Facebook
Twitter
Telegram
WhatsApp
Email
Print

سرنوشت غنی و زلنسکی؛ درسی برای تمام متحدان آمریکا

هنری کیسینجر زمانی گفته بودکه «اگر دشمنی با آمریکا خطرناک باشد، دوستی با آمریکا قطعا مرگ‌بار است». این سخن، در طول تاریخ بارها به اثبات رسیده و امروز بیش از هر زمان دیگری در سرنوشت کشورهایی مانند افغانستان و اوکراین تجلی یافته است. ولودیمیر زلنسکی رئیس‌جمهور اوکراین، و اشرف غنی رئیس‌جمهور پیشین افغانستان، هر دو در شرایطی مشابه قرار گرفتند و نتیجه‌ای تقریباً یکسان را تجربه کردند؛ ابتدا حمایت بی‌دریغ غرب و سپس رها شدن در میانه بحران.

زمانی که زلنسکی در کاخ سفید در برابر رفتار تحقیرآمیز دونالد ترامپ قرار گرفت، برای بسیاری از ناظران روشن شد که جایگاه اوکراین در سیاست‌های آمریکا چیزی بیش از یک مهره در صفحه شطرنج ژئوپلیتیکی نیست. به همین ترتیب، اشرف غنی نیز تا آخرین لحظات، وعده‌های حمایت آمریکا را باور داشت، اما در نهایت، با سقوط کابل، سرنوشتی جز فرار نیافت.

امروز، اوکراین و افغانستان همچنان چوبِ اعتماد به آمریکا را می‌خورند. یکی درگیر جنگی فرسایشی که نتیجه‌ای جز ویرانی ندارد و دیگری در شرایطی که پس از دو دهه اشغالگری آمریکا، با میراثی از ویرانی و بی‌ثباتی مواجه است. این واقعیت، بار دیگر نشان می‌دهد که رابطه با آمریکا نه بر پایه اصول شراکت استوار است و نه بر مبنای تعهدات بلندمدت؛ بلکه تابع منافع زودگذر واشنگتن است.

  • افغانستان؛ تجربه‌ای از اعتماد نافرجام

افغانستان از سال ۲۰۰۱ تا ۲۰۲۱ میدان سیاست‌های مداخله‌گرایانه آمریکا بود. در سال ۲۰۰۱، واشنگتن حکومتی را در کابل مستقر کرد که کاملاً وابسته به کمک‌های مالی، نظامی، و دیپلماتیک این کشور بود. اشرف غنی که در سال ۲۰۱۴ به قدرت رسید، خود را یک تکنوکرات اصلاح‌طلب معرفی می‌کرد، اما حکومتش در عمل چیزی جز یک رژیم دست‌نشانده آمریکا نبود.

تمام منابع مالی و کمک‌های خارجی از طریق مکانیسم‌هایی که توسط واشنگتن کنترل می‌شد، به آمریکا بازمی‌گشت. ساختار فساد گسترده‌ای که در حکومت اشرف غنی شکل گرفت، نه‌تنها باعث فقر و تباهی افغانستان شد، بلکه شرایطی را فراهم کرد که واشنگتن بتواند به‌راحتی از این کشور به عنوان یک ابزار ژئوپلیتیک برای نظارت و کنترل چین، روسیه، ایران و دیگر رقبای خود استفاده کند.

آمریکا برای دو دهه، با شعار بازسازی و دموکراسی، میلیاردها دالر به افغانستان سرازیر کرد، اما این کمک‌ها در عمل تنها به دست پیمانکاران آمریکایی و حلقات فاسد داخلی رسید. سیاست‌های واشنگتن در افغانستان نه برای توسعه این کشور، بلکه برای تأمین منافع استراتژیک خود بود. وقتی آمریکا دریافت که دیگر حضور در افغانستان با منافعش همخوانی ندارد، بدون هیچ‌گونه مسئولیت‌پذیری، توافقی را با طالبان امضا کرد و دولت کابل را نادیده گرفت.

اعتراضات اشرف غنی و مقاماتش در برابر این روند نه‌تنها نتیجه‌ای نداشت، بلکه واشنگتن با افزایش فشارها و حتی تهدید تحریم مقامات افغان، مسیر سقوط حکومت را هموار کرد. در نهایت، در ۱۵ اگست ۲۰۲۱، اشرف غنی با عجله از کشور فرار کرد و آمریکا افغانستان را در آشوب و فقر رها کرد.

  • اوکراین؛ بازی در زمین آمریکا و آینده‌ای نامعلوم

ولودیمیر زلنسکی، که در سال ۲۰۱۹ به عنوان یک کمدین و بازیگر محبوب وارد عرصه سیاست شد، خیلی زود خود را در میان بحرانی ژئوپلیتیکی یافت که فراتر از ظرفیت او و کشورش بود. آمریکا و متحدان غربی، اوکراین را به خط مقدم تقابل با روسیه تبدیل کردند، دقیقاً همان‌گونه که در افغانستان، این کشور را به میدان رقابت با شوروی و سپس به پایگاه اشغال بیست‌ساله خود بدل کرده بودند.

در سایه وعده‌های حمایت بی‌دریغ غرب، زلنسکی با اعتماد کامل به واشنگتن، جنگی را ادامه داد که هزینه‌اش را مردم اوکراین با ویرانی کشورشان پرداختند. او در قامت قهرمان دموکراسی، در رسانه‌های غربی ستایش شد، اما واقعیت این بود که اوکراین به ابزاری در بازی استراتژیک آمریکا تبدیل شده بود، بی‌آنکه تضمینی برای پیروزی یا حتی بقا داشته باشد.

اما همان‌طور که افغانستان تجربه کرد، حمایت آمریکا همواره مشروط و موقتی است. با طولانی شدن جنگ و افزایش هزینه‌های مالی و نظامی، کشورهای غربی به تدریج از شدت حمایت خود کاستند. اوکراین که روزی دریافت‌کننده بی‌قیدوشرط میلیاردها دالر کمک‌های نظامی بود، حالا باید برای هر بسته کمکی در برابر کنگره آمریکا التماس کند.

اختلافات درونی در واشنگتن و ظهور مجدد دونالد ترامپ، که تمایل دارد جنگ را به شیوه خودش پایان دهد، زلنسکی را در موقعیتی دشوار قرار داده است. وقتی زلنسکی در دیدار اخیر خود با ترامپ در کاخ سفید با برخوردی سرد و تحقیرآمیز مواجه شد، این پیام برای او روشن شد که اوکراین دیگر اولویت نخست واشنگتن نیست و حمایت‌های غرب، بیش از هر زمان دیگری متزلزل شده است.

  • غنی و زلنسکی؛ قربانیان یک بازی یکسان

امروز اوکراین، با میلیون‌ها آواره، زیرساخت‌های ویران‌شده و اقتصادی که تحت فشار جنگ فرسایشی از هم پاشیده، در همان نقطه‌ای قرار گرفته که افغانستان در سال ۲۰۲۱ قرار داشت؛ یک متحد دورافتاده که آمریکا دیگر تمایلی به هزینه کردن برای آن ندارد. درس تاریخ این است که رهبران و دولت‌های که تمام قد به آمریکا تکیه می کنند و به واشنگتن اعتماد می نمایند، سرانجام در بزنگاه‌های حساس رها می‌شوند. زلنسکی، مانند اشرف غنی، در آغاز راه به آمریکا اعتماد کرد، اما اکنون با آینده‌ای نامعلوم و خطر رهاشدگی از سوی همان قدرتی مواجه است که زمانی او را «قهرمان» خطاب می‌کرد.

با کنار هم گذاشتن تجربه‌های افغانستان و اوکراین، می‌توان دریافت که سرسپردگی به غرب، بدون در نظر گرفتن منافع ملی، سرانجامی جز شکست و انزوا ندارد. زلنسکی و اشرف غنی هر دو با اعتماد بیش از حد به آمریکا و غرب، ملت‌های خود را به سمت بحران سوق دادند و در نهایت از سوی همان قدرتی که به آن تکیه کرده بودند، کنار گذاشته شدند. این سرنوشت، هشداری جدی برای رهبران کنونی، به‌ویژه در کشورهای منطقه است که نمی‌توانند منافع ملی را قربانی وعده‌های گذرای قدرت‌های خارجی کنند.

غنی و زلنسکی
شباهت سرنوشت غنی و زلنسکی، هر دو در زمین امریکا بازی کردند

نقیب الله جمشید

لینک کوتاه:​ https://tahlilroz.com/?p=7762

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *