضمن تثبیت موضع قانونی و بین‌المللی، نشان می‌دهد که عادی‌سازی روابط بدون پیشرفت در تحقق حقوق ملت فلسطین قابل پذیرش نیست.

ایجاد ائتلاف‌های دیپلماتیک میان کشورهای اسلامی برای حفظ موضع متحد نیز از دیگر ابزارهای مؤثر است تا قدرت جمعی جهان اسلام در مذاکرات و تعاملات بین‌المللی تقویت شود. بهره‌گیری از ظرفیت نهادهای بین‌المللی مانند شورای امنیت، اتحادیه عرب و سازمان همکاری اسلامی، به کشورهای اسلامی امکان می‌دهد تا ضمن پیگیری عدالت و امنیت فلسطینیان، فشار سیاسی بر طرف‌های متجاوز افزایش یابد.

در بعد اقتصادی، رسانه‌ای و اجتماعی، کشورها می‌توانند با ایجاد سازوکارهای پاسخگو برای شرکت‌ها و دولت‌هایی که از اشغال سرزمین‌های فلسطینی یا نقض حقوق فلسطینیان سود می‌برند، اثرگذاری ملموسی داشته باشند. این سازوکارها می‌توانند شامل تحریم‌های اقتصادی، محدودیت‌های سرمایه‌گذاری یا فشار بر جریان‌های مالی مرتبط با اشغال باشند.

تقویت جریان‌های رسانه‌ای و آموزشی برای افزایش آگاهی عمومی درباره وضعیت فلسطین و پیامدهای عادی‌سازی، از دیگر اقداماتی است که می‌تواند از تغییر افکار عمومی به نفع طرف‌های خارجی جلوگیری کند. همچنین تشویق به سرمایه‌گذاری داخلی و منطقه‌ای در کشورهای اسلامی می‌تواند وابستگی اقتصادی به قدرت‌های خارجی را کاهش دهد و استقلال اقتصادی این کشورها را افزایش دهد.

بعد سوم، اقدامات فرهنگی و هویتی است که شامل استفاده از ظرفیت‌های دینی، فرهنگی و آموزشی برای تقویت هویت اسلامی و حفظ حمایت افکار عمومی از آرمان فلسطین می‌شود. طراحی برنامه‌های آموزشی و دانشگاهی با هدف تحلیل دقیق‌تر پویش‌های منطقه و پیامدهای عادی‌سازی، ضمن ارتقای سطح دانش سیاسی و اجتماعی، به شکل‌دهی مواضع متحدانه‌تر کشورهای اسلامی کمک می‌کند. اجرای برنامه‌های فرهنگی، همایش‌ها و کارگاه‌های آموزشی با محوریت عدالت اجتماعی و حمایت از حقوق فلسطینیان نیز می‌تواند انسجام اجتماعی و حساسیت عمومی نسبت به پیامدهای توافقات ابراهیم را تقویت نماید.

در مجموع، راهبرد مؤثر کشورهای اسلامی در مقابله با توافقات صلح ابراهیم باید ترکیبی از دیپلماسی فعال، ابزارهای اقتصادی و رسانه‌ای هوشمند، و برنامه‌های فرهنگی و آموزشی باشد تا بتواند ضمن حفظ استقلال منطقه‌ای و همبستگی جهان اسلام، حقوق فلسطینیان و آرمان‌های جمعی امت اسلامی را تضمین کند.

صلح ابراهیم
صلح ابراهیم رویدادی استراتژیک است که پیامدهای ژئوپلیتیکی و اجتماعی عمیق در خاورمیانه بدنبال دارد
  • جمع‌بندی

صلح ابراهیم، امضاشده در سال ۲۰۲۰ میان اسرائیل و چند کشور عربی، رویدادی استراتژیک با پیامدهای ژئوپلیتیکی و اجتماعی عمیق در خاورمیانه به‌شمار می‌رود. اگرچه این توافقات در ظاهر با هدف «صلح و عادی‌سازی روابط» معرفی شد، تحلیل دقیق روند شکل‌گیری آن نشان می‌دهد که ایالات متحده آمریکا و رژیم اسرائیل با هدف تقویت نفوذ منطقه‌ای، مقابله با نفوذ ایران، تضمین منافع اقتصادی و بازتعریف متحدان، از این پلتفرم استفاده کرده‌اند. توافقات ابراهیم موجب تغییر موازنه قدرت، کاهش اولویت مسئله فلسطین و ایجاد شکاف میان کشورهای اسلامی شده است، ضمن آنکه وابستگی اقتصادی و امنیتی برخی دولت‌ها را به بازیگران خارجی افزایش داده است.

پیامدهای منفی توافقات بر جهان اسلام شامل تضعیف جایگاه فلسطین، کاهش انسجام جمعی، وابستگی امنیتی-اقتصادی و واکنش‌های اجتماعی نامطلوب است. این پیامدها، ضرورت اتخاذ راهبردی جامع برای مقابله با اثرات توافقات را برجسته می‌کند. کشورهای اسلامی برای حفظ حقوق فلسطینیان و استقلال سیاسی-اقتصادی خود، می‌بایست از ترکیب اقدامات دیپلماتیک، اقتصادی و رسانه‌ای و برنامه‌های فرهنگی و هویتی بهره‌گیرند. ایجاد ائتلاف‌های متحد، تقویت رسانه و جریان‌های آموزشی، و توسعه برنامه‌های هویتی و دانشگاهی می‌تواند هم انسجام منطقه‌ای را حفظ کند و هم از افکار عمومی حمایت از آرمان فلسطین اطمینان بخشد.

در نهایت، صلح ابراهیم نه صرفاً یک توافق سیاسی بلکه آزمونی برای توانمندی جهان اسلام در حفظ آرمان‌های جمعی و استقلال راهبردی است. موفقیت در مواجهه با پیامدهای آن مستلزم راهبردی هوشمند، چندلایه و متوازن است که ضمن حفاظت از حقوق فلسطینیان، فرصت‌های منطقه‌ای و اقتصادی را نیز مدیریت کند.

پیام کلیدی: بدون واکنش هوشمند و همگرا، توافقات ابراهیم می‌توانند جایگاه فلسطین، انسجام جهان اسلام و استقلال راهبردی کشورهای اسلامی را به خطر اندازند، اما با راهبردهای دیپلماتیک، اقتصادی و فرهنگی، می‌توان اثرات منفی آن را کاهش داد و منافع جمعی منطقه را حفظ کرد.

مجتبی همت

لینک کوتاه:​ https://tahlilroz.com/?p=10039

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *